«ثريا» از کره ی ديگری نيامده بود!


زمانه + سریالهای تلویزیون + رویا میرعلی + ثریا فروزان فر + حسن فتحی + مصاحبه

گفت و گوي اختصاصي با «رؤيا ميرعلمي» بازيگر مجموعه تلويزيوني «زمانه»

پرداخته نشدن به شغل «ثريا» از نقاط ضعف سريال «زمانه» است

ضيغمي – مي گويد دانش آموخته رشته طراحي صحنه است و از زمان ورود به دانشگاه با گروه هاي حرفه اي تئاتر فعاليت خود را در سال 1377 شروع کرد و تاکنون در 26 نمايش به ايفاي نقش پرداخته است. «رؤيا ميرعلمي» را پيش از اين با بازي در سريال «حيراني» ديده بوديم و اين بار با سريال «زمانه» حسن فتحي در نقش «ثريا» خواهر «بهزاد» در قاب تصوير ظاهر شده است. با او در اين گفت و گو در مورد تجربه همکاري اش با «حسن فتحي» و هم چنين دلايل پرداخته نشدن به شغل «ثريا» در اين مجموعه صحبت کرديم که در ادامه مي خوانيد.

با توجه به اين که سابقه کار در تئاتر و کمتر سابقه تصويري داريد، کارگردان چه شناختي از شما داشت که براي نقش «ثريا» انتخاب تان کرد؟

«اسماعيل عفيفه» تهيه کننده سريال، پيش از اين بازي ام را در تئاتر ديده بود و قرار بود در گذشته در فيلمي تلويزيوني با او همکاري کنم که اين اتفاق نيفتاد. «حسن فتحي» هم روي من شناخت داشت و بازي هاي تئاتري ام را ديده بود. البته از سوي دستيار او «حقي» به اين پروژه معرفي شدم يعني روي من شناخت داشتند که براي بازي در نقش «ثريا» انتخابم کردند.

ويژگي خاص «ثريا» چه بود که سعي کرديد روي آن کار کنيد؟

فيلم نامه اين مجموعه تلويزيوني بارها بازنويسي شد و همان روزي که قرار بود سکانسي فيلم برداري شود، فيلم نامه در اختيارمان قرار مي گرفت و نظر کارگردان نيز اعمال مي شد. در فيلم نامه اوليه، حضور شخصيت «ثريا» خيلي کم رنگ بود و اندک اندک شکل گرفت. او سر مميز ماليات بود؛ شخصيتي که با همسرش، «منوچهر»، هميشه يک سري برخوردها داشت و اتفاقاتي براي شان مي افتاد و مشکل بچه دار نشدن داشتند. در بازنويسي ها به همه شخصيت ها پرداخت بيشتري شد و خود بازيگران شناخت و درک بيشتري نسبت به نقش خود پيدا کردند. ما نظرهاي خود را به کارگردان منتقل مي کرديم و او خيلي اصرار داشت که بازيگران بايد روي شخصيت هاي خود فکر کنند و ببينند چه ويژگي هايي مي توان به آن ها در فيلم نامه اضافه کرد. من هم سعي کردم نظر خود را درباره نقش به کارگردان منتقل کنم و در نهايت به «ثريا»ي قصه تبديل شد که فراز و نشيب و غم و شادي دارد و عکس العمل هايش به گونه اي است که او را ملموس و قابل باور کرد.



زمانه + سریالهای تلویزیون + رویا میرعلی + ثریا فروزان فر + حسن فتحی + مصاحبه

پس به نوعي مي توان گفت «حسن فتحي» کار کارگاهي انجام مي داد؟

همين طور است، شايد اين گونه باشد. البته در سريال هاي ما اين روش مرسوم نيست. در اغلب موارد، فيلم نامه اوليه اي وجود دارد و مي گويند بايد بر همين اساس کار کنيد ولي فکر مي کنم يکي از عوامل موفقيت کار «حسن فتحي» اين است که به بازيگر اجازه مي دهد تا نظراتش را درباره نقش منتقل کند که يکي از نقاط قوت و مثبت است. اگر کارگردان هاي ديگر هم اين شيوه را پيش بگيرند سريال هاي تلويزيوني وضعيت بهتري را پيدا خواهد کرد. به نظر من، نظر بازيگر بسيار مؤثر است زيرا، اوست که شخصيت را بازي مي کند و در جهان بيني اش نقش را مي بيند. سريال «زمانه» تلاش کارگرداني زبردست و فهيم است و همه شخصيت ها را به درستي کنار هم چيده و يک فرآيند خوب از اين شيوه کاري به دست آمده است.

هميشه گفته ام مهم ترين ملاک براي پذيرش يک اثر، کارگردان است. حسن کار با «حسن فتحي» اين است که خود او، کارگردان، نويسنده و مؤلف است، درام را مي شناسد و به شخصيت پردازي آگاه است که کمک مي کند تا تعامل بين بازيگر، فيلم نامه نويس و او به وجود آيد.

به نظر مي رسد «حسن فتحي» درام را مي شناسد، رگ خواب مخاطب دستش است و در انتخاب بازيگران و بازي گرفتن از آن ها نگاه ويژه اي دارد و همين مسئله سبب شده است، کيفيت سريالش بالا برود.

همين طور است. البته هر اثري که توليد مي شود، نمي توان گفت نقطه ضعف ندارد، «حسن فتحي» در کارش استاد و خودش به همه چيز واقف است و با وجود جريان شبکه هاي ماهواره اي و اينترنت رگ خواب مخاطب را به دست مي گيرد و مخاطب سريال «زمانه» را دنبال مي کند که معتقدم موفقيت صددرصدي است. برايم جالب است در موقعيتي که مردم ما حتي حوصله سينما رفتن را ندارند، «حسن فتحي» اين همه مخاطب براي تلويزيون جذب کرده است.

شغل «ثريا» سر مميز ماليات است اما چرا در قصه به شغل او پرداخت درستي نشده است و مخاطب او را بيشتر در حال بحث و گفت و گو با «منوچهر» همسرش يا مادر و برادرش «بهزاد» مي بيند؟

اوايل که فيلم نامه را خواندم شغل او کم رنگ تر از آن چه بود که اکنون شاهدش هستيد. سريال 13 تا 14 شخصيت اصلي دارد؛ خانواده عمو، خانواده «بهزاد»، خانواده «ارغوان» و عمه. احساس مي کنم کار سختي بود که به شغل همه شخصيت ها پرداخته مي شد و نمي توانم در اين مورد خرده بگيرم. بازنويسي بسياري روي فيلم نامه آن سريال انجام شد، البته من و «حسن فتحي» معتقد بوديم که چرا «ثريا» هميشه در منزل است و به شغلش پرداخته نشده است و سعي شد يک جاهايي اين اتفاق بيفتد و به شغلش خيلي کم و محدود بپردازد که سر کار مي رود، امتحان مي دهد و با يکي از دوستانش درباره شغلش صحبت مي کند ولي چون قصه «ارغوان» و «بهزاد» است به آن ها پرداخت بيشتري شده است. اما شغل «ثريا» برايم مسئله مهمي بود. بايد اين شغل را بيشتر مي ديديم و احساس نمي کرديم او زني خانه دار است. به هر حال شايد يکي از نقاط ضعف هاي سريال «زمانه» پرداخته نشدن به شغل او يا «بهار» باشد.

به عنوان سؤال پاياني بگوييد بازيگر مقابل تان چه قدر براي تان مهم است و چه تأثيري روي بازي تان مي گذارد؟

خيلي اهميت دارد، خوشبختانه اتفاق خوبي که برايم افتاد اين بود که به شخصيت هاي «بهزاد»، «منوچهر»، مادر و «ثريا» در فيلم نامه پرداخت درستي شده بود. «حسن فتحي» روي تمام شخصيت ها خيلي وسواس داشت تا همه شخصيت ها فقط يک سايه نباشند که بيايند و بروند. او به فيلم نامه نويس ها در بازنويسي ها تأکيد مي کرد که همه نقش ها بايد در قصه دخيل و سهمي داشته و پيش برنده و درگير روند قصه باشند. من با بازيگران با تجربه اي کار کردم «شهرام قائدي» نقش «منوچهر» بازيگر مقابلم را ايفا کرد و همکاري با او لذت بخش بود. «معصومه آقاجاني» در نقش مادر و «حميد گودرزي» در نقش برادرم خيلي بازيگران خوبي هستند که از آن ها ايده مي گرفتم. اتفاق هاي خوبي در اين مجموعه تلويزيوني برايم افتاد. کار کردن با «حسن فتحي» شانس بزرگ يک بازيگر است. او علاوه بر اين که کارگردان و نويسنده بزرگ و فوق العاده اي است، يک بازيگردان خوب و زبردستي هم هست. تجربه هاي بسياري از بازيگران و کارگردان سريال ياد گرفتم. اين نکته را هم بگويم که سعي کردم شخصيتي را بازي کنم که نه سفيد باشد نه سياه، بلکه شخصيتي ملموس و قابل باور باشد و به گفته «حسن فتحي» از کره ديگري نيامده باشد بلکه شخصيتي امروزي و باورپذير و عکس العمل هايش به جا باشد. تمام سعي خود را کردم که نقش را به درستي درآورم و اميدوارم بازتاب خوبي داشته باشد.

منبع


جدیدترین عکس های سریال زمانه


زمانه + سریالهای تلویزیون + گالری عکس + حسن فتحی + پریناز ایزدیار + امید روحانی + تبسم هاشمی + حسین مهری + حسین محجوب + شهرام قائدی + حمید گودرزی + مهرانه مهین ترابی + ویدا جوان + آیدا فقیه زاده

عکس هایی جدید از بازیگران سریال زمانه


ادامه نوشته

دفاعيات کارگردان سريال زمانه در پاسخ به انتقاد مخاطبان خراسان


مصاحبه + زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + پریناز ایزدیار

حسن فتحي: مي خواهيم پيامدهاي روابط پنهاني و مبتني بر دروغ را نشان دهيم

حسن فتحي نياز به معرفي چنداني ندارد.«فردا دير است»، «پهلوانان نمي ميرند» ،« در مسير زاينده رود»، «ميوه ممنوعه» ، «مدار صفردرجه» و «شب دهم» از جمله سريال هايي است که وي کارگرداني کرده است و حالا اين روز ها ، سريال" زمانه" را روي آنتن دارد؛ سريالي که مضمون آن و نوع روايتش از روابط باعث واکنش بسياري از مخاطبان شده است. روزنامه خراسان با جمع آوري پيامک ها و انتقادات مخاطبان خود، آن را با کارگردان سريال «زمانه» در ميان گذاشت؛ عده اي نشان دادن اين نوع روابط را خارج از قواعد و اقدامي ناشايست توصيف کرده اند و عده اي ديگر با اشارات مختلف اين سريال را با انتقادهاي فراوان مواجه کرده اند. به همين منظور به پشت صحنه اين سريال رفتيم تا گپي کوتاه با فتحي داشته باشيم. او همان ابتدا گفت که هنگام فيلمبرداري و پخش سريال با هيچ رسانه اي گفت‌وگو نمي کند اما در نهايت براي رفع برخي از ابهاماتي که براي مخاطبان ايجاد شده بود، گفت و گويي انجام داديم که در ادامه مي خوانيد.

نيمي از سريال زمانه به نمايش در آمده و در اين مدت با واکنش هايي از سوي مخاطبان رو به رو بوده ايم. در اين باره چه نظري داريد؟

مخاطبان بايد بدانند، بسياري از نکاتي که در اين سريال مطرح مي شود، حساسيت هاي اخلاقي مورد باور سازندگان سريال هم هست.بايد کمي حوصله داشته باشند و صبوري کنند و ببينند زندگي هايي که مبنايش بر دروغ و پنهان کاري است، چه پيامد هاي فاجعه باري براي طرفين رابطه و اطرافيان شان، مي تواند به همراه داشته باشد. بنابر اين قصه يک داستان اخلاقي را دنبال مي کند اما به وسيله يک داستان جذاب و عامه پسند.

ضمن اين که در يک سريال قرار نيست حرف اول و آخر در چند قسمت گفته شود در واقع داستان در يک فرآيند 40 تا 45 قسمتي که مورد نظر سازندگان سريال است، مطرح مي شود.بنابر اين بهتر است ، کمي صبوري کنند و ببينند که اين گونه روابط پنهاني که در سريال مطرح مي شود، چه پيامدهاي تلخي دارد و مي تواند براي طرفين و نزديکان اين نوع روابط پنهان کارانه همراه با دروغ و ريا، چه تبعاتي داشته باشد.

برخي داستان اين سريال را با سريال هاي ماهواره اي مقايسه مي کنند و روابطي که در چنين آثاري تعريف شده نيست و ارتباطاتي بدون قيد و شرط را به نمايش مي گذارد چه پاسخي به منتقدان خود در اين زمينه داريد؟

اين مقايسه درست نيست. در اين کار پيامدهاي چنين روابطي بيان مي شود و قرار نيست که اين روابط مورد تاييد قرار بگيرد. قرار است پيامد هاي فاجعه بار اين نوع ارتباطات در زندگي و جامعه امروز ما بيان شود. نگراني هايي که خيلي ها نسبت به بحران عاطفي در جامعه ايران دارند و اين از نگراني هاي سازندگان اين سريال هم هست که در قالب يک قصه جذاب و عامه پسند آن را بيان کرديم و به نوعي سعي کرديم اين نگراني ها را مطرح کنيم و بگوييم که روابط پنهاني، پنهان کاري و روابط مبتني بر دروغ چه پيامد هايي مي تواند داشته باشد.

اين ها دغدغه هاي ذهني و فکري شماست؟

من هم يکي از شهروندان اين جامعه هستم و خيلي از نگراني هايي که همه مردم اين جامعه دارند را در خصوص موقعيت نسل جوان جامعه درک مي کنم. ما هم فرزنداني داريم مثل همه افرادي که فرزنداني دارند و نگران آينده، زندگي و سرنوشت آن ها هستند ولي برخي يک پيام اخلاقي را در قالب شعاري، زمخت و مخاطب ستيز ارائه مي دهند که معتقدم اين نوع طرح پيام، به نوعي ضد هدف نهفته در پيام عمل مي کند. بايد ياد بگيريم که پيام هاي اخلاقي را در قالب هاي داستاني بسيار شيوا و جذاب و مخاطب پسند که تماشاگران در هر سطوح سني بتوانند با آن داستان، ارتباط خوبي برقرار کنند، بيان کنيم. در تمام سال هايي که سريال هاي مختلفي ساختم، همين رويکرد را داشتم.

اين دل نگراني ها مثبت است، پس چرا اين قدر سريال‌هاي شما با واکنش هاي منفي مواجه مي شود؟

شايد دليلش اين است که همواره براي هر سريال سعي مي کنم ،به موضوعات حساس روز جامعه با حفظ يک سري مباني ارزشي نزديک شوم و مباحثي را عنوان کنم که شايد خيلي از افرادي که سريال هاي ديگر را مي سازند، از گفتن اين مسايل پرهيز دارند يا دنبال دردسر نمي گردند. من هم دنبال دردسر نيستم. فيلمسازي هستم که دغدغه ها و نگراني هايي در مورد جامعه اش دارد و خودم را مسئول و متعهد مي دانم که بر مبناي دغدغه هايي که دارم، در مورد مشکلات و مسايل روز جامعه حرف بزنم. در قرآن هم مي بينيد که پيامبران با دو کارکرد به سراغ بندگان خدا مي‌آيند، بشارت و انذار. يک سريال کارش بشارت دادن نيست. گاه انذار و هشدار هم هست. بنابر اين يک عمل متعهدانه هنري در هر حوزه از جمله سينما و تلويزيون، مي تواند يک نوع تاسي بر امري باشد که بسياري از پيامبران هم دنبالش بودند. بسياري از پيامبران آمدند و براي رستگاري انسان‌ها، براي آفاتي که زندگي آنان را تهديد مي کند، هشدار دادند. هنرمندان هم در اين فرآيند بايد مسئوليت انساني خود را انجام بدهند. هربار که سريالي مي سازم، ابتدا اين واکنش ها هست و ديگر براي من عادي شده، سريال که به پايان مي رسد، خيلي از افرادي که واکنش هاي شتاب زده داشتند، اگر آدم هاي صادقي باشند، مطمئنم که از واکنش هاي شان پشيمان خواهند شد.

دغدغه هاي ديگري که ذهن شما را درگير کرده و درآينده به آن خواهيد پرداخت، چيست؟

دو دغدغه بزرگ در مورد جامعه امروز ايران دارم. يکي گسترش فرهنگ دروغ که پيامد هاي فاجعه بار اجتماعي و خانوادگي مي تواند به همراه داشته باشد و يکي گسترش فرهنگ خشونت. تمام تلاش من اين است که در آثارم مخاطبان را دعوت کنم که به جاي دروغ ، راستي و به جاي خشونت ، بخشش را انتخاب کنند. اين فرآيندي است که از اشک ها و لبخندها آغاز کردم. در اشک ها و لبخند ها نگراني ام را بابت دروغ از طريق يک قصه طنزآميز مطرح کردم و در مسير زاينده رود، نگراني ام را بابت گسترش فرهنگ خشونت بيان کردم و در اين سريال هم نگراني ام را بابت گسترش فرهنگ خشونت و دروغ بيان مي کنم. در واقع سريال"زمانه" يکي از اخلاقي ترين سريال هايي است که طي بيست سال فعاليت کاري ام ساخته ام.


زمانه بهترين سريال از نگاه مخاطبان خراسان


نظرسنجی, زمانه, سریالهای تلویزیون, حسن فتحی, پریناز ایزدیار + حمید گودرزی + بهترین سریال

اوايل اين هفته نظرسنجي بهترين سريال تلويزيون در دي ماه را مطرح کرديم که هرچند اولين مرحله نظر سنجي بود اما با استقبال خوب شما مخاطبان گرامي همراه شد. بر اساس نظرات مخاطبان روزنامه خراسان 49 درصد از مخاطبان به سريال زمانه به کارگرداني حسن فتحي که اين روزها از شبکه 3 سيما به روي آنتن مي رود، راي دادند و بر اين اساس جديدترين ساخته فتحي که اتفاقا با حجم زيادي از انتقادات مواجه شده است به عنوان بهترين سريال از نگاه مخاطبان روزنامه خراسان شناخته شد. البته جديدترين ساخته ضياءالدين دري نيز در نزد مخاطبان خراسان جايگاه خوبي دارد. کلاه پهلوي که ساعت 22 هرجمعه ميهمان قاب شيشه اي است توانسته با 19 درصد نظرات مخاطبان در رده دوم بهترين سريال هاي تلويزيوني از نگاه مخاطبان خراسان قرار گيرد.

سريال ميلياردر شبکه 3 با 12 درصد راي ، دختران حوا شبکه تهران با 8 درصد راي، سريال يلدا شبکه 3 با 5 درصد راي، يه تکه زمين شبکه يک با 5 درصد راي و سريال مرد نقره اي شبکه 3 با 2 درصد راي در رده هاي سوم تا هفتم نظرسنجي اين هفته ما قرار گرفتند.

منبع


گزارشی از تولید و پشت صحنه ی سریال زمانه در بیمارستان!


اخطار! مطلبی که در زیر می خونید امکان داره قسمت هایی از فیلم و لوث کنه، عواقب خوندن مطلب با خودتونه پس اگه دوست ندارید چیزی از سریال تا پایانش براتون لو بره، لطفا کنجکاوی و بذارید کنار و بعدا بخونید. از ما گفتن بود.


اخبار, سریالهای تلویزیون, پریناز ایزدیار + پشت صحنه سریال زمانه + مهرانه مهین ترابی + هومن برق نورد + حسن فتحی

زمانه ای ها بیمارستان را قرق کردن!

در سالن انتظار يک بيمارستان هستيم و گروه تصويربرداري سريال «زمانه» آنجا مشغول است. حسن فتحي؛ کارگردان سريال؛ مي داند که قرار است به آنجا برويم. هر کسي مشغول کاري است اما در سالن بزرگ انتظار بيمارستان هم رفت و آمد زيادي است. يکي کودک بيمارش را آورده و خانم ديگري با خانواده براي مراجعه به پزشک به بيمارستان آمده است. بيماري ديگر را روي تخت چرخدار از يک طرف ساختمان بيمارستان به سوي ديگر مي برند.



سعي کردم سکوت کنم

هر کسي که وارد مي شود، اولين چيزي که نظرش را جلب مي کند؛ گروه تصويربرداري سريال «زمانه» است و اغلب، بازيگران را با دست به يکديگر نشان مي دهند.

فتحي نگران به نظر مي رسد چون بايد سکانس هاي مربوط به بيمارستان را زودتر تصويربرداري کنند.

فتحي در حال بررسي موقعيت است و اين که بازيگران کجا بنشينند و زاويه دوربين چگونه باشد. بازيگران آن روز؛ پريناز ايزديار، مهرانه مهين ترابي و هومن برق نورد؛ هستند مهين ترابي پس از انجام گريم، دوباره براي مرتب شدن لباسش به اتاق گريم مي رود و بعد از مدتي باز مي گردد.

مهين ترابي و ايزديار؛ ديالوگ هايشان را تمرين مي کنند.

ايزديار سعي مي کند براي اجراي نقش حس بيشتري بگيرد.

در فاصله آماده شدن گروه براي فيلم برداري فتحي درباره واکنش ها نسبت به اين سريال مي گويد و اين که ديگر اين واکنش ها برايش عادي شده است. هنگام پخش «ميوه ممنوعه» هم‌چنين بود، سعي کردم سکوت کنم وکارم را انجام بدهم و بعد از پخش سريال به سوالات جواب بدهم.



وقتي کارگردان کات مي دهد

فتحي پشت صفحه نمايش قرار مي گيرد و افشين احمدي  مدير فيلمبرداري هم آماده مي شود، زماني که فتحي مي گويد: نور، صدا، دوربين؛ سکوت همه جا را فرا مي گيرد. چند نفر از هنروران؛ هر يک در مسيري متفاوت؛ پشت بازيگران قرار مي گيرند و بعد از دو بار برداشت؛ سومين برداشت مورد قبول واقع مي شود.

صندلي را کمي جابه جا مي کنند. موقعيت دوربين تغيير مي کند و تصويربرداري از زاويه ديگري شروع مي شود و باز هنروران از مسيري که به آن ها گفته شده است؛ رد مي شوند فتحي هم از جلوي دوربين رد مي شود و کات مي دهد.

دوباره بازيگر نقش ارغوان و عمه خانم مشغول تمرين با يکديگر مي شوند. گريم ارغوان مرتب تجديد مي شود، پشت ديوار هم تعدادي از هنروران منتظرند. دو نفر با لباس ماموران نيروي انتظامي در انتظار اجراي نقش هستند.


اخبار, سریالهای تلویزیون, پریناز ایزدیار + پشت صحنه سریال زمانه + مهرانه مهین ترابی + هومن برق نورد + حسن فتحی

نقشي خاکستري دارم

در زيرزمين بيمارستان، اتاقي به عوامل سريال اختصاص داده شده است وهومن برق نورد در حال گريم شدن است، برق نورد درباره حضور در اين سريال مي گويد: وقتي گروه توليد سريال زمانه کار خود را آغاز کرد؛ در سريال ديگري کار مي کردم فتحي خواست در اين مجموعه حضور داشته باشم. من از دو ماه پيش به گروه ملحق شدم در واقع تمام قسمت هايي که بايد حضور پيدا مي کردم را در اين مدت تصويربرداري مي کنند.

اين بازيگر در ادامه گفت: بعد از سريال «اشک ها و لبخندها» با آقاي فتحي همکاري داشتم و علتش هم اين است که فتحي خودش تئاتري بوده و زبان همديگر را بهتر مي فهميم و راحت تر با هم کنار مي آييم.

«برق نورد» در مورد نقشي که بازي مي کند؛ مي گويد: نقشي که در اين مجموعه کار مي کنم، نقشي خاکستري است اما در مجموع آدم بدي نيست.

کارش را بلد است و وکيلي توانا و سرش در کار خودش است.


اخبار, سریالهای تلویزیون, پریناز ایزدیار + پشت صحنه سریال زمانه + مهرانه مهین ترابی + هومن برق نورد + حسن فتحی

ارغوان و فاطمه با هم سخن مي گويند

به سالن انتظار بيمارستان مي رويم. گروه در حال تصويربرداري هستند. سکوت همه جا را فرا گرفته است. پنجره برخي از اتاق هاي بيمارستان باز است. سکانسي تصويربرداري مي شود و فتحي دوباره براي ارزيابي موقعيت با دستيارش گفت وگو مي کند. مهين  ترابي و ايزديار بخشي ديگر را تمرين مي کنند که ناگهان برق قطع مي شود اما خيلي طول نمي کشد که دوباره گروه کار خود را آغاز مي کنند و اين سکانس را تصويربرداري مي کنند.

ارغوان سکوت مي کند. فاطمه به او نزديک مي شود

فاطمه: اگه با بخشش کسي کوچک مي شد... خدا آنقدر بزرگ نبود... ارغوان خانم...

يادت باشه تو اين زمونه؛ آدم ها براي نجات بيشتر از هر چيزي به بخشش نياز دارن. کينه جويي و خونخواهي هيچ حاصلي نداره غيراز خشونت و نابودي...

ارغوان: ولي اين عدالت نيست آدم ها بايد به خاطر گناهشون مجازات بشن. به بهزاد گفته بودم از بي عدالتي متنفرم. حالا فرصتي پيش اومده که عملاً بهش نشون بدم.

فاطمه: اگر قرار باشه هر کسي با قانون خودش عدالت رو اجرا کنه، اونوقت ديگه سنگ رو سنگ بند نمي شه... دنيا پر مي شه از هرج و مرج و شلوغي... نه خانم وکيل... تو مسئول اجراي عدالت نيستي، دادگاه هست، قانون هست، خدا هست... خدا همه جا هست.



وقت خداحافظي است

کارگردان کات مي دهد. به دليل فشردگي کار بازيگران نقش ارغوان و فاطمه نمي توانند گفت و گو کنند و وقتي کمي پرس و جو مي کنم، متوجه مي شوم که براي تصويربرداري مسئولان بيمارستان بيش از سه ميليون پول طلب کرده اند و طبق برنامه ريزي، تصويربرداري در بيمارستان بايد دو روزه تمام شود.

برق نورد را با گريم در سالن انتظار بيمارستان مي بينم؛ از او مي پرسم چه زمان، مقابل دوربين قرار مي گيرد. مي گويد که هنوز نوبتش نشده و بعد از ظهر تصويربرداري آغاز مي شود. از او و عوامل فيلمبرداري خداحافظي مي کنيم و فتحي را خارج از بيمارستان مي بينيم و از او نيز به خاطر همکاري گروهش تشکر مي کنيم.


منبع


نقد و بررسی سریال زمانه | زمانه قضاوت و تاوان


نقد و بررسی, زمانه, سریالهای تلویزیون, حسن فتحی, حمید گودرزی + پریناز ایزدیار

نگاهي به تم و نشانه‌ شناسی در سريال زمانه

مجموعه تلويزيوني زمانه، تازه‌ترين كار تلويزيوني حسن فتحي (خالق كارهاي موفقي چون در مسير زاينده‌رود، مدار صفر درجه، ميوه ممنوعه، پهلوانان نمي‌ميرند، شب دهم و چرخ و فلك) قصه‌اي اجتماعي دارد و داستانش پيرامون دو جوان مي‌گذرد كه اتفاقات اصلي سريال را رقم مي‌زنند.

بهزاد (حميد گودرزي) پسر جواني كه عموي پولداري به نام حسام (حسين محجوب) دارد، قرار است با دختر عموي خود ـ بهار ـ ازدواج كند، اما رازي براي او برملا مي‌شود كه زندگي‌اش را دچار تغييراتي مي‌كند. او مطلع مي‌شود عمويش حسام، پدر او را به قتل رسانده است. بهزاد برخلاف نظر خانواده و به صورت پنهاني با ارغوان، وكيل دادگستري كه دختر يك خانواده ضعيف است و بسختي از عهده هزينه‌هاي خود برمي‌آيند، ازدواج مي‌كند و...

تم قضاوت و تاوان: تم اصلي داستان اين سريال كه توسط عليرضا كاظمي‌پور، سعيد جلالي و سعيد تشكري به نگارش درآمده است، تم قضاوت و تاوان است. آدم‌هاي اين قصه، ديگران را در معرض قضاوت قرار مي‌دهند و براي اين قضاوت، تاوان سنگيني مي‌پردازند. براساس يك نظريه، شناخت به همراه قضاوت است و ما تا زماني كه دست به قضاوت نزنيم، نمي‌توانيم به شناخت دسترسي پيدا كنيم. در اصل، قضاوت پلي است بين ادراك و شناخت. پلي است كه انسان از طريق آن به خود كمك مي‌كند تا بتواند به شناخت برسد، بنابراين ما بدون قضاوت نمي‌توانيم به شناخت برسيم. قضاوت مدنظر در اين سريال از نوع قضاوت اخلاقي و تصادفي است كه مبنايي جز فعل و انفعالات بشري ندارد و عاري از آگاهي نسبت به درونيات، شرايط و امكانات است.

برادركشی: تم ديگري كه در اين سريال به آن پرداخته مي‌شود، تم برادركشي است كه از هابيل و قابيل آغاز و از آن وام گرفته شده و در آثار بزرگ كلاسيك جهان نمود مي‌يابد. برادركشي نه‌تنها با مضمون اخص به قتل رساندن، بلكه با مضموني فراتر از آن يعني ناديده گرفتن و ضايع كردن حقوق ديگران معنا مي‌يابد، اين موضوع در دين اسلام بيشتر از ديگر اديان مورد توجه قرار گرفته است. درواقع اينجا برادر، نه به معناي از يك پدر و مادر بودن كه به معناي همنوع بودن به كار مي‌رود. زمانه بخوبي توانسته است برادركشي و قضاوت را در يك چينش برابر و پاياپاي جلو ببرد و هر دو را به ندامت و توبه كردن منتهي كند.

نشانه‌ شناسي: حسام در سريال زمانه به تاوان برادركشي، سوي چشمانش را از دست مي‌دهد. چشم از منظر نشانه‌شناسي داراي اهميت بسيار بالايي است و ميان بصير و بينا با جهان خارج، نسبتي مبتني بر واقعيت‌ها و حقيقت‌ها پديد مي‌آيد؛ زيرا هر آنچه انسان از واقعيت‌ مي‌بيند با توجه به حقايق هستي ارزيابي مي‌كند و ميان هست‌ها و بايدها ارتباط منطقي برقرار مي‌كند. از سويي، چشم يك عضو حسي است كه در ابتدا شناخت حسي به دست مي‌دهد و در ادامه به شناخت عقلاني و در مراحل بالاتر منجر به شهود و مكاشفه منجر مي‌شود. در زمانه، حسام كه از شناخت حسي فراتر نمي‌رود و طمع همه وجودش را فرا مي‌گيرد، به تاوان خطايش سوي آن را از دست مي‌دهد تا از طريق ديگر حواس و ديده بصيرت به آگاهي و بازشناخت خود برسد و مورد بخشش قرار بگيرد.

درک نشانه‌ شناسانه در توليد: يكي از ويژگي‌هاي بارز و قابل تامل اين سريال كه نشان از درك هنرمندانه و همه‌جانبه عوامل سازنده اين سريال و در راس آنها حسن فتحي دارد، درك صحيح و نشانه‌شناسانه از موضوع سريال، برشمردن ابعاد مختلف آن و توجه به جذابيت‌هاي بصري و اوج و فرودهاي داستاني سريال است كه هيچ‌كدام از نگاه تيزبين آنها دور نمانده يا قرباني ديگري نشده است. تصويربرداري اين سريال كه مديريت آن بر عهده افشين احمدي است، به خوش‌ساخت بودن و جذابيت‌هاي بصري «زمانه» كمك شاياني كرده است، ضمن اين‌كه تدوين خوب اين سريال ـ كه حاصل تلاش بابك رضاخاني است ـ به فيلم ريتم مناسبي داده و داراي كمترين خطا از منظر حفظ راكوردهاي صحنه و بازيگران است. تنها ايرادي كه شايد به سريال وارد باشد، كم‌كاري در طراحي صحنه و لباس است كه اولي به عهده امير زاغري و دومي به عهده ژاله آنت بوده است. تقابل خانواده‌هاي متمولي همچون خانواده حسام و خانواده برادرش با خانواده متوسط و ضعيف ارغوان در رنگ و نوع و جنس لباس و همچنين در چينش آكساسوار و لوازم منزل آنها مشاهده نمي‌شود و اين تفاوت تنها در مدل ماشين، متراژ و نماي خانه به چشم مي‌خورد.

مريم رها

تلویزیون کارخانه ستاره سازی!


امروزی ها: به روایت آمار هم که بخواهیم مخاطبان سینما را زیر ذره‌بین ببریم، در سال 90 حدود 13 میلیون نفر و در سال‌‌جاری به مراتب کمتر راهی سالن‌های سینماها شده‌اند تا بازی بازیگران و فیلم‌های کارگردان‌های اسم و رسم‌دار را ببینند. بدون هیچ آمارگیری مکتوبی روشن است که اهالی تماشای تلویزیون خیلی بیشتر از این حرف‌هاست و حدود نیمی از جمعیت کشور شب‌ها پای این جعبه جادویی جمع می‌شوند تا هنرنمایی بازیگران در سریال‌های وطنی را ببینند. بازیگرانی که از این ظرفیت استفاده می‌کنند و خودشان را به مخاطبان می‌شناسند. ادامه مسیر هر کدام اما فرق دارد؛ یکی ترجیح می‌دهد از این قاب بیرون نیاید و هر چند وقت سریالی را بازی کند تا همیشه توی چشم باشد و یکی بعد از درخشش در چند سریال، عطای تلویزیون را به لقای مجددش می‌بخشد و پرده نقره‌ای را انتخاب می‌کند. نگاهی به ستاره‌های جوان این سال‌های تلویزیون نشان می‌دهد، خیلی از همین چهره‌هایی که الان برای ما آشنا هستند و قصه‌های زیادی را به روایت بازی آنها دیده‌ایم، محصول همین جعبه جادویی هستند که شب‌ها به دیدن‌شان نشسته‌ایم.




اگر بازی «فرهاد جم» و «الهام پاوه‌نژاد» در یکی از اولین سریال‌های آپارتمانی تلویزیون، «همسران» را فاکتور بگیریم، سرنخ اولین جوان‌هایی که در یک سریال تلویزیونی گل کردند را باید در «در پناه‌تو» پیدا کرد. آنجایی که برای اولین بار تصویری از عشق زمینی در تلویزیون ترسیم شد؛ تازگی‌ها هم بازپخش این فیلم تمام شده است. «در پناه تو» به خاطر داستان و روایتی که از دوران دانشجویی داشت در دوران خودش اتفاق بی‌بدیلی بود. این سریال؛ «لعیا زنگنه»، «حسن جوهرچی»، «پارسا پیروزفر» و «رامین پرچمی» را حسابی به مردم شناساند و چهار نفر از جوان‌هایی بودند که جزو ستاره‌های آینده‌دار تلویزیون محسوب می‌شدند. راه هر کدام از این چهار نفر بعدها جدا شد؛ زنگنه جز در فیلم‌های کیمیایی به موفقیت چندانی نرسید و خیلی کم‌کار شد. جوهرچی هم با همان شکل و شمایل همیشگی ترجیح داد فقط نقش‌های مثبت بازی کند. بعد از آن در دوره‌ای هم تصمیم گرفت فقط نقش‌های منفی باز بکند و حتی در آخرها، به اجرا هم مشغول شد. پرچمی جز در یکی، دو نقش فرعی تلویزیونی دیگر به چشم نیامد. حکایت پیروزفر اما فرق داشت؛ ترجیح داد خیلی در بند تلویزیون نباشد و بعد از یکی، دو سریال دیگر نقش اول فیلم‌های سینمایی شد. مرد بی‌حاشیه‌ای که سال‌ها بعد با همان درخشش همیشگی با «در چشم باد» به تلویزیون برگشت.



روزگار جوانی

در میانه‌های دهه 70، «رامبد جوان» و «آتنه فقیه نصیری»، در نقش فربد و لیلی «خانه سبز»، دو جوان تازه‌کاری بودند که در عنفوان جوانی توانستند در کنار «خسرو شکیبایی» و «مهرانه مهین‌ترابی» حسابی بدرخشند و دیده شوند. فقیه نصیری بعد از آن با «خاله سارا» معروف شد. بعد از آن دیگر در سریال‌ها کمتر دیده شد. اما بعد از چند سال با «جراحت» و «شیدایی» که سال قبل پخش شد به تلویزیون برگشت. اما جوان، فعالیت‌هایش را ادامه داد و هیچ وقت کمرنگ نشد. سریال‌های مختلف بازی و کارگردانی کرد و حتی مثل جوهرچی به اجرا هم وارد شد. جوانانه‌ترین سریالی که آن سال‌ها پخش شد و کلی طرفدار پیدا کرد «روزگار جوانی» بود. «امین حیایی»، «نصرالله رادش»، «بهزاد خداویسی»، «کیهان ملکی‌» و «مهدی صباحی» تا مدت‌ها ستاره‌های بی چون و چرای آنتن بودند که فقط حیایی توانست آن مسیر را پر قدرت ادامه بدهد و بعد از چند تجربه تلویزیونی، ستاره پول‌ساز پرده‌های سینما شود. بعد از آن، «اصغر فرهادی» با ساخت «داستان یک شهر»،«علی قربان‌زاده» و «نیما رئیسی» و «رامبد شکرآبی» را به مردم معرفی کرد. بازیگرانی که در عالم تلویزیون ماندند و فقط قربان‌زاده بود تا مدت کوتاهی بعد از آن سریال به خاطر چهره خاصش در چند کار سینمایی باز ی کرد و بعدش رفت برای استراحت! «امیر حسین صدیق» هم که قبلش با «زی‌زی‌گولو» و نقش آقای پدر حسابی معروف شده بود در همین سریال و «این زمینی‌ها» حضورش را تثبیت کرد و هنوز به کارش ادامه می‌دهد اما دیگر جوان نیست!

یکی از پرسروصداترین سریال‌های جوانانه‌ای که در اواخر دهه هفتاد ساخته شد «خط قرمز» بود که کلی بازیگر جوان با خودش به تلویزیون آورد. سریالی که ماجرای آدم‌هایش پای ثابت صحبت‌های بچه مدرسه‌ای‌ها بود. این سریال بازیگرانی چون «شهرام حقیقت‌دوست»، «سروش گودرزی»، «پویا امینی»، «ایمان اشراقی» و «شهرام عبدلی» بودند. از بین این بازیگران، الان حقیقت دوست همچنان بازی می‌کند و آخرین بازی‌اش بازی در سریال مناسبتی «خداحافظ بچه» بود که در ماه رمضان پخش شد. شهرام عبدلی، هر چند کم اما همچنان در تلویزیون بازی می‌کند.



چهره‌های جدید دهه 80

یکی از سریال‌های معروف دهه هشتاد، «پلیس جوان» بود که گرچه سریالی آبکی و کشدار به حسب می‌آمد اما توانست «سید شهاب‌الدین حسینی» را از اجرا به عالم تلویزیون و سینما بیاورد که اکنون یکی از بهترین بازیگران سینما محسوب می‌شود. در کنار او، «میترا حجار» هم به عنوان یکی از جوان‌های آینده‌دار به مردم معرفی شد که تا چند سال بعد از آن حسابی در فیلم‌های سینمایی درخشید اما بعدش سریع خاموش شد! «رزیتا غفاری» هم در همان سال با «شب آفتابی» معرفی شد. اما بعدها خیلی پرکار نبود.

ماه رمضان سال بعدش یعنی سال 81 میدان درخشش چند جوان دیگر بود؛ «علی صادقی، سعید آقاخانی، رضا داوودنژاد، رامین ناصر نصیر، برزو ارجمند» و «سحر ولدبیگی» جلوی دوربین «پشت‌کنکوری‌ها» رفتند و حسابی دیده شدند. از این جمع؛ آقاخانی، ارجمند و صادقی بیشتر به کار چسبدیدند و حتی آقاخانی کارگردانی را هم تجربه کرد. داوودنژاد هم بیشتر در کارهای سینمایی بازی کرد و ولدبیگی هم یکی از بازیگران ثابت کارهای «مهران مدیری» شد. «مسافری از هند» چهره‌های جدیدی به دنیای تصویر معرفی کرد. «شیلا خداداد»، «الهام حمیدی» و «حمید گودرزی» بعد از این سریال حسابی پرکار شدند. گرچه الان دیگر کمتر کار می‌کنند. گودرزی بعد از آن در «کمکم کن» هم به چشم آمد. او این روزها در سریال «زمانه» به تلویزیون برگشته. «حامد بهداد» بازیگر 30 ساله آن روزها در «سایه آفتاب» نقش رضا را در کنار «پژمان بازغی» بازی کرد. دو بازیگری که به سینما هم راه یافتند و بهداد بیشتر از 30 فیلم سینمایی بازی کرد و مثل شهاب حسینی، به سیمرغ جشنواره فیلم فجر هم رسید. «امیر جعفری» با «بدون شرح» شناخته شد و بعدها در سریال‌های جدی هم خوش درخشید و شد ستاره «میوه ممنوعه» و «زیر هشت» و «پایتخت» و «چک برگشتی» و... از کارهای جعفری هر چه نام ببریم، کم است! در این سال‌ها، از بازی «عاطفه نوری» در «دوران سرکشی» هم نباید گذشت که مدت‌ها بعد دوباره با «نرگس» دیده شد اما بعدش دوباره خاطره کمرنگی از او در ذهن تماشاچی‌ها ماند. «بهاره افشاری» در شب‌های ماه مبارک رمضان سال 84 دیده شد و با نقش ماندگارش در سریال «او یک فرشته بود» معروف و راهی پروژه‌های سینمایی شد.



راه بی‌پایان

شاید بتوان اوج حضور جوان‌ها در تلویزیون را در سال 85 دید. این سال «نرگس» روی آنتن رفت که اگر آن اتفاق تلخ برای «پوپک گلدره» نیفتاده بود، شاید در آینده مورد توجه کارگردان‌های بیشتری قرار می‌گرفت و البته بازی «ستاره اسکندری» به چشم نمی‌آمد. «مهدی سلوکی» هم که قبل از اینها با اجرا و با سریال «تب سرد» در کنار «کامبیز دیرباز» دیده شده بود، معروف‌تر شد و بعدها بیشتر در کارهای تلویزیونی بازی کرد و البته در آخرین هنرنمایی‌اش جلوی دوربین «پنج کیلومتر تا بهشت» رفت! مجموعه تلویزیونی «وفا» هم همان سال پخش شد؛ سریالی که «هانیه توسلی» و «پوریا پورسرخ» را مهمان شب‌های مردم کرد و عاشقانه‌ای را در لبنان بازی کردند که کلی طرفدار پیدا کرد. توسلی در ادامه بازیگری‌اش روند رو به رشدی پیدا کرد و با بازی در «میوه ممنوعه»، «کافه ستاره»، «کیفر»، «آقا یوسف» و «عصر روز دهم» کارنامه سینمایی و تلویزیونی پرباری برای خودش دست و پا کرد. اما پورسرخ هر بار کمتر درخشید و بعد از «صاحبدلان» مثل گذشته اصلا برای تماشاچی‌ها دلبری نکرد اما در عوض «باران کوثری» با همان سریال بر سر زبان‌ها افتاد و با یکی، دو بازی دیگر، خودش را در سینما تثبیت کرد و این روزها «من مادر هستم» را روی پرده دارد. «نگار جواهریان» هم با تراژدی «زیر تیغ» معروف شد. گرچه قبل از آن در یک سریال دیگر هم بازی کره بود ولی بازی خوبش در این سریال توانست او را وارد سینما کند و دیگر هیچ وقت به تلویزیون برنگشت. «راه بی‌پایان» هم زوج «هومن سیدی» و «آزاده صمدی» را به سینما و تلویزیون معرفی کرد. سیدی گرچه کارگردانی را هم با ساخت «آفریقا» تجربه کرد اما همچنان به تلویزیون متعهد ماند و سال گذشته در «تاثریا» هم بازی کرد. «اولین شب آرامش» که در همین سال روی آنتن رفت؛ «مهدی پاکدل، امیرآقایی، شبنم قلی‌خانی» و «یکتا ناصر» را جوان اول‌های تلویزیون کرد. پاکدل و آقایی بسیار پرکار شدند و یکتا ناصر هم سیمرغ بلورین جشنواره فجر سال گذشته را گرفت.



کمتر از گذشته

از حوالی سال 86-87 موج بعدی بازیگرهای جوان راهی تلویزیون شدند. «اشکان خطیبی»، «حامد کمیلی»، «مهراوه شریفی‌نیا» و «امیرحسین رستمی» جوانانی هستند که با بازی در سریال‌های این سال‌ها گل کردند. شریفی‌نیا که با «ساعت شنی» و بعد از آن در «دلنوازان»، رستمی که با بازی در «شمس العماره» و کمیلی با بازی در«تب سرد». اگر بخواهیم چهره‌های جوان دیگری را هم از قلم نیندازیم باید از جواد عزتی نام برد که با بازی در نقش معلم و پسر آتقی در «چار دیواری» معروف شد. تعداد ستاره‌های جوانی که از اواسط دهه هشتاد وارد عالم بازیگری شدند کم است. آنچنان که شاید بهترین‌های آنها به تعداد انگشتان دست باشد. این شب‌ها هم که «پریناز ایزدیار» در حال بازی در سریال «زمانه» است. او سال قبل هم در «پنج کیلومتر تا بهشت» بازی کرد و البته نقش یک روح را داشت. در کنار او، «تینا آخوندتبار» هم یکی از بازیگران اصلی سریال «دختران حوا» بود که پخشش به تازگی در تلویزیون تمام شده. او در فیلم‌های «هر چه خدا بخواهد» و «طلاق به سبک ایرانی» هم بازی کرده بود. «ویدا جوان» هم یکی از چهره‌های جوان و تازه‌وارد این شب‌های تلویزیون است که در سریال «زمانه» در حال بازی است. باید دید این چند بازیگر جوان می‌توانند آینده درخشانی داشته باشند یا مثل بعضی‌های دیگر از بازی در تلویزیون فاصله می‌گیرند و به سینما می‌روند یا کلا مشغول فعالیت‌ های دیگر می‌شوند.


اسماعیل عفیفه: جز ابراز شرمندگی حرفی ندارم


اسماعیل عفیفه تهیه‌کننده «زمانه» در گفت‌وگویی در خصوص توفیق این مجموعه تلویزیونی در جذب مخاطب می‌گوید: ما تمام تلاشمان را کردیم سریالی را روانه آنتن کنیم که علاوه بر اثرگذاری مثبت روی مخاطب در جذب حداکثری هم موفق باشد. به هر حال شرایط پخش تلویزیون شرایط خوبی نیست و امیدواریم «زمانه» بتواند بخشی از ریزش مخاطب را که در سال‌ های اخیر گریبانگیر تلویزیون شده، جبران کند.


جز ابراز شرمندگی نسبت به گروه حرفی ندارم

عفیفه در پاسخ به سوالی در خصوص عدم پرداخت به موقع دستمزدها و مشکلات مالی که مدتی است گریبانگیر تولید آثار جدید تلویزیونی شده توضیح می‌دهد: به هر حال همانطور که اشاره کردید مشکلات مالی صداوسیما بر کسی پوشیده نیست و من هم به عنوان تهیه‌کننده جز ابراز شرمندگی نسبت به گروه حرفی ندارم. به شخصه تلاش می‌کنم تا هر چه سریع‌تر مسائل مالی برطرف شود هرچند باید این نکته را هم یادآور شوم که مدیران ذی‌ربط هم همکاری لازم را در این خصوص دارند و آنها هم پیگیر هستند اما گویا کاری از دستمان بر نمی‌آید جز این‌که دعا کنیم هر چه سریعتر راه حلی برای رفع مشکلات ایجاد شود. انصافا گروه تولید نجیبانه کار می‌کنند و به واقع به ما و تلویزیون کمک کردند. امیدوارم مسائل حل شود تا بتوانیم پاسخ محبت و اعتمادشان را بدهیم.

این تهیه‌کننده در ادامه می‌افزاید: تلویزیون تنها رسانه‌ای است که اوقات فراغت مردم را با کمترین هزینه پر می‌کند و اگر این رسانه دچار خدشه شود مسلما فرهنگ مردم آسیب‌پذیر خواهد شد. به هر حال تلویزیون برای مردم مهم است و خیلی از مردم توان این را ندارند که غیر از تماشای تلویزیون اسباب دیگری برای اوقات فراغتشان فراهم کنند.


فتحی گروه "هفت" را معرفی کرد

یکی از ویژگی‌های "زمانه" وجه موسیقایی سریال و گوش سپردن به موسیقی زیبا همراه با پیگیری داستان است. عفیفه در باره حضور گروه موسیقی "هفت" در این سریال می‌گوید: هیچ قرارداد مالی با "هفت" نبستیم.به هر حال همانطور که در سریال دیده‌اید در روند داستان به نقش‌آفرینی یک گروه موسیقی نیاز داشتیم که ترجیح دادیم برای باورپذیر شدن از یک گروه موسیقی دعوت به کار کنیم. آقای فتحی این گروه را می‌شناختند و به ما معرفی کردند. گروه "هفت" بچه‌های شناخته شده‌ای هستند که از لحاظ موسیقایی کارشان مقبول است و تا حالا خیلی خوب با ما همکاری کردند و به غیر از تیتراژ سه آهنگ هم برایمان اجرا کردند.


پنهان‌کاری، دروغ و انتقام در "زمانه"

اما هر مجموعه داستانی موفق علاوه بر وجه سرگرم‌سازی باید حاوی یک پیام باشد و آن را به صورت پنهان و در قالب لایه‌های داستانی به مخاطب عرضه کند. "زمانه" هم از این امر مستثنی نیست . عفیفه نیز بر لزوم یادآوری مضامین اخلاقی در خلال داستان بدون شعارزدگی تاکید کرده و اظهار می‌دارد: پس از سریال "میوه ممنوعه" یکسری از مضامین را در همکاری با آقای فتحی مدنظر قرار دادیم که در "زمانه" هم تداوم دارد. در "اشک‌ها و لبخندها" مضمون دروغگویی را مورد نقد قرار دادیم و به پیامدها و مشکلاتی که به واسطه این رذیلت اخلاقی گریبانگیر کاراکترها می‌شود پرداختیم و در سریال "در مسیر زاینده‌رود" بحث خشونت، انتقام و بخشش مطرح شد. "زمانه" تلفیقی از هر دو است؛ یعنی هم بحث عواقب پنهان‌کاری و دروغ مطرح می‌شود و هم بحث کینه‌ورزی و در نهایت بخشش و گذشت. تا اینجای کار یکسری مقدمات در داستان داشتیم که در آینده به این نتایج ختم می‌شود.


10 بهمن‌ پایان تصویربرداری

تهیه‌کننده "زمانه" در پایان درباره وضعیت کنونی سریال هم می‌گوید: تصویربرداری همچنان ادامه دارد و گروه تولید در منزل حسام(حسین محجوب) مشغول ضبط تصاویر هستند. بر اساس پیش‌بینی‌ها 10 بهمن‌ماه روز پایان تصویربرداری خواهد بود.

منبع: شبکه ایران


نقد و بررسی سریال زمانه | استاندارد اما معمولی


نگاهي به نيمه اول سريال زمانه 

زمانه از آن دست مجموعه هايي است كه خود، پيش از شروع و پخش در مخاطب ايجاد كنجكاوي و دنبال كردن مي كند.

نام حسن فتحي و اسماعيل عفيفه به عنوان كارگردان و تهيه كننده در كنار چهره هاي محبوب تلويزيوني و نام آشنا همگي عاملي هستند براي يك گام رو به جلو بودن در آغاز راه به نسبت ساير رقبا و محصولات مشابه. اما آيا زمانه حداقل در نيمه اول خود توانسته است در حد و اندازه هاي نام هاي خود ظاهر شود؟ قطعاً پاسخ منفي است و زمانه به هيچ عنوان يك مجموعه بي نقص و اشكال حتي در كارنامه خود سازندگان هم نيست اما اين بدان معنا نيست كه سريال وضعيت بحراني داشته باشد و باعث خدشه دار كردن اعتبار توليدكنندگان كار باشد. زمانه يك امتياز بشدت خوب و مثبت دارد كه آن را تاحد زيادي در ميان سريال هاي ايراني بالامي كشد و آن چيزي نيست جز موضوعي كه امروزه ايراد اكثر سريال هاي ماست. اين كه مجموعه با شروع و گذشت چند قسمت و طرح مسئله و شكل گرفتن گره عملاً به پايان مي رسد و تا انتها تنها توضيح واضحات داده مي شود.

برخلاف اين كه لازمه يك مجموعه موفق و قوي اين است كه گره ها در جاهاي مناسب و درست در دل داستان تعبيه گردد و به گزافه كشيده نشود، چيزي كه زمانه تاحدي توانسته آن را رعايت كند و قصه ها در پي يكديگر شكل مي گيرند و گره هاي جديد و حتي داستانك هاي جديد بي محابا به قصه اضافه مي شوند تا مخاطب خسته نشود، ضمن آن كه سازه چنين كارهايي كه تماشاگر تا انتها صبر مي كند تا گره اصلي و معماي كل برايش گشوده شود به خودي خود جذاب و تماشاگرآور است.

هميشه يكي از برگ برنده هاي حسن فتحي دقت روي متن كارهايش است كه اين وسواس هميشه نتيجه مثبت هم مي دهد و خوشبختانه تلويزيون هم كه انصافاً مبدا تفكيك نويسندگي از كارگرداني يك اثر بود، كه بشدت هم لازم و ضروري بود، هم اكنون در قدم مثبت ديگري درحال باب كردن نوشته شدن كارها نه توسط يك نفر كه يك تيم است و كم كم اين شكل و شيوه فوق العاده خوب و باز هم ضروري در حال تكثير و بسط است.

اما در كنار همين امتيازات همين متن و فيلمنامه هم در چند بخش به كار ضربه وارد كرده است و حتي باعث ترمز پيشرفت كار شده است كه مهمترين مورد آن عدم شخصيت پردازي صحيح است كه متاسفانه شاهد شخصيت هاي تك بعدي هستيم كه بعضاً در حد تيپ باقي مانده اند و نمونه هاي آنها و يا بهتر بگويم تيپ مشابه آنها بارها براي مخاطب در كارهاي ديگر رو شده بود.مضاف براين كه در كنار اين عدم شخصيت پردازي خوب، انتخاب بازيگران غلط حتي در همان مرحله شيمي بازيگر به اين الكن بودن شخصيت ها دامن زده است.

اما ظاهراً اين ايرادات با تجربه بالاي فتحي در امر مخاطب شناسي در زير لايه هاي قصه اي كه ناخودآگاه كنجكاوي مخاطب را تا انتها دنبال مي كند و همچنين يك قصه اجتماعي و روز جامعه مثل دعوا بر سر پول و معيار هاي مالي و سرك كشيدن به زندگي خصوصي آدم ها در كنار موقعيت هاي شغلي شان كه ايجاد جذابيت مي كند توانسته تا حدي مخاطب را راضي نگه دارد و مهر استاندارد بر پيشاني كار خود بزند.


عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران

روزنامه ايران، شماره 5275 به تاريخ 26/10/91، صفحه 19 (تلويزيون)


نقد و بررسی سریال زمانه | وفاداری به واقعیت


سنت «ملودرام» در تلويزيون

«ملودرام» يكي از ژانرهاي رايج در هنرهاي دراماتيك است كه تعاريف مختلفي براي آن مي توان قائل شد اما در يك جمله مي توان گفت «ملودرام ژانري است كه با احساس عاطفي سر و كار دارد». اگر مخاطب در آثار كمدي با «خنده» مواجه مي شود يا اينكه در آثار نمايشي ژانر وحشت با «ترس» روبه رو است، در ملودرام آنچه احساس و عاطفه مخاطب را برمي انگيزاند، دستمايه كار فيلمنامه نويس و سازنده اثر است.

ملودرام حتي در ضعيف ترين شكل ارائه آن مورد توجه و اقبال مخاطبان مختلف تلويزيون قرار مي گيرد. علت اين مساله هم اين است كه آنچه آثار اين چنيني درباره آن صحبت مي كنند، مسائلي است كه به صورت روزمره براي مخاطب عادي رخ مي دهد و مخاطب بارها با چنين پديده هايي مواجه مي شود. اين همان دليلي است كه سبب مي شود مخاطب تلويزيون با ديدن شخصيت هايي كه به مسائل روزمره خود مخاطب مبتلاهستند، به تماشاي سريالي مانند «زمانه» بنشيند و با علاقه قصه شخصيت هاي آن را دنبال كند.

زمانه قصه يي درباره همين روزها و شب هاي خودمان است. كافي است در جمعي خانوادگي بنشينيد و بعد از مرحله عادي «آب شدن يخ هاي عاطفه» و «باز شدن سر درددل حاضران» قصه هايي اينچنيني را از زبان افرادي كه در اطراف خود هستند بشنويد. به هم خوردن رابطه خواهر و برادري بر اثر ارث، به هم خوردن ازدواجي خانوادگي كه سال هاست خانواده ها منتظر وقوع آن هستند، ارتباط هاي عاطفي كه به ازدواج هاي نامعقول ختم مي شوند، پنهان كاري در روابط عاطفي، مشكلات اقتصادي، پشيماني آدم ها در دهه چهارم و پنجم زندگي از كرده هاي پيشين خود و... قصه ها و رويدادهايي است كه به سادگي مي توان با جزييات فراوان و حتي گاهي با پرداخت دراماتيك(!) از زبان اطرافيان خود بشنويد.

بر همين اساس مي توان زمانه را سريالي دانست كه در درجه اول، ارتباطش با مخاطب مرهون روايت داستان ها و قصه هايي است كه براي ذهن مخاطب آشنا است و به همين دليل اين داستان ها از سوي مخاطب به سادگي پذيرفته مي شوند اما اين همه ماجرا نيست.

يكي از فيلمنامه نويسان مطرح درباره ميزان وفاداري به واقعيت در يك اثر نمايشي و تاثير آن در برقراري ارتباط مخاطب با آن اثر مي گويد: «اگر مردم دوست داشتند در فيلم ها و سريال ها واقعيت را تماشا كنند، به جاي ديدن فيلم صفحات اقتصادي روزنامه ها را مي خواندند!»

در سريال زمانه مخاطب با واقعيتي تلخ و عريان مواجه نيست. اين جنس از واقع گرايي كه به مطالب حوادث صفحات روزنامه ها بسيار نزديك است، در سال هاي اخير طرفداراني هم در ميان اهالي سينما و تلويزيون پيدا كرده اما چنين آثاري هيچ گاه به اندازه سريال زمانه نظر مثبت مخاطب خود را جلب نمي كنند. واقعيت اين است كه مخاطب تمايلي ندارد تا به تماشاي اثري بنشيند كه حاصلي جز تلخي و آزار برايش ندارد. مخاطب تلويزيون دوست دارد هميشه نتيجه گيري پايان سريال به گونه يي باشد كه نشان دهنده او به عنوان بيننده، از اينكه اشتباه هاي آن شخصيت را تكرار نكرده، راضي و خوشنود باشد! به عبارتي ساده تر هميشه مخاطب هنگام تماشاي سريالي تلويزيوني از جنس زمانه، خود را در جايگاه چنين شخصيت هايي قرار مي دهد. گاه مخاطب از اينكه پروسه اشتباه هاي آنها را تكرار نكرده خوشنود مي شود و گاهي هم كه به مسائل و مشكلات آنها مبتلابوده، با تماشاي سريال احساس همذات پنداري مي كند اما برخلاف عالم واقعيت، هميشه شخصيت هاي نمايشي امكان بازگشت از اشتباه هاي خود را دارند. اين همان وضعيتي است كه با عنوان «پايان خوش در فيلمنامه نويسي» از آن تعبير مي شود. بر اساس همين قاعده «پايان خوش» ، هميشه در چنين سريال هايي، شخصيت هاي منفي به فرجام كارهاي ناپسند خود رسيده و مجازات مي شوند: حال آنكه در عالم واقعيت ممكن است شخصيت هاي منفي تا مدت ها شاد و قبراق به فعاليت خود ادامه دهند و هيچ مجازاتي هم در انتظار آنها نباشد! اين همان عنصر «تخيل» است كه نويسندگان چنين فيلمنامه هايي با عبور دادن عناصر داستاني از عنصر «تخيل»، فضايي را فراهم مي كنند كه از شدت تلخي قصه هاي واقعي كاسته مي شود و با نزديك شدن داستان به قواعد دراماتيك و جذاب، سريال ها با طيف فراواني از مخاطبان ارتباط برقرار مي كنند. پايان خوش و پيام هاي اخلاقي هميشه يكي از ضرورت هاي اجتناب ناپذير چنين سريال هايي است. مساله يي كه از سوي منتقدان بارها با نكوهش مواجه مي شود و نسبت به آن روي خوشي نشان داده نمي شود. منتقدان معمولابه پايان هايي تكان دهنده و متاثر كننده تمايل دارند اما مخاطب عادي تلويزيون، امروز بيننده زمانه است و روز ديگر به تماشاي سريالي ديگر از اين جنس مي نشيند. قرار هم نيست يك سريال تلويزيون زندگي او را متحول كند و در زندگي او تاثيري عجيب و غريب بگذارد. سريال هاي اينچنيني صرفا قرار است لحظات خوب و خوشي را براي مخاطب فراهم كند، براي چند هفته يي او را با خود همراه كند و با تاثير بر ذهن و روح وي، تاثيري كوچك بر او بگذارند. به نظر مي رسد در روزهاي باقيمانده از پخش اين سريال نيز شاهد چنين پايان بندي خوشي در اين سريال باشيم: پايان بندي در نكوهش خشونت و تاكيد بر ارزش هاي اخلاقي كه نزد شخصيت هاي فعلي سريال فراموش شده اند و سريال با هدف توجه دادن مخاطب به اين ارزش ها، در قسمت هاي گذشته گره هاي فراواني را بر سر راه آنها گذاشته است.

منبع


نقد و بررسی سریال زمانه | زمانه مردی، زمانه نامردی


تا پیش از شروع پخش مجموعه زمانه که از هفته اول دی هر شب روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است بیشتر از شش‌ماه بود که تلویزیون اثری چشمگیر در حوزه آثار نمایشی نداشت؛ یعنی درست از زمان اتمام پخش سریال «راه طولانی» به کارگردانی رضا کریمی که در شب‌های بهاری پخش می‌شد. 

زمانه که پس از مجموعه‌های «همسایه‌ها»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «فردا دیر است»، «شب دهم»، «روشن‌تر از خاموشی»، «میوه ممنوعه»، «مدار صفر درجه»، «اشک‌ها و لبخندها» و «در مسیر زاینده‌رود» به‌عنوان دهمین ساخته حسن فتحی، مجموعه‌ساز قابل اعتنای سیما، روی آنتن شبکه سوم رفته دستمایه‌ای شبیه به اغلب ساخته‌های پیشین این کارگردان دارد؛ دستمایه‌ای که آمیزه‌ای است از درام و معما و به‌نظر می‌رسد فتحی که ظرف دودهه اخیر بارها با چنین دستمایه‌ای کار کرده نه‌تنها از تکرار و پرداختن دوباره به آن خسته نشده که تازه در حال کشف وجوه و ظرفیت‌ها امتحان نشده از آن است؛ مکاشفه‌ای که بی‌راه هم به‌نظر نمی‌آید و گواه آشکار آن همین مجموعه در حال پخش (زمانه) است که در این بازار بی‌رونق مجموعه‌های تلویزیونی و در زمانه حکومت بی‌چون و چرای سریال‌هایی که از مجاری‌ای جز سیما به گیرنده‌های خانگی راه می‌یابند موفق شده توجه حجم عظیمی از بینندگان را به‌خود جلب کند. 

نقطه شروع جلب توجه عموم به مجموعه زمانه را نه می‌توان به اسم و رسم سازنده‌اش و نه به مضمون ترکیبی امتحان پس‌داده‌اش ربط داد بلکه خیلی ساده باید گفت که در آغاز کار، این تیم بازیگران مجموعه بود که جلب توجه کرد به‌خصوص دو بازیگر اصلی آن، حسین محجوب و حمید گودرزی، که جزو بازیگران گزیده کار تلویزیون محسوب می‌شوند و به‌واسطه کارنامه خوب و درخشانی که از خود به جا گذاشته‌اند حضورشان در یک مجموعه هنوز هم می‌تواند جلب نظر کرده و بیننده تلویزیونی را برای تماشای کار ترغیب کند.

اما فارغ از بحث بازیگری این مجموعه که جز محجوب و گودرزی بازیگران خوب دیگری همچون مهرانه مهین‌ترابی و خواهران آقاجانی را هم در بطن خود دارد باید بخش مهم دیگری از توفیق زمانه را به نحوه پرداخت داستان مربوط دانست؛ در واقع فتحی برخلاف عرف رایج مجموعه‌های تلویزیونی نه‌تنها به صرف استفاده از یک سوژه امتحان پس داده اکتفا نکرده که اتفاقا قسمت عمده توان و کوشش خود را بر هرچه بهتر بسط و پرورش دادن همین سوژه آشنا گذاشته‌ است.

مصداق‌های عینی آن را می‌توان در نوع نگاه کارگردان به ماجرای مرگ حبیب (پدر بهزاد فروزانفر) و شیوه ارائه قطره‌چکانی اطلاعات پیرامون این مسئله آشکارا مشاهده کرد؛ شیوه‌ای که به حفظ و زنده نگه‌داشتن تعلیق اولیه داستان تا فصل‌های انتهای آن منجر شده است.

امتیاز دیگر مجموعه در نوع نمایش چکیده و مختصر و مفید رابطه عاطفی بهزاد و بهار در ابتدای کار و بهزاد و ارغوان در ادامه ماجرا است که اصلا و ابدا نشانه‌ای از سوءاستفاده از این موضوع جذاب و جوان‌پسند در کار فتحی دیده نمی‌شود و فتحی با گزیده‌گویی دریچه متفاوتی را روی مخاطب گشوده که ثمربخش هم بوده و آخرین ساخته او را تا سطح جاگرفتن در ردیف آثار ماندگار تلویزیونی ارتقا داده است.

منبع: همشهری


مصاحبه با حسن فتحی | به بهانه پخش سریال زمانه


از كارنامه ام پشيمان نيستم | گفت وگو با «حسن فتحی» به بهانه پخش سريال زمانه

اين قصه با تمام ابعاد زيبا و زشت، تلخ و شيرين، مثبت و منفي و... معرف زمانه يي است كه ما در آن زندگي مي كنيم. زمانه يي كه در آن مشكلاتي داريم. اين مشكلات از جنس مشكلات فرهنگي ـ اجتماعي خيلي جدي است و من به عنوان عضوي از اين جامعه كه با اين جامعه احساس همبستگي تاريخي، فرهنگي و اجتماعي مي كنم، نگران جامعه و فرآيندهاي آن هستم بعد از مدار صفردرجه و ميوه ممنوعه در بيمارستان بستري شدم. البته دلم هم نمي خواست اين حرف ها را بزنم اما رسيدن به آستانه 20 سال فعاليت در تلويزيون كه همزمان با مقطع جواني و ميانسالي من بوده، مرا دچار حس عاطفي خاصي نسبت به تلويزيون كرده و به همين دليل اين حرف ها را بيان مي كنم. مي توانم بگويم در اين 20 سال من به زندگي شخصي و خانوادگي ام نرسيدم.


گفت وگوي دو ساعته «اعتماد» با حسن فتحي فقط محدود به سريال «زمانه» نيست هرچند زمانه و حال و هواي آن بخش مهمي از اين گفت وگو را تشكيل مي دهد اما فرصت ديداري كه با اين كارگردان در پشت صحنه آخرين روزهاي تصويربرداري اين سريال فراهم شد، به گپ و گفتي درباره حضور 20 ساله او در عرصه تلويزيون تبديل شد. حضوري كه در هر مقطعي دستاورد خوبي براي تلويزيون داشته و با نام هايي همچون: شب دهم، روشن تر از خاموشي، ميوه ممنوعه و... همراه بوده است. حسن فتحي هر بار با ساخت سريال جديدي، مخاطبان تلويزيون را غافلگير كرده است و با فيلم هايش در سينما، اين غافلگيري را بيشتر كرده است. چگونگي اين غافلگيري و يافتن فوت و فن هاي كارگرداني، بخش مهمي از موضوع اين مصاحبه است. فتحي در ابتداي اين مصاحبه مي گويد: «آدميزاد تا وقتي جوان است دنبال فرار از تنهايي است. وقتي از ميانسالي عبور مي كند دنبال پناه بردن به آرامش است». او تاكيد مي كند كه در سريال زمانه حرف اين بودكه «خشونت و انتقام در هيچ كجاي اين جهان از جمله جامعه ما، نه كسي را از تنهايي نجات داده و نه كسي را به آرامش رسانده است.»

    
هنگامي كه تيزرهاي زمانه از شبكه سه پخش شد، مي شد حدس زد فضاي كلي اين سريال چيست اما معمولاحس كنجكاوي روزنامه نگاري با اطلاعات اندك اينچنين ارضا نمي شود. اخباري هم كه منتشر شده بود تصوير خاصي از سريال نمي داد. با پخش كار و تماشاي قسمت هايي از آن احساس كردم اين سريال هم مانند ديگر ساخته هاي شما هيچ شباهتي به ساخته هاي قبلي شما ندارد. انتخاب سوژه و فيلمنامه براي ساخته هاي شما چطور انجام مي شود كه هر اثر جديدي از شما به جاي آنكه دنباله آثار قبلي باشد كاملابي شباهت به ساخته هاي قبلي شما از آب درمي آيد.
بخش عمده يي از اين جريان خارج از اراده من شكل مي گيرد. عرفا جمله يي را مي گويند كه «صوفي ابن الوقت باشد اي پسر». آنها توصيه مي كنند فرزند زمانه خودمان باشيم. من يا بايد بر اساس يك ساختاري كه در گذشته در آثارم بوده و برخي پسنديده اند به سمت آينده بروم يا اينكه چالش جدي تر و جانفرساتري را انتخاب كنم و به سراغ هر موضوعي كه مي روم، متناسب با ساختارهايي باشد كه با موقعيت اجتماعي ـ فرهنگي آن موضوع تناسب دارد. بسياري از موضوعات را مي توان در قالب آثار تاريخي مطرح كرد اما گاهي موضوع هايي وجود دارد كه بيان آن در قالب روز نياز نمايشي مخاطب است. هربار به سراغ خلق اثري رفتم، با خودم عهد نبسته ام كه چون مرا كارگرداني تاريخي ساز مي دانند و گاه درست و نادرست مرا با مرحوم «علي حاتمي» مقايسه مي كنند، به سراغ ساخت آن نوع آثار بروم.
    

ادامه نوشته

نقد و بررسی سریال زمانه


حالا یک سالی می‌شود که به لطف حضور پررنگ سریال های شبکه های ماهواره ای در سفره های مردم! کانال های مختلف تلویزیون از یک و دو و سه گرفته تا آی فیلم و تماشا و نمایش، اقدام به پخش مسلسل وار سریال های تکراری و غیرتکراری کرده تا حداقل تعدادی از این مخاطبان پناهنده به شبکه های خارج از کشور را از آن خود کند. سریال زمانه که این روزها عنوان پربیننده ترین سریال تلویزیون را از آن خود کرده علی رغم اینکه در مقایسه با دیگر مجموعه های تلویزیونی این روزها (میلیاردر، دختران حوا، یلدا و ...) در جایگاه بالاتری قرار می گیرد اما در قیاس با آثار قبلی فتحی و البته در کنار فیلم سینمایی سال پیش وی «یک روز دیگر» (که تنها در جشنواره به نمایش در آمد و بعید است سازندگان آن تمایلی به نمایش آن داشته باشند و حیثیت حرفه ای شان حکم می کند که اتفاقی جز این رخ ندهد) به منزله عقبگردی فاحش در مسیر فیلمسازی کارگردانی ست که پیش از این تبحر خود را در شخصیت پردازی و خلق موقعیت های جذاب دراماتیک نشان داده و متن شاعرانه فیلمنامه هایش، یاد و خاطره حاتمی بزرگ را در اذهان تماشاگران جدی سینما، زنده می کرد.

«زمانه» ملودرامی با پیروی از همان کلیشه های همیشگی ست (دعواهای خانوادگی بر سر پول و زمین، عشق دخترعمو به پسرعمو، عشق پسر پولدار به دختر فقیر و مخالفت های خانواده ها برای ازدواج و ...) که بی هیچ خلاقیت و نوآوری در شیوه و نوع روایت، و با تاکید روی مولفه های عامه پسند مخاطب را همراه خود می کند. راه دوری لازم نیست بروید! کافی ست دو نمونه موخر و البته موفق فتحی را به یاد بیاورید، پرداخت جذاب وی به موقعیت های انسانی که مفاهیمی چون «عشق و سیاست»، «جنگ و صلح»، «مذهب و ملیت» و ... از آن زاده شده و در قاب ماندگاری به نام تاریخ روایت می شدند (مدار صفر درجه) را کنار آنچه در «زمانه» می بینید، گذاشته تا درک بهتری از این تفاوت داشته باشید، آن پارادوکس های چالش برانگیز در «مدار صفر درجه» (عشق پسر مسلمان به دختر یهودی، اثرات جنگ جهانی دوم بر زندگی مردم، موقعیت آبسورد سیاست در تاریخ معاصر ایران و ... ) کجا و این گره افکنی های از مد افتاده «زمانه» که معمولا بعد از حدس تماشاگر محقق می گردد، کجا!!! اشاره ظریف و نقادانه ی فتحی در «میوه ممنوعه» به رابطه میان سرمایه و مذهب و چالش میان ایمانی که وعده آخرت می دهد با عشقی که فرد را به دنیا می خواند، کجا !! و عشق میان بهزاد و ارغوان، که عینا کپی ملودرام های شبانه از نرگس و مسافری از هند گرفته تا دلنوازان و فاصله است، کجا؟!

مشابه همین پسرفت را در سینما، سال گذشته در جشنواره فجر دیدیم، جایی که فتحی بعد از سه تجربه موفق (که در هر کدام ار آنها ارتقای جایگاه فیلمساز به نسبت فیلم قبلی، به وضوح آشکار بود) سراغ یک موضوع جهانی رفته و با قرار دادن مساله مهاجرت و پولی که گم می شود و در پایان فیلم به صاحب اصلی اش بر می گردد، از مولفه های همیشگی سینمای خود فاصله گرفته و داستان کهنه ای را که از همان دقایق ابتدایی می توان پایانش را حدس زد، بی هیچ فراز و فرودی به تصویر می کشد که در مقایسه با «کیفر» (که نمونه یک نوآر موفق و جذاب ایرانی ست) هیچ اندوخته ای به کارنامه حرفه ای فتحی اضافه نمی کند جز بیان گل درشت یک پیام عرفانی که فرم زیبای آن را در مثنوی مولوی خوانده ایم.

«زمانه» همچون اکثر سریال های هم ژانر! خود، تنها حسن اش داستان نسبتا روان‌ای است که باعث همراهی تماشاگر تلویزیون با آن شده است، اما در کنار این همچون تمامی سریال های روتین شبانه از ضعف در شخصیت پردازی و عدم پرداخت عمیق به روابط کاراکترهایش ضربه خورده برای مثال هنوز مشخص نیست که آیا بهزاد واقعا به خاطر عشق اش به ارغوان با وی ازدواج کرده یا این عشق، مفری برای رهایی از بهار (دخترعمویش) بوده است؟ اگر پاسخ سوال اول مثبت است پس این همه تعلل در اعلام این خبر به خانواده و ابهام و تردیدی که در رفتار وی می بینیم، چه دلیلی دارد؟

اگر سهم گزاره دوم در تصمیم بهزاد موثرتر است، چرا بهزاد به راحتی قید بهار را به خاطر خطای عمویش می زند و با مسبب اصلی اتفاقات که عمویش باشد، کنار می آید؟ عشق در آثار فتحی یکی از مولفه هایی ست که آنگاه که متبلور می شود، روح و جان فرد را صیقل داده و وی را با درک تازه ای از زیستن، آشنا می کند، عشق پیری حاج یونس به وی می آموزد که نمی توان همزمان در طلب آرامش بود و درکنار آن لذتِ شیطنتِ عشق را چشید. حاج یونس بعد از سالها عبادت درمی یابد که ایمانِ بی عشق چون راهی به روح آدمی ندارد، عالمی می سازد جاهل و متعصب که تمام داشته هایش در ریش، تسبیح، انگشتر عقیق، نماز های مستحبی و طهارت دقیق خلاصه می شود.

کاراکترهای «مدار صفر درجه» علی رغم اینکه هرکدام متعلق به دنیاهای متخاصم اند، اما با عشقی که در وجودشان هست (و سیر اتفاقات داستان به تناوب این نیروی خفته در درون آنها را بیدار می کند) از پذیرش جبر زمانه سرباز زده و امیدوار به ساخت دنیایی هستند که در آن بتوان حول اشتراکات گرد هم آمد و زیستن را تجربه کرد، حال آنچه از عشق در «زمانه» می بینیم به لج بازی کودکانه ای شبیه است که نه تنها به انقلاب درونی کاراکترش منجر نمی شود که برعکس داستان به سمتی پیش می رود که گویی هر آن قرار است سر بهزاد به سنگ خورده و از تصمیم ناگهانی اش پشیمان شود.

هر چند در سریال های اینچنینی مسیر داستان بسته به ذائقه تماشاگر و علائق وی، مدام تغییر جهت می دهد و همان طور که مثلا تهیه کننده بعد از پخش سی قسمت اعلام می کند تا اول اسفند فیلمبرداری ادامه دارد (و این یعنی چون از کار استقبال شده پس همچنان می توان داستان را ادامه داد!) ممکن است هر پایانی برای این سریال رقم بخورد.

در پایان می توان امیدوار بود فیلم بعدی فتحی، در ادامه «کیفر» باشد تا «یک روز دیگر» و «زمانه» که در این صورت می توان بازهم انتظار ساخت فیلمِ کارگردانی را داشت که فیلم هایش فرصتی برای سینمای ایران است که در دل تعریف داستان برای تماشاگرِ، آئینه ای از جامعه خویش بوده و با نمایش تباهی در کنار شکوه هنر، ضمن دعوت مخاطب به تجربه ورود به دنیای فیلم، قهرمانش را از میان انبوهی از گناه به سوی رستگاری هدایت می کند.

منبع: کافه سینما


گزارش تصویری مجموعه تلویزیونی «زمانه»


زمانه + سریالهای تلویزیون + گالری عکس + حسن فتحی + پریناز ایزدیار + امید روحانی + تبسم هاشمی + حسین مهری + حسین محجوب + شهرام قائدی + حمید گودرزی + مهرانه مهین ترابی + پشت صحنه سریال زمانه

عکس های سریال زمانه با حضور پریناز ایزدیار و بازیگران این سریال


ادامه نوشته

حاشیه های سریال زمانه


به گزارش افکارنیوز به نقل از سیمرغ، «زمانه» حاصل ششمین همكاری میان حسن فتحی (كارگردان) و اسماعیل عفیفه (تهیه كننده) است. آنها در سریال های همسایه ها، فردا دیر است، میوه ممنوعه و دنده معكوس (تله فیلم) با یكدیگر همكاری داشته اند.

مقدمات ساخت سریال زمانه در اواخر پخش سریال «در مسیر زاینده رود» شكل گرفت. فیلمنامه سریال از سوی تهیه كننده و علیرضا كاظمی پور (نویسنده) به شبكه یك سیما پیشنهاد شد. شبكه یك پس از چند ماه اعلام كرد این فیلمنامه مناسب این شبكه نیست.

پس از آن فیلمنامه به شبكه سه پیشنهاد شد. مدیر گروه فیلم و سریال شبكه سه سیما با مطالعه فیلمنامه، این فیلمنامه را در مسیر تولید انداخت و اعلام كرد نتیجه كار سریالی جذاب خواهد شد.
هنگام ارائه سریال به شبكه سه، حسن فتحی برای انجام كاری در فرانسه بود.

نیمه های سال ۹۰ كارهای مقدماتی مربوط به ساخت سریال انجام شد و از اسفند ماه تصویربرداری سریال آغاز شد. در مقطع آغاز تصویربرداری خبری درباره تولید این سریال منتشر نشد و تا مدت ها قاعده «سكوت خبری» بر ساخت این سریال حاكم بود.

در فیلمنامه اولیه داستان سریال روایتی خطی و كلاسیك نبود. فیلمنامه اولیه به گونه یی بود كه در آن مخاطب هربار با یك شخصیت همراه می شد و قصه مربوط به او در سریال مطرح می شد. در قسمت بعد نیز فیلمنامه دوباره بر یك شخصیت متمركز می شد و گاهی فیلمنامه به سراغ شخصیت های دیگر نیز می آمد.

تهیه كننده و كارگردان طی مشورت با یكدیگر به این نتیجه رسیدند كه این فیلمنامه ممكن است برای مخاطب امروز تلویزیون چندان عادی نباشد و به همین دلیل فیلمنامه همزمان با ساخت بازنگری و به یك اثر كلاسیك تبدیل شد.

امین تارخ قرار بود در نقش «عمو» حضور یابد. او قرارداد هم بست و چند روزی مقابل دوربین آمد اما به دلیل آماده نبودن فیلمنامه كامل، فرجام این شخصیت هم در داستان مشخص نبود و به همین دلیل امین تارخ نگران این شخصیت بود كه در روند آتی داستان چه سر و شكلی پیدا خواهد كرد؟! به دلیل نامشخص بودن شخصیت عمو در داستان، او از حضور در ادامه سریال عذرخواهی كرد و پس از چند روز تصویربرداری، از گروه جدا شد.

«لیندا كیانی» بازیگر نقش ارغوان هم شخصیت دیگری بود كه از سریال جدا شد. او پیش از آغاز تصویربرداری اعلام كرده بود كه هم سفری به خارج از كشور در پیش دارد و هم اینكه ممكن است در پروژه دیگری درگیر كار شود. در ادامه كار برنامه او با برنامه پروژه تطبیق پیدا نكرد و به همین دلیل او نیز از پروژه جدا شد.

در سریال زمانه مخاطب هر چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان را می بیند. فصل زمستان در یكی از فلاش بك ها روایت می شود كه آن مهرانه مهین ترابی كه منتظر رسیدن پدرش برای اجازه عقد است، در دوران جوانی روزی را به خاطر می آورد كه عمو به پدرش اجازه حضور در محضر را نداده و به همین دلیل او موفق به ازدواج با جوان مورد علاقه خود نشده است.

در سریال زمانه تقریبا به تمام مضامین روز پرداخته شده است: مسكن، بیكاری جوانان، مشكلات مربوط به ارث، فساد اقتصادی، اعتیاد، گروه های موسیقی زیرزمینی و... برخی از مضامینی هستند كه سریال به آنها پرداخته است.

كیانوش عیاری یكی از علاقه مندان و طرفداران جدی سریال زمانه است و بارها علاقه خود به این سریال را در تماس با حسن فتحی ابراز كرده است.

یكی از ویژگی های سریال زمانه این است كه خیلی زود به سراغ اصل مطلب می رود و با طرح خط اصلی داستان در همان قسمت های آغازین، چندان روده درازی نمی كند.
روند رویدادها در سریال زمانه به گونه یی است كه هرچند قسمت یك بار، اتفاقی مهم در سریال رخ می دهد.

سازندگان سریال زمانه با در نظر گرفتن ذائقه مخاطب امروز كه بر اثر تماشای سریال های ماهواره یی دگرگون شده، تصمیم داشتند سریالی بسازند كه با تنوع لوكیشن، ضرباهنگ تند و شخصیت های مختلف، برای مخاطب امروز جذاب و دیدنی باشد.

دروغ گفتن، پنهان كاری، كینه ورزی و انتقام گرفتن مضامینی كلی است كه در این سریال به آنها پرداخته شده است.

یكی از قصه های فرعی سریال، موسیقی اصطلاحا «زیرزمینی» است. در داستان چند شخصیت درگیر ساخت آهنگ های اصطلاحا زیرزمینی هستند. آنها به محض اعتیاد یكی از اعضای تیم، او را از گروه بیرون می كنند. سریال تلاش دارد تصویری سالم از این گروه های موسیقی نشان داده و به موسیقی به عنوان عنصری برای تذهیب نفس بپردازد.

پخش سریال زمانه از تلویزیون با استقبال مخاطبان مواجه شد. بخش مهمی از این مساله به دلیل رویكرد سریال به موضوع های روز اجتماع است.

نمایش ازدواج مخفیانه دو نفر از شخصیت ها در سریال، با واكنش برخی رسانه ها مواجه شد. در بخشی از سریال به دلیل مخالفت خانواده سروش گودرزی با ازدواج او با پریناز ایزدیار، این دو به صورت مخفیانه با هم ازدواج می كنند و همین مساله با واكنش چند رسانه مواجه شد. اسماعیل عفیفه در مصاحبه یی گفت: «منتقدان اگر اندكی صبر كنند، متوجه خواهند شد كه ما قصد عادی سازی روابط دختر و پسر را نداریم و تبعات ازدواج مخفیانه را تصویر می كنیم».

او در ادامه این گفت وگو اضافه كرد: «به نظر من قضاوت درباره آنچه تا به حال پخش شده، عجولانه است و بحث ازدواج تازه شروع شده است. من در چند كار دیگر نیز با آقای فتحی همكاری داشته ام و در كارهای قبلی ما هم این اتفاقات می افتاد كه برخی به عنوان نقد شروع به بیان مطالبی می كردند كه از سر شتابزدگی است. این افراد نمی دانند كه یك اثر یكپارچگی دارد و با دیدن چند قسمت از یك كل نمی توان درباره آن نظر داد.»

پیش از پایان سریال، در فضای مجازی عده یی از مخاطبان پایان سریال را حدس زده و آن را منتشر كرده اند. این روال در سال های اخیر درباره سریال های تلویزیونی به شدت رواج یافته است.

منبع


جبار آذین: هر سوژه ای با تغییرات عجیب و غریب روی آنتن می رود!


شبکه ایران/نرگس عاشوری: جبار آذین منتقد پیشکسوت سینما با مروری اجمالی بر تازه‌ترین تجربه سریال‌سازی حسن فتحی، "زمانه" را به لحاظ ساختار، کارگردانی و نوع درام موفق ارزیابی کرده اما معتقد است این سریال یک اثر معمولی در کارنامه کاری فتحی محسوب می‌شود و پیش از این آثار مقبو‌ل‌تری از این کارگردان شاهد بوده‌ایم. وی همچنین ابراز امیدواری می‌کند که مشکلات ممیزی‌های شخصی و سلیقه‌ای گریبانگیر این سریال نشود. نظرات این مدرس سینما را که در گفت و گو با شبکه ایران مطرح شده است در ادامه می‌خوانید:

 



فتحی هم درام را می‌شناسد و هم با کار تصویری به خوبی آشناست

"زمانه" محصول کار کارگردان با تجربه عرصه‌های نمایش و تصویری است. حسن فتحی کارنامه مقبولی در تئاتر، سینما و تلویزیون به ثبت رسانده است و تعدادی از پرمخاطب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی جزو کارهایی است که ایشان انجام داده‌اند و این امر بیانگر آن است که حسن فتحی هم درام را می‌شناسد و هم با کار تصویری به خوبی آشناست. "زمانه" به عنوان یک سریال اجتماعی و خانوادگی چاشنی مسائل مورد علاقه فتحی از جمله روایت بخشی از ماجراها به شکل معماگونه را در خود جای داده است.
 



باز کردن فضایی از مناسبات خیر و شر

با وجود این‌که داستان اصلی سریال به صورت خطی چندان تازه نیست اما روایتی که حسن فتحی از ماجراهای اصلی مجموعه ارائه می‌کند به لحاظ نوع اجرا تا حدودی جدید است. مسئله اصلی سریال به موضوع اختلافات آدم‌های مختلف بر سر مسائل مالی برمی‌گردد. به عبارتی سریال با باز کردن فضایی از مناسبات خیر وشر سعی دارد انسان‌هایی را که در مسیر خوب بودن و یا ترک خوبی‌ها به حرکت درآمده‌اند و در این راه طعمه نفس اماره و شیطان شده‌اند و در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند را تفسیر کند. از همین رو ماجرای اصلی سریال در ارتباط با حسام‌فروزانفر و گذشته‌‌ای است که آشکار شدن حقایق آن موجب رویارویی دو خانواده می‌شود و در این کشاکش مسائل مرتبط با انسان دوستی و انسان محوری عرضه می‌شود.

 



طمانینه‌ در پرداخت روابط و کند شدن ریتم سریال

اما داستانی که در حال حاضر مجموعه را تحت‌الشعاع قرار داده است ازدواج مخفیانه دو شخصیت اصلی سریال است. هر چند مشهود است که کارگردان تلاش کرده از زوایای آسیب‌شناسانه به این مقوله نگاه کند اما طمانینه‌ای که در پرداخت روابط این دو صورت گرفته باعث شده تا حدودی ریتم سریال کند شود و در نتیجه مانع شکل‌گیری برخوردهای دراماتیک شود. در چنین شرایطی فضای درام از کشاکش فاصله گرفته و تعلیق‌ها کمرنگ می‌شود و به بدنه اصلی متن لطمه می‌خورد. با این حال چون فتحی کارگردان و نویسنده با تجربه‌ای است، سعی کرده با تصویر این خلا‌ء‌ها را پر کند و از همین رو مسئله چگونگی ارتباط این زوج و کشاکش بین دو خانواده باعث جذب مخاطب شده است.
 



حسین محجوب از نقش حسام فاصله دارد

با این‌که ماجراهای اصلی و مسئله مال‌دوستی چیز جدیدی نیست اما روایت آن در کنار مسئله ازدواج مخفیانه که می‌تواند به عنوان مشکلات جوامع سرمایه‌داری مطرح شود در این سریال مورد توجه قرار گرفته است است و حسن فتحی با تکیه بر تصاویر و استفاده از بازیگرانی که تا حدودی توانسته‌اند به شخصیت‌ها نزدیک شوند مسائل مورد نظر را به خوبی اداره می‌کند. گرچه در همین زمینه اعتقاد دارم بعضی از بازیگران آنچنان که باید در نقش گنجیده نشده‌اند، از جمله حسین محجوب که با وجود این‌که بازیگر قدری است از نقش حسام فاصله دارد و هماهنگ نیست. پریناز ایزدیار توانایی‌های خوبی برای بازیگری دارد و بیش از بقیه به نقش نزدیک شده است.
 



مضمون مورد توجه اجتماعی و ساختار حرفه‌ ای

مجموعه "زمانه" به دلیل مضمون مورد توجه اجتماعی و عنایت به ساختار حرفه‌ای که از حسن فتحی سراغ داریم توانسته مخاطب را همراه کند. هر چند که حسن فتحی کارهای قویتر و خوش‌ساخت‌تری نسبت به "زمانه" داشته و این سریال به نوعی جزو کارهای ممتاز ایشان قرار نمی‌گیرد.نوع درام، نوع شخصیت‌ها و حتی کارگردانی کار از "زمانه" یک پرونده کاری خوب اما معمولی ساخته است در حالی که پیش از این از حسن فتحی آثار مقبو‌ل‌تری شاهد بوده‌ایم.
 



لزوم پرداخت به مسائل اجتماعی در آثار تلویزیونی

سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی باید بر مسائل اجتماعی با اشراف کامل نگاه کنند و آن را از زاویه آسیب‌شناسانه و رویکرد یافتن راهکار مناسب به تصویر بکشند. مهم‌ترین مشکل قبل از این‌که معطوف به هنرمندان شود به ساز و کار غیراصولی سازمان صداوسیما باز می‌گردد که منطق و تخصص در آن اعمال نمی‌شود و این‌گونه است که سریال‌هایی که مثل "زمانه" قصد دارند مسئله ازدواج مخفیانه را به صورت تحلیلی و کارشناسانه آسیب‌شناسی کرده و راه‌حل‌های شرعی و عرفی ارائه دهند به دلیل همین نگاه عجولانه و بعضا قضاوت نه چندان خردمندانه با قیچی سانسورچی‌ها تبدیل به اثری می‌شوند که سطحی و شعاری جلوه کند.

 



ممیزی‌ های سلیقه‌ای و شخصی به جای ممیزی‌های قانونمند سلطه دارد

ممیزی به عنوان چارچوب و خط قرمزها که شامل بایدها و نبایدهاست با لحاظ فرهنگی اجتماعی، در همه جا مقبول است اما وقتی این اصلاحات به صورت قانونمند و هدفدار تبیین نشود به جای آن ممیزی‌های شخصی و سلیقه‌ای حاکم می‌شود. متاسفانه در تلویزیون ممیزی‌های سلیقه‌ای، شخصی و گروهی به جای ممیزی‌های قانونمند سلطه دارد از همین رو گروه‌های متعددی به صورت جدا از هم اعمال نظر می‌کنند، یک تیم فیلمنامه را بررسی می‌کند، گروهی بعد از تولید ساختار کار را و گروهی دیگر هم هنگام بخش اعمال نظارت می‌کنند. از همین رو است که با نبود برنامه اصلاحی و ممیزی قانونمند نگاه‌ها سلیقه‌ای می‌شود و هر مقوله‌ای برای مطرح شدن در تلویزیون با عبور از فیلترهای مختلف با انواع و اقسام نظرات مخالف و موافق مواجه شده و در نهایت با تغییرات عجیب و غریب روانه آنتن می‌شود. و در نهایت با حذف دو سه قسمت از یک سریال با سلیقه فلان مدیر سریال بی‌ربط از آب در می‌آید و معجزات اتفاق می‌افتد و شخصیت‌هایی که قرار بود به روال طبیعی رشد کنند، بی‌دلیل و یک‌مرتبه متحول می‌شوند.

منبع


سریال «زمانه» كاری متوسط در پرونده حسن فتحی!



سريال «زمانه» جديدترين ساخته حسن فتحی كارگردان قديمی تلويزيون است؛ فيلمسازی كه از وی سريال‌های بسيار خوبی چون «مدار صفر درجه» و «شب دهم» روی آنتن رفته است. اما كار اخير وی را اگر بخواهيم به صورت كلی ارزيابی كنيم می‌توان گفت كه با وجود برتری كيفی نسبت به بسياری از سريال‌های تلويزيون، در مقايسه با كارهای خوب فتحی، كاری ممتاز نيست، بلكه اثری متوسط است كه تنها سعی دارد قصه‌گو باشد.

در اين سريال آدم‌هايی وجود دارند كه هر كدام در مناسبات اجتماعی دارای جايگاهی هستند، اما اين شخصيت‌پردازی در خصوص برخی از نقش‌ها، به هيچ وجه خوب از كار در نيامده، نمود بارز اين گفته را می‌توان در شخصيت‌پردازی حسين محجوب مشاهده كرد؛ كاركتری كه بازيگر منفی سريال است، اما هيچ‌گاه تماشاگر اين مسئله را به صورت ملموس باور نمی‌كند.

دليل ضعف فوق نيز كاملا روشن است. بدين معناكه بازيگری كه از حسين محجوب سريالی چون «صاحبدلان» را ديده نمی‌تواند نقش منفی را از اين بازيگر باور كند، البته شايد اين نقد در نگاه اول درست به نظر نيايد، چون بازيگر بايد بتواند هر نقشی را جان بخشد، اما برخی از بازيگران به اندازه‌ای در يك قالب مثبت يا منفی فرو رفته‌اند كه ديگر نمی‌شود از آنان بر خلاف آنچه هستند، تصويرسازی كرد.



شخصیت‌پردازی نامناسب «زمانه»

نكته ديگر درباره بحث فوق اين است كه معمولا فتحی در كارهايش شخصيت‌پردازی را به شكل خوبی مطرح می‌كند، حتی در كارهای ضعيف اين كارگردان «ميوه ممنوعه» و «در مسير زايند رود» اين مسئله را می‌شود، مشاهده كرد، ولی اينكه چرا در اين سريال چنين وضعيتی پيش آمده را اينگونه می‌شود، بايد توضيح داد كه فيلمنامه اين كار را خود فتحی ننوشته است.

«زمانه» سريالی است كه می‌خواهد خوبی و بدی را تصوير كند؛ دو خصيصه‌ای كه در طول تاريخ سبب اتفاقات مثبت و منفی بسياری در جهان شده‌اند، اما در بحث روانشناختی اين كار پردازشی كه از خوبی و بدی دارد، تماشاگری كه دقيق‌تر، برنامه های نمايشی را دنبال می‌كند را با پيام كار همراه نمی‌سازد، چراكه اين كار به شكل شعار‌گونه خوبی و بدی را پرداخته است.

بحث ديگری كه درباره اين كار بايد مطرح كرد. بازيگری اين سريال است. درباره نقش حسين محجوب سخن گفته شد، اما درباره ديگر نقش‌های اصلی سريال همچون حميد گودرزی و مهرانه مهين‌ترابی هم آنگونه كه بايد شخصيت‌پردازی مناسب رعايت نشده و تنها شاهد نقش‌های تخت و يك دست هستيم كه تنها حضوری متوسط در كار دارند.



قصه‌گويی، ويژگی مثبت حسن فتحی

درباره فيلمنامه «زمانه» هم اين بحث مطرح می‌شود، كه اين كار مثل اكثر آثار ايرانی انتهايش برای تماشاگر قابل پيش‌بينی است، ولی آنچه در اين زمينه قابل توجه است، شكل قصه‌گويی سريال است كه همانند ديگر كارهای فتحی امتيازات خوبی دارد، هرچند كه ضعف‌های در پردازش شخصيت دارد، ولی اين ضعف تماشاگر را از كار دور نمی‌كند. در ضمن گره‌هايی آنچنان پيچيده يا تعليق‌های حيرت‌انگيز در كار نمی‌بينيم، امتيازی كه با توجه به خصيصه قصه‌گويی حسن فتحی، قابل حدس است.

در پايان اين بحث بايد گفت كه «زمانه» كاری اجتماعی است كه می‌خواهد با زبان تصوير درباره روابط آدم‌ها بحث كند كه تا چه حد ايمان و تقوی هر كس می‌تواند جايگاه آن كس را در اجتماع مشخص كند؛ تلاشی كه در مقايسه با ديگر سريال‌های تلويزيون موفق بوده، اما از كارهای ممتاز فيلمسازش محسوب نمی‌شود.

منبع


پایان متفاوت سریال «زمانه» در گفتگو با پریناز ایزدیار


شبکه ایران | نرگس عاشوری: لیسانس گرافیک دارد. شش سالی است که پا به دنیای بازیگری گذاشته و نخستین بار کارش را با حضور در «یک شهر، یک مرد» حسن هدایت تجربه کرد. بعد از آن تعداد تله‌ فیلم‌هایش زیاد شد و با کارگردان‌هایی همچون علیرضا امینی، فرزاد موتمن، مسعود آب‌پرور، فریدون فرهودی، رهبر قنبری و شاهد احمدلو کار کرد. در چند سکانس از «ورود آقایان ممنوع» هم جلوی دوربین رفت تا این‌که همبازی‌ اش در «فال قهوه» (فرزاد موتمن)؛ یعنی شبنم قلی‌ خانی باعث شد تا در یک فرصت استثنایی و حضور در سریال مناسبتی برا ی اولین‌ بار به مخاطبان گسترده تلویزیون معرفی شود. حالا خیلی‌ها او را به نقش روح در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» می‌ شناسند. این روزها او پس از «مثل یک کابوس» برای دومین بار در نقش یک خانم وکیل ظاهر شده است. «زمانه» حسن فتحی بهانه‌ ای شد تا پریناز ایزدیار از این تجربه بازیگری‌ اش بگوید.



کار شما در سریال «زمانه» به پایان رسیده؟
نه روزهای پایانی کار را پشت سر می‌گذاریم و تصور می‌کنم تصویربرداری تا 15 روز آینده ادامه داشته باشد.



ارغوان به عنوان سومین تجربه حضور شما در سریال‌های تلویزیونی، ملموس‌تر و قابل باورتر از نقش‌هایی در آمده که پیش از این شاهد بودیم این پخته شدن چقدر حاصل رهبری درست حسن فتحی است و تا چه میزان برآمده از کسب تجربه.

خوشبختانه طی این چند سال موقعیت همکاری با کارگردانان خوبی را داشتم که در تمام آنها تلاش کردم درس یاد بگیرم و در تجربه‌های بعدی به کار برم؛ اما مسلما آقای فتحی خیلی خیلی در این به قول شما پختگی تاثیر داشتند. ایشان علاوه بر این‌ که کارگردان خوبی هستند، بازیگردان بسیار خوبی هستند و به این ویژگی معروفند.



پشت صحنه کار چطور بود. چقدر شرایط تعامل و همفکری وجود داشت؟
صد در صد. پیش از این که هر سکانسی جلوی دوربین برود با آقای فتحی مشورت‌ داشتیم و ایشان در صورت نیاز تغییراتی در دیالوگ ایجاد می‌کرد و اگر پیشنهاد مفیدی بود استقبال می‌کرد. خود بازیگرها هم روی پلان‌ها و دیالوگ‌ها و میزانسن‌ها صحبت می‌کردند. این تعامل که از روز اول کار به وجود آمد همچنان ادامه دارد؛ یعنی حتی در روزهای آخر با وجود خستگی و طولانی شدن ساعت کار این‌طور نبود که از سکانسی سهل‌انگارانه بگذریم.



رابطه شما با حمید گودرزی (بهزاد) و حسین مهری(سینا) نیز از نقاط عطف کارتان است بخصوص در پلان‌های عاطفی و حسی .خودتان بیشتر با کدام یک از شخصیت‌های سریال ارتباط برقرار کردید؟
با همه شخصیت‌ها به یک اندازه، چون همه بازیگرها پارتنرهای خوبی بودند. حسین مهری که خیلی زیاد، سر صحنه خیلی وقت می‌گذاشتیم. خودم هم تصور می‌کنم حس خواهر و برادری به خوبی درآمده است. آقای گودرزی هم پارتنر خوبی هستند و خیلی هم با حوصله. به جز تمرین‌هایی که قبل از شروع کار می‌کردیم برای تک تک پلان‌ها وقت می‌گذاشتیم. حتی در پلان‌ها بسته که لزومی به حضور بازیگر مقابل نبود در صحنه می‌ماندیم تا این پاسکاری حسی خوب در بیاید.



در قسمت‌های اخیر با شناسه‌هایی که از شخصیت ارغوان داده شده بود مخاطب انتظار داشت او در کشمکش عقل و احساس عقلانی تصمیم بگیرد اما قبول عقد موقت کمی غافگیرانه و غیر قابل باور بود.
این شخصیت فراز و نشیب زیادی دارد؛ارغوان دختری است که شدیدا عقده پدر دارد و مشکلات خانواده روی دوشش است. تا جایی از زندگی‌ عقلانی فکر می‌کند اما در مقطعی خسته می‌شود از این عاقلانه فکر کردن و تصمیم می‌گیرد برای خودش باشد و احساس بر اوغلبه می‌کند. این چندان هم غیرقابل باور نیست خیلی از آدم‌ها ممکن است در زندگی‌شان چنین تصمیمی بگیرند کما این‌که باور داریم خانم‌ها یک جاهایی خیلی احساسی تصمیم می‌گیرند.



اما در این تغییر و تصمیم‌گیری مهم هیچ نگرانی و تشویشی در او نمی‌بینیم و بر خلاف انتظار خیلی خوشحال و راحت است.
نگران که بود بخصوص در مقابل خانواده و دروغ‌هایی که می‌گوید اما به هر حال تصمیمی است که گرفته و شناختی هم که تا به حال از ارغوان پیدا کردیم این است که وقتی تصمیمی می‌گیرد چه احساسی و چه عقلانی پای تصمیم‌اش می‌ایستد.



شما اولین انتخاب برای نقش بودید یا این‌که قبل از شما کاندیداهایی وجود داشتند.
نه در ابتدا خانم لیندا کیانی این نقش را بازی می‌کردند که ظاهرا به خاطر سفری که برایشان پیش آمد نتوانستند کار را ادامه بدهند و در نهایت نقش به من پیشنهاد شد البته قبل از این‌که جلوی دوربین بروم به صورت تلفنی از خانم کیانی برای ایفای نقش کسب اجازه کردم.



گویا در دوران کار هم با یک حادثه کیف قاپی و درگیری مواجه شدید.
درگیری که نه فقط در حد یک ضربه کوچک بود که با گریم مشکل‌اش را حل کردیم. دزدها هم دستگیر شدند که در نهایت من رضایت دادم. اما از این به بعد باید خیلی مراقب باشم همه مردم باید مراقب باشند.



بازخورد مخاطبان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا شما هم می‌توانید مانند یکی از بازیگران سریالی که همزمان با سریال "زمانه" در حال پخش بود این ادعا را داشته باشید که کارتان برنده رقابت با سریال‌های ماهواره‌ای بوده و توانسته شبکه‌های فارسی‌زبان را بایکوت کند.
طی زمان تصویربرداری در تهران و کیش برخورد مردم گویای آن بود که بیننده سریال هستند و کار را پیگیری می‌کنند هرچند که من معتقدم هر چه می‌گذرد سریال جذاب‌تر می‌شود و این امید را دارم که از این به بعد تعداد مخاطبان بیشترشود.خدا را شکر مردم سریال‌های جدید تلویزیون را می‌بینند و پیگیر هستند اما این‌که ادعا کنیم دیگر کسی ماهواره نمی‌بیند ادعای بزرگی است چرا که کماکان سریال‌های درجه چندم خارجی که شاید برای مردم کشور خودشان جذابیتی نداشته باشد برای مردم ما جذاب است. من نمی‌توانم چنین ادعایی داشته باشم که به این راحتی مردم از تماشای سریال‌های ماهواره‌ای منصرف شده‌اند. در واقع به این سرعت و با یک سریال تلویزیونی شدنی نیست باید خیلی سریال‌های خوب ساخته شود تا آرام آرام بتوان مردم را با تلویزیون آشتی داد.



فکر می‌کنید دلیل این تغییر ذائقه و سلیقه مخاطب چیست که سریال‌های درجه چندم خارجی را به آثار کارگردانان شناخته شده ترجیح می‌دهد.
سلیقه مردم عوض نشده است بلکه به اعتقاد من آن سریال‌ها خیلی زیاد شده و دائم ترویج پیدا می‌کند. مثل مواد مخدر می‌ماند. وقتی عرضه محصولی زیاد شود تقاضا بالا می‌رود. به هر حال جوی است که به وجود آمده و هر مخاطب فیلم و سریالی را که می‌بیند به دیگران توصیه می‌کند و همین نقل کردن‌ها باعث می‌شود که بتدریج آمار مخاطبان آن سریال بالا رود. اگر برای سریال‌های خودمان تبلیغات درستی انجام شود مطمئنا تعداد مخاطبان تغییر خواهد کرد اما متاسفانه من به کرات دیده‌ام که خیلی از همکاران‌مان اعلام می‌کنند که ما اصلا تلویزیون نمی‌بینیم. اگر ما سریال‌ها را نبینیم دیگر از مردم چه توقعی داریم. باید سریال‌های داخلی از حمایت و تبلیغات بیشتری برخوردار شوند. نهایتا سریال و فیلمی که مطابق با فرهنگ و سنت و آداب و رسوم و دین کشورمان ساخته شده برای مخاطب ملموس‌تر است تا سریالی که فرهنگ‌اش برای ما غریبه است حالا به خوب و بدش کاری ندارم.



مخاطبان قسمتهای اخیر شاهد اتفاقات تازه‌ای هستند که تا حدودی گمانه‌زنی در خصوص پایان‌بندی سریال را مشکل کرده است. آیا این روند ادامه دارد یا این‌که قرار است سرنوشت مرسوم سریال‌های ایرانی برای این قصه هم رقم بخورد.
من این قول را می‌دهم که هیچ اتفاق کلیشه‌ای قرار نیست در قسمت‌های بعدی بیافتد و قرار است هر چند قسمت یک بار بیننده‌ها سورپرایز شوند. مطمئنم با اتفاقات جدیدی که در قسمت‌های بعدی شاهد آن خواهید بود سریال هر روز جذاب‌تر خواهد شد. امیدوارم مردم هم خوششان بیاید من که خیلی این قصه را دوست دارم.



آینده را چطور پیش‌بینی می‌کنید گرایشی نسبت به کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و... ندارید.
خیلی زود است که بخواهم تصمیمی برای آینده داشته باشم. با عشق وارد این کار شدم و هنوز خیلی کارهاست که باید انجام بدهم فعلا که همه تمرکزم روی بازیگری است. نوشتن را خیلی دوست دارم، شعر می‌نویسم ولی این‌که بخواهم فیلمنامه یا نمایشنامه بنویسم؛ نه فعلا دغدغه‌ام این چیزها نیست.



پس شاعر هم هستید.
(با خنده) شاعر که نمی‌توان گفت ولی یک چیزهایی برای خودم می‌نویسم.



اگر ناگفته‌ای مانده...
فقط از آقای فتحی تشکر می‌کنم بابت فرصتی که به من دادند.


منبع


یک نقد نسبتا عجیب و غریب بر مجموعه تلویزیونی زمانه


«زمانه زمینه ساز کنار گذاشتن ضمیر انسانی»

آدم همینطوری می مونه که کی گفته دختر و پسر خوب توی جامعه کم شده،! حقا که هر کی این حرف رو زده یا غرضی توی دلش داشته یا واقعا از جامعه ی ایران امروز هیچ اطلاعی نداشته و یا چشمهاش رو روی واقعیت ها بسته!

چقدر زیادن دختر ها و پسرهای خوب که هر روز و شب، توی کافی شاپ! و دادگاه ودفتر وکالت وموزه و… با چشم های باز! همدیگه رو انتخاب می کنندوبا وجود اینکه، اصلاً اصلاً توی اون نگاه اول به هم علاقه ای  نداشتن، اما وقتی با هم صحبت می کنند حتی توی همون جلسه ی باز هم اول درک می کنند که طرفشون چقدر صادقانه با تمام وجود اون عشق پاکی رو که باید توی اون سن به دست بیاره داره و ادامه ی ماجرا…
خوب حالا تا یه نفسی تازه کنید در اینجا لازم می دونم تشکر کنم از جناب آقای فتحی گارگردان عزیز مجموعه ی تلویزیونی «زمانه» که مسئولین رو با وجود این همه دغدغه ای که دارن به این نکته ی مهم که در بالا رفت متوجه نمود و صد البته این مسئولین عزیز هم این روشنگری را لبیک گفته و با پخش این سریال در یکی از بهترین ساعات پخش، این تلاش را ارج نهادند که اگر نبودند چنین کارگردانانی در این مرز و بوم چه بسا جامعه ی ما در محرومیت شدید از پی بردن به حقیقت  حتما تلف می شد و درک نمی کرد که چه ظلم هایی این خانواده های سنت گرا ی متحجر و دچار جمود فکری، به دختران و پسران مهربونی که هر کدوم مثل پری و شاهزاده های سوار بر اسب سفید می مونن رفته!!

اما خدا رو شکر توی این چند وقتی که خدا عمری داد و سریال وزین! «زمانه»  را می بینیم همه به یک واقعیت در زندگی دست پیدا کردیم و اون اینکه: چه بسا هیچ اشکالی نداره وقتی یک پسر خوب،یک دختر خوب رو دید،خودش بره جلو و خواستگاری کنه و حتی می شه گفت این کار درست تر از اینه که واسطه ای برای این عشق پاکش بتراشه و خانواده  رو بفرسته برای انجام مراحل خواستگاری و…

این ها و صد مرتبه از این بالا تر شاید پنداشت خوشبینانه ی ما از اهداف  و تفکرات حاکم بر مغز نویسنده و کارگردان این سریال تلویزینی باشد.

اما زمانه آنچنان که باید زمانه ساز از کار درنیامده و زمانه سازی و احترام به اصول اخلاقی ای که زمانهای مدیدیست زندگی های پاک بسیاری بر آن استوار بوده را به مخاطب خود یاد نمی دهد،چرا که کارگردان تاکیید دارد خرق عادت نمایید و زمین و زمان را به هم بدوزد،تا با ژست روشنفکرانه ای خود را ناجی تفکری بداند که هیچ اصل و ریشه ای در ضمیر پاک مسلمان ایرانی ندارد،«زمانه» را باید لفافه ای دانست در ترویج دوستی ها و ازدواج های خیابانی،لفافه از این بابت که، سریال مدام سعی دارد شخصیت های مثبت داستان را افرادی اصل ونسب دار و معتقد به آداب معرفی کند و از آن ها پس زمینه ای مثبت و قابل  قبولی در ذهن مخاطب ایجاد نماید و زمانی که خیالش -به حسب خودش-از خام شدن مخاطب راحت شد، در لحظه ای دراماتیک،سنتی غلط و دور از آیین را به تصویر کشد، و آن را حرکتی درست و معقول به مخاطب معرفی نماید.

شاید بارز ترین سکانس شاهد این مدعی، سکانس خواستگاری بهزاد از ارغوان،دختر جوان داستان باشد، که با مخالفت شدید دختر روبرو شده تا کارگردان به هدف خود دست یابد و مخاطب راقانع کند تا برای او جای هیچ شک و شبهه ای راباقی نگذارد و باور کند شخصیت ارغوان به دور از هوای نفس به کسی(بهزاد) معتقد خواهد شد،و این تیر کمان را کارگردان خیلی زود  از چله رها کرده و در سکانس پس از درگیری بهزاد با مردی که مزاحم ارغوان شده بود به یکباره و بدون اینکه برای مخاطب مشخص شود ،در چرخشی ۱۸۰ درجه ای در برخورد با مردی که او  را به خاطر خواستگاری اش که البته در واقع ابراز عشقی خیابانی است در مکالمه ی تلفنی و پس از اینکه  بهزاد دوباره همان خواسته قبلی را تکرار می کند،انگار قند در دل دختر آب می کنند و دلش قنچ می رود و… حال مخاطب جوان  این سریال باید در جامعه ای که سوء استفاده ی هر روزه از پسران و مخصوصا دختران با همین ادبیات صورت می گیرد،حرف های عقلای جامعه را باور کند وخود را از افتادن در این دام ها برحزر دارد،چرا که به همت اینچنین کارگردانانی ،بدون توجه به نتیجه گیری پایانی داستان،آموخته است که کلامی که می شنود سراسر نوام با پاکی و صداقت است.

در قبل از صحنه ای که ذکر آن رفت، کارگردان به نظر می رسد عمداً جمله ای را در کلام ارغوان قرار می دهد تا ذهن مخاطب را ناخود آگاه برای سکانسی آماده کند که باید در آن مکالمه ای عاشقانه را بشنود و این را با جمله ای تاکییدی مبنی براینکه قرار ملاقات خارج از دفتر کار وکیل بزرگ صرفاً جنبه ی کاری دارد، چه اینکه هر مخاطب با توجهی تایید خواهد کرد که کسی حتی ذره ای به این فکر نکرده بود  که این قرار ملاقات وجهی غیر از کاری شاید داشته باشد، و به قول معروف،پنبه دزد دست به ریشش کشید!

در سکانسی دیگر از داستان، باز عقل دختر به رخ مخاطب کشیده می شود،آنجا که پس از اینکه کارگردان علاقه ی دختر را به پسر گل درشت، نماند، دختر در اقدامی انتحاری ،با دعوت از بهزاد ، او را به دیدن کلکسیون  ویترین زندگی اش تشویق می کند، ولی این پسر گیج ماجرا اصلا یاد نگرفته  که باید همچون خانم وکیل،عقل را بر مرکب عشق سوار کند وخانواده ی خود را قبل از رفتن به خواستگاری از این شرایط مطلع نماید.

تا خواستگاران بیایند و طعنه ای بزنند و دلی بشکنند و بروند تا کارگردان میدانی بیابد تا مدام  تاکیید کند،چقدر سخیف اندکاراکتر هایی که مدام تاکید بر سنتها و خانواده و آداب و رسوم می کنند. آنان که بی رحمانه، دل پر داستان را می شکنند، تا به یکباره مرد کشیش صفت داستان،یعنی همان آقای دکتر،زنگ بزند و به دختر بگوید که: دختر جان هر چند از عقل تو چنین کاری( شکسته شدن در برابر مشکلات) به دور بود، اما بایست که تو تنها سوپر قهرمان داستانی و…!و این بشود زمینه ی دیدار دو کبوتر عاشق و دختر دل شکسته دم از بی خیال شدن از پا گرفتن این ازدواج بزند و پسر همچنان بر طبل عشق بکوبد، که تو باش که من هستم و چوب شکستنی نیستیم اگر که با هم باشیم و…

و این به نظر حرکتی نیست مگرموزیانه،و تلاشی در تکمیل حرکت موریانه وار تهاجم فرهنگی دشمن، تا« زمانه» زمینه سازی باشد برای زمین گذاشتن ضمیر انسانی.

هر چند که با توجه به گفته هایی در مورد این سریال پایان آن غیر متعارف پیشگویی شده است، اما این رویکرد هم شاید چیزی از غلط آموزی های این سریال کم نمی کند.

والسلام

منبع



حضور حمید گودرزی بازیگر سریال زمانه در سینما گلخانه


امروز جمعه ساعت دو و ده دقیقه ی ظهر حمید گودرزی بازیگر سریال زمانه

در سینما گلخانه ی شبکه سه حضور پیدا می کنن.


سریال مثل یک کابوس | دیالوگ ماندگار


محمد صادقی- آدم هر چقدرم که درد داشته باشه، نباید خونواده ش و تنها بذاره.

پریناز ایزدیار- آدما با زیرِ یه سقف زندگی کردن یه خونواده نمی شن.

محمد صادقی- اگه سقف و با عشق و علاقه ساخته باشن، چرا!

پریناز ایزدیار- همه اولش با علاقه میرن زیر یه سقف!

 _ _ _ _ _



پریناز ایزدیار- یادتونه همیشه بهم چی می گفتین؟! کسی می تونه خوب ببره که بلد باشه خوب ببازه! تا تهِ شک میرم... یا من به شک می بازم یا...

محمد صادقی- ولی این بازی نیست نگار! زندگیته!

پریناز ایزدیار- چه فرقی می کنه؟! بازیِ زندگیِ دیگه!

 _ _ _ _ _



پریناز ایزدیار- بچه که بودیم... من و مهراد همیشه چشامون دنبال خرده ریزایِ همدیگه بود. خیلی وقتا از همدیگه دزدی می کردیم. من همیشه وسایلامو پیدا می کردم و ازش پس می گرفتم اما اون نه! آخه من تو باغچه چالشون می کردم. دیروز رفتم سراغشون... هیچ کدومشون نبودن! همشون پوسیده بودن بابا!!

 _ _ _ _ _



محمد صادقی- با هر عزیزی که میره... یه تیکه از قلبت و چال می کنی! اما با مرگِ بچه ت... همشو! راستش الان می فهمم چرا سر بعضی از پرونده ها... وقتی از پدر و مادری می خواستم که قاتل بچشون و ببخشن... بُهت زده بهم نگاه می کردن و... متوجه ی منظورم نمی شدن!

 _ _ _ _ _


محمد صادقی- اثر انگشت کسایی که دوستشون داریم... هیچ وقت از زندگیمون پاک نمی شه... حتی اگه خودمون بخوایم!

 _ _ _ _ _



بهرام ابراهیمی- می گن هر کس می تونه تو زندگیش یه شاهکار بنویسه... قصه ی زندگی خودش و...

داریوش فرهنگ- شاهکار نه... بگو گند کاری!

بهرام ابراهیمی- حالا هر چی! پر فروش می شد.

داریوش فرهنگ- از کجا مطمئنی؟ تو که آخرش و نمی دونی!

بهرام ابراهیمی- اغلب کتابارو از ته به سر می خوندم... یادت رفته؟!




+ سریال مثل یک کابوس اگه اشتباه نکنم هر روز عصر ساعت شش و ده دقیقه یا یکم اینور اونور از شبکه یک سیما پخش می شه. 


نگاهی به موسيقی سريال زمانه | یک مجموعه و چند نوع موسیقی


حسن فتحی را همیشه با سریال‌ های خوب مناسبتی و غیرمناسبتی می‌ شناسیم که این سریال‌ ها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و در اغلب موارد تحسین منتقدان را نیز برانگیخته است.

این روزها سریال زمانه در حال پخش است. اگرچه این سریال مخاطبان بسیاری دارد اما نتوانسته مانند مجموعه‌ های قبلی فتحی، مخاطبان را راضی کند. با وجود آنکه این سریال هم همچون سایر سریال‌های حسن فتحی، بازیگران و بازی‌های بسیار خوب دارد اما به‌نظر می‌رسد در سایر زمینه‌ها به‌اندازه کافی دقت نشده و ضعف‌هایی دارد. یکی از این ضعف‌ها به موسیقی سریال مربوط می‌شود. از آنجا که موسیقی یکی از مهم‌ترین عناصر سریال‌های فتحی بوده و همچون سایر شخصیت‌های سریال، اهمیت دارد، انتظار می‌رفت موسیقی سریال زمانه نیز همین گونه باشد. فتحی در سایر سریال‌هایش از موسیقی به اندازه نور، تصویر، صدا و... بهره برده به‌طوری که گاه به‌نظر می‌رسد موسیقی در سریال‌های فتحی به اندازه انتخاب بازیگران مهم است و همچون یکی از شخصیت‌ها در سریال حضور دارد. همین توجه به موسیقی و استفاده بجا از آن در سایر مجموعه‌هایی که فتحی کارگردانی آنها را به‌عهده داشته، انتظارات مخاطبان را بالا می‌برد. این نکته را در کنار نام آهنگساز سریال درنظر بگیرید؛ یعنی ترکیب دو نام حسن فتحی و فردین خلعتبری باعث می‌شود که مخاطب منتظر شنیدن و دیدن اثری متفاوت با سایر سریال‌ها باشد اما متأسفانه در سریال زمانه در اغلب سکانس‌هایی که موسیقی دارد، این انتظار برآورده نشده است.

البته شاید بتوان گفت یکی از ایرادهایی که به موسیقی سریال زمانه وارد است، به انتخاب دو نوع آهنگسازی مربوط می‌شود؛ یکی آهنگسازی تیتراژ ابتدا و برخی سکانس‌هاست که توسط فردین خلعتبری ساخته شده و دیگری موسیقی تیتراژ پایان سریال و کلیپ‌های وسط سریال است که توسط گروه سون ساخته و اجرا شده است. به‌نظر می‌رسد این دوگانگی در سبک و اجرا در نهایت به ضرر سریال تمام‌شده است به‌ویژه برای مخاطبانی که از فتحی و خلعتبری انتظار دارند خاطره سریال‌های شب دهم و مدار صفر درجه را زنده کنند.

درست است که انتخاب ترانه و خواننده نیز در محبوبیت کار مؤثر است اما این دو عامل مؤثر در سریال زمانه هم وجود دارد؛ یعنی از یک سو ترانه‌های سریال زمانه را افشین یداللهی سروده و از سوی دیگر گروه سون در بین عوام محبوبیت دارد اما متأسفانه این ترکیب در نهایت به اندازه سایر کارهای فتحی و آهنگسازانش مؤثر نبوده است. حتی فتحی در این سریال از اعضای گروه سون دعوت کرده تا به ایفای نقش بپردازند تا این حضور به تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب کمک کند همانطور که حضور احسان خواجه امیری در مجموعه میوه ممنوعه بی‌تأثیر نبوده است اما در نهایت حضور گروه سون در مجموعه زمانه به کلیت موسیقی و سریال کمک نکرده است.

همچنین موسیقی متن سریال که توسط نوازندگان حرفه‌ای و بدون استفاده از صداهای سمپل ساخته شده باز هم به پای موسیقی متن سریال‌های شب دهم، مدار صفر درجه و حتی میوه ممنوعه و در مسیر زاینده‌رود (دو مورد آخر از احسان خواجه‌امیری است)، نمی‌رسد. حتی بین موسیقی تیتراژ ابتدا و متن سریال هم تفاوت‌هایی وجود دارد.

در نهایت موسیقی متن و تیتراژ سریال زمانه، یک موسیقی دوگانه است که هیچ‌کدام خیلی خوب از آب درنیامده. البته شاید حضور گروه سون با توجه به موضوع سریال لازم بوده اما شاید بهتر بود موسیقی تیراژ ابتدا و متن سریال هم توسط همین گروه ساخته و اجرا می‌شد تا این اختلاف و دوگانگی در بخش‌های مختلف سریال به‌وجود نمی‌ آمد.

نگار پدرام/همشهری


گزارشی از تولید و پشت صحنه ی سریال زمانه در کمپ اعتیاد!



همه چیز ممنوع! | وقتی ره‌ جویان کمپ اعتیاد بازیگر «زمانه» می‌ شوند

«کمپ ترک اعتیاد» به اعتقاد خیلی‌ها جایی خطرناک و البته هیجان‌انگیز است؛ جایی که وقتی به ذهن می‌آید با خودش تصاویر کلیشه‌یی زیادی هم به همراه می‌آورد؛ ولی کمپی که این روزها به محل تصویربرداری سریال «زمانه» بدل شده، آنقدرها هم با این تصاویر کلیشه‌یی همخوان نیست.

با این وجود «کمپ ترک اعتیاد» هنوز هم سخت‌گیری‌های امنیتی خاص خودش را دارد؛ از سیم خاردارهای دورتادور محوطه گرفته تا مجوزهای سخت ورود و خروج و کنترل ماموران بهزیستی؛ حالا تصور کنید در چنین شرایطی، آن هم در سرمای زیر صفر درجه زمستان تهران، قرار باشد گروه تولید سریال «زمانه» چند روزی را در این کمپ بگذرانند.

سینا - با بازی حسین مهری - دچار اعتیاد می‌شود؛ به همین دلیل هم از گروه موسیقی که در آن کار می‌کند اخراج می‌شود؛ او برای ترک اعتیاد به یک کمپ می‌رود؛ کمپی که در شادآباد واقع شده و حالا در صحنه‌های امروز که در قسمت سی‌ام برای مخاطبان تلویزیونی به نمایش درمی‌آید، قرار است خانواده‌ی سینا به ملاقات او که حالا ترک کرده بروند.



همه چیز ممنوع!

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، ورود به کمپ ترک اعتیاد «خانه دوست» در شادآباد خیلی هم راحت نیست. زمانی که به همراه عکاس ایسنا به «خانه دوست» می‌رسیم با این‌ که درب ورودی باز است و قبلا هماهنگی‌های لازم صورت گرفته، اجازه ورود پیدا نمی‌کنیم؛ در ادامه هم نماینده‌ی بهزیستی که در مدت حضور گروه «زمانه» در کمپ حاضر است، کارت خبرنگاری‌مان را چک و مشخصاتمان را ثبت می‌کند. اوضاع وقتی بدتر می‌شود که متوجه می‌شویم ورود خانم‌ها به کمپ ممنوع است و نباید از ره‌جویان و فضای کمپ عکاسی کنیم. دیدن همه‌ی این مسائل باعث می‌شود وقتی مسؤول تدارکات «زمانه» می‌گوید برای هماهنگ کردن تصویربرداری در این کمپ «پوستش کنده شده»، به راحتی بپذیریم.

کمپ اعتیاد، فضای جالبی دارد؛ رنگ غالب آن با پلاکاردها و دیوارنوشته‌ها و زمین چمن بزرگ، سبز است. اولین چیزی که جلب توجه می‌کند، جملات مثبت و آرامش‌بخشی است که برای رهجویان نوشته شده؛ «تو قاضی نقص‌های خودت هستی» یکی از این جملات است. نکته‌ی بعدی هم مرغ و خروس‌های زیادی است که در محوطه‌ی چمن کمپ دنبال هم می‌دوند. در این کمپ، یک خرگوش و یک عقاب هم در کنار چند گربه پشمالو زندگی می‌کنند. برای همین هم است که مدیر کمپ به شوخی می‌گوید اینجا یک باغ‌ وحش است.

به کمپ که می‌رسیم، وقت ناهار و استراحت گروه «زمانه» است. گروه در تنها اتاقی که در اختیارشان است، دور هم جمع شده‌اند تا نهار بخورند؛ بخشی از نهار هم سهم گربه‌های کمپ می‌شود. در همین زمان، رهجویان هم از اتاق‌هایشان بیرون آمده‌اند تا هوا بخورند، والیبال بازی کنند و دنبال یک توپ پلاستیکی بدوند.



اعتراض حسن فتحی به بازیگران زن

امید روحانی، پریناز ایزدیار و تبسم هاشمی بازیگران این سکانس هستند؛ البته هر از گاهی گروه تولید از رهجویان کمپ «خانه دوست» در نقش خودشان هم کمک می‌گیرند تا در برخی موارد در پس‌زمینه‌ی تصویر حاضر باشند. حسن فتحی - کارگردان - اولین نفری است که در فضای باز کمپ «خانه دوست» حاضر می‌شود؛ او که از شدت سرما، سر و صورتش را کاملا با شال گردنش پوشانده، چند باری اعضای گروه را صدا می‌زند اما انگار بی‌فایده است و هنوز خودش تنها کسی است که در محوطه باز کمپ حاضر است.

حالا همه ‌آمده‌اند به جز بازیگران زن که باز هم صدای اعتراض فتحی بلند می‌شود. فتحی به شوخی می‌گوید خانم‌ها موقع مهمانی رفتن هم آقایان را معطل می‌کنند. اما با اضافه شدن همه‌ی اعضای گروه، ماجرا همین‌جا ختم به‌خیر می‌شود.

بازیگران، فتحی و دستیارش دایره‌ای کوچکی را تشکیل می‌دهند و درباره‌ی صحنه‌ای که قرار است ضبط شود، با هم صحبت می‌کنند. صحنه چند بار تمرین می‌شود و در آخر هم در گوشه‌ای دیگر، ریل‌های تراولینگ چیده می‌شود تا تصویربرداری هم شروع شود. فرآیند صحبت و تمرین و چیدن ریل‌ها و آماده شدن برای تصویربرداری، یک ساعتی طول می‌کشد، هوا هم هر چه می‌گذرد، سردتر می‌شود و گروه هنوز با سر و صورت پوشیده و دستانی که از سرما در جیبشان فرو رفته، تمرین می‌کند.



ره‌ جویان در نقش دیوار!

در همین فاصله، دستیار فتحی برایم توضیح می‌دهد با این‌که در فیلمنامه قسمت بیست‌وچهارم است،‌ وقتی کار روی آنتن برود،‌ این بخش‌ها قسمت سی‌ام به بعد خواهند بود. او همچنین می‌گوید اعضای گروه،‌ فردا هم در این کمپ خواهند ماند و حسین مهری، بازیگر اصلی این بخش‌ها بوده است؛ البته دسیتار فتحی، شدیدا نگران است که داستان قصه‌شان لو برود!

تمرین باز هم تکرار می‌شود و فتحی، دستیارش را می‌فرستد تا از مدیر کمپ بخواهد چند نفر از رهجویان را برای بازی در پس‌زمینه به فضای باز بیاورد. چند نفری می‌آیند و یکی از آن‌ها که لباس ورزشی آدیداس به تن دارد، با خنده و به شوخی می‌گوید: نقش دیوار را بازی می‌کنیم! و اتفاقا همین فرد از طرف گروه انتخاب می شود تا نقشی فرعی را بازی کند.



مشکلات مالی زیادی داریم

در همین حین با طراح لباس «زمانه» درباره‌ی طراحی لباس‌هایش صحبت می‌کنم؛ او می‌گوید: این کار رئال است، مشخصه‌ی طراحی کارهای رئال این است که طراحی متناسب با شخصیت هر کاراکتر باشد و توی ذوق هم نزند؛ مثلا کاراکتر خانم تبسم هاشمی از خانواده‌ای است که با خیاطی زندگی می‌کرد؛ لباس‌های او در آن موقع ساده بود و روسری گره‌ای متناسب با یک آدم پایین‌شهری می‌پوشید اما الان شیک‌تر شده است.

ژاله آنت ادامه می‌دهد: سعی کردیم طراحی لباس در این کار شاد باشد. خود حسن فتحی هم دوست دارد لباس کاراکترها رنگی باشد و به هم بیاید. اما در بعضی کارها می‌بینیم کاراکترها لباس‌هایی می‌پوشند که خیلی توی ذوق می‌زند.

او از مشکلات مالی تلویزیون هم گله دارد و تاکید می‌کند: مشکلات مالی‌مان خیلی زیاد است و چهار ماه هم هست که حقوق نگرفته‌ایم.



هشت سال اعتیاد در 22 سال زندگی

صحبت‌های ژاله آنت که تمام می‌شود، جذابیت فضای کمپ، من و طراح صحنه را با خود می‌کشاند تا با راهنمایی مدیر کمپ، دوری در آن محل بزنیم؛ جایی که چهار سالن دارد و رهجویان باید 21 تا 28 روز را در آن سپری کنند. اکثر جمعیت حاضر در کمپ هم جوان هستند؛ مرتضی یکی از آنان است که می‌گوید از کلاس سوم راهنمایی شیشه مصرف می‌کرده. او حالا 22 سال دارد و به اصرار خانواده‌اش برای ترک اعتیاد آمده است.

جوان دیگری هم به خاطر مصرف الکل با پای خودش به کمپ آمده؛ او دچار مشکل کبد و کلیه شده و حالا هفته‌ای سه بار دیالیز می‌شود. اما هر دو این جوان‌ها از وضعیت الانشان راضی‌اند و خوشحالند که مراحل ترک اعتیادشان را سپری می‌کنند.

***



مرتضی و دوستش که در کمپ با هم آشنا شده‌اند، بعد از این گپ کوتاه می‌روند تا شاهد بقیه‌ی کار «زمانه» باشند؛ زمانه‌ای که آن‌ها را در نقش معتاد، بازی داده و حال خیلی‌هاشان با پای خودشان آمده‌اند تا نقششان را پس بدهند و نقش دیگری از «زمانه» بگیرند.

«زمانه»ی فتحی هم هنوز ادامه دارد و 234‌مین روزش را سپری می‌کند. اما به نظر می‌رسد سکانس ملاقات سینا با خانواده‌اش هنوز نتوانسته نظر فتحی را جلب کند تا برداشت‌ها یکی پس از دیگری انجام شود و گروه، امیدش را برای این‌که قبل از پایان آفیش روزانه‌ کار را تمام کند، از دست بدهد.

گزارش: خبرنگار ایسنا، رضوان اناری


عکس هایی از پشت صحنه سریال زمانه


عکس های پشتِ صحنه سریال زمانه با حضور پریناز ایزدیار و امید روحانی تبسم هاشمی حسین مهری حسن فتحی

عکس های پشتِ صحنه سریال زمانه با حضور پریناز ایزدیار و بازیگران این سریال


ادامه نوشته

مصاحبه با صفا آقاجانی | به بهانه بازی در سریال زمانه


صفا آقاجانی، بازیگر نقش گوهر در سریال "زمانه" در گفتگو با خبرنگار حوزه راديو تلویزیون باشگاه خبرنگاران در خصوص انتخاب خود برای ایفای این نقش گفت: دستیاران حسن فتحی با من آشنایی داشتند. و ایفاي نقش "گوهر" را در این سریال به من پیشنهاد کردند.

 وی در خصوص ویژگی های نقش گوهر اظهار داشت: گوهر ویژگی خاصی نداشت به غیر از اینکه یک مادری است که با چنگ و دندان و مشقت زیادی فرزندانش را بزرگ کرده است.

آقاجانی ادامه داد: برای اینکه هنگام طرح مسائل اجتماعی و خانوادگی مجموعه افراد در کنار هم یک موقعیت جذاب را ایجاد می کنند و کمتر اتفاق می افتاد که بر روی یک شخصیت خاص کار کنیم.

وی در خصوص کار با حسن فتحی عنوان کرد: طبیعی است که هر بازیگری آرزومند همکاری با حسن فتحی است بازی در سریال زمانه یک موقعیت مغتنم و بزرگی بود که حتی اگر نقش جذاب و خوبی هم نباشد انسان را مجاب می کند که در پروژه وی بازی کنیم.

آقاجانی بیان کرد: کار با حسن فتحی بسیار خوب بود و من به آرزوی خودم که بازی در این مجموعه بود رسیدم و حق داشتم که آرزومند بازی در کار فتحی باشم چرا که وی کارگردان توانایی است.
آقاجانی تاکید کرد: در کنار فتحی مسائلی را یاد می‌ گیریم که شاید در طی این چند سال بازی به آن پی نبرده ایم.

وی در خصوص بازخورد این سریال در میان مردم عنوان کرد: با توجه به بازخورد مردم اینگونه به نظر می آید که مردم در انتظار تماشای زمانه می‌مانند و امیدوارم در ادامه هم این سریال پربیننده باشد و همانگونه که پرونده فتحی پر از توفیق است، "زمانه" هم از این توفیق ها برخوردار شود.

منبع


زندگی روی نت های زمانه!


جام جم آنلاين: اگرچه موسيقي در راديو به خاطر متكي بودن بر عنصر صدا، بسيار مورد استفاده قرار مي‌گيرد اما در تلويزيون بسته به شرايط متفاوت ظاهر مي‌شود. موسيقي در تلويزيون به صورت متني و زمينه‌اي منعكس مي‌شود.

موسيقي زمينه‌اي بيشترين كاركرد را در تلويزيون دارد و مي‌توان گفت كه كمتر برنامه‌اي در تلويزيون (غير از سخنراني‌ها، مناظرات سياسي و...) بدون موسيقي زمينه پخش مي‌شود.

اغلب برنامه‌هايي هم كه اختصاص به پخش برنامه‌هاي موسيقايي و آثار موسيقي دارد نيز مصداق استفاده تلويزيون از موسيقي متن است.

با اين مقدمه مي‌توان گفت كه اين هنر در تلويزيون يا لابه‌لاي برنامه‌ها پخش مي‌شود يا فقط در تيتراژ سريال‌ها و فيلم‌ها شنيده مي‌شود.

اما سريال «زمانه» به كارگرداني حسن فتحي كه اين روزها در حال پخش از شبكه سه است، نگاهي متفاوت به اين هنر دارد و تا حدي توانسته موسيقي را در سريال خود از حاشيه به متن بياورد.

يكي از شخصيت‌هاي زمانه به نام سينا (برادر ارغوان) موزيسين است و از طريق او به دنياي موسيقي سفر مي‌كنيم، مثلا هنگامي كه سينا پيانو مي‌نوازد، بيننده، همزمان با تصاوير، صداي زيباي موسيقي را نيز مي‌شنود.

خيلي خوب است وقتي سريالي را تماشا مي‌كنيم و درگير داستانش مي‌شويم، شاهد يك سكانس موزيكال هم باشيم.

اين اهميت دادن به نت‌هاي موسيقي، مخاطب را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد و به اصطلاح كام او را شيرين مي‌كند، درست مثل زندگي. در زندگي روزانه هركدام از ما به نوعي موسيقي جريان دارد.

بين دغدغه‌ها و شلوغي‌هاي زندگي گاهي به آن گوش مي‌دهيم. شايد كساني هم دور و برمان هستند كه موسيقيدان باشند يا خوب بنوازند؛ مثل زمانه. زمانه هم قصه آدم‌هاي زمانه ماست؛ با همان پراكندگي و تنوع سليقه.

سينا يك شخصيت فرعي است، اما توانسته بيننده را درگير علايق و دغدغه‌ هايش كند و او را به شنيدن موسيقي دعوت كند؛ اتفاقي كه شايد تا به حال در كمتر سريالي به آن توجه شده است. حالا بيننده مي‌ تواند با يك تير دو نشان بزند؛ هم درگير داستان شود و هم از شنيدن يک موسيقي زيبا لذت ببرد.

منبع


یادداشتی بر سریال زمانه | عشق به شیوه حسن فتحی


اولين عاشقانه فتحي كه خيلي از مردم از آن خاطره دارند، سريال شب دهم است. لوطي محل عاشق دختر جوان قجري شد و دختر شرط پذيرش عشق او را اجراي تعزيه در ماه محرم گذاشت.


بيننده عام نشست تا ببيند لوطي چگونه به وصال معشوق مي‌رسد و مخاطب خاص در ميانه اين عاشقيت، روايت‌هاي سياسي را ديد كه فتحي زبردستانه آنها را به تصوير كشيد.

در سريال مدار صفر درجه هم فتحي از همين شيوه استفاده كرد. پسر جوان ايراني دل در گرو دختري يهودي گذاشت و عشقي زيبا بين آنها شكل گرفت و در كنار اين عشق فتحي به لايه‌ هاي عميق سياست صهيونيست‌ ها وارد شد و آنها را آسيب‌ شناسي كرد.

در سريال ميوه ممنوعه، حسن فتحي وارد روايت يك عشق مگوي! شد. دختري جوان كه پدرش ورشكسته شده بود براي نجات از دست يكي از بزرگ‌ ترين طلبكارهاي پدر، او را عاشق خود كرد.

مردي پا به سن گذاشته و خانواده‌دار عاشق دختري جوان شد و كوس رسوايي‌اش به صدا در آمد. در لابه لاي داستان اين عشق بود كه اصول بازار و كسب روزي حلال و حرام به تصوير كشيده شد.

فتحي در اين سريال براي اولين بار به شكلي نامحسوس تصويري از يك آقازاده را به نمايش گذاشت كه رانت‌خواري هم مي‌ كرد.

در سريال در مسير زاينده‌رود، فتحي چند عشق را به موازات هم به تصوير كشيد. عشق مادر به فرزند، عشق پدر به فرزند، عشق پيرانه‌سري،عشق كاسب‌كارانه، عشق زن جوان به همسر و... . در انتهاي سريال عشق‌هاي واقعي ماندند و عشق‌هاي كاذب از غربال فتحي عبور كردند و بجز غبار از آنها چيزي نماند.

حالا حسن فتحي با سريال «زمانه» به تلويزيون آمده تا بار ديگر با استفاده از ظرفيت عشق، لايه‌هاي پنهان اجتماع و ذات آدم‌ها را شخم بزند و سره را از ناسره جدا كند.

زمانه داستان عشق بي‌محاباي بهزاد و ارغوان به يكديگر است. عشقي كه اين‌ روزها بين جوانان خيلي باب شده است. زنگ‌ها براي هر دو به صدا در آمده و بيننده از همين حالا نگران عاقبت اين عشق آتشين است.

در كنار رابطه به اصطلاح هندي بهزاد و ارغوان، اما فتحي دارد خيلي از مسائل روز را به تصوير مي‌كشد؛ بيكاري، دلالي، نان به نرخ روز خوردن، زياده‌خواهي و...

با اين اوصاف هنوز زود است كه درباره زمانه و ساختار روايي جديد فتحي نظر داد يا آن را قضاوت كرد، چون تا اين‌جاي كار اين كارگردان كار بلد در هر قسمت، حرفي تازه براي مخاطب داشته تا به وسيله آن، بيننده را پاي زمانه نگه‌ دارد.

طاهره آشيانی ‌-‌ دبير گروه راديو و تلويزيون


مصاحبه با مهرانه مهین ترابی | به بهانه بازی در سریال زمانه


مهرانه مهین ترابی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران: احساس مسئولیت حسن فتحی را میپسندم

احساس مسئولیت و وسواس حسن فتحی در کار، برایم دوست داشتنی و پسندیده است.

مهرانه مهین ترابی، بازیگر نقش فاطمه در سریال زمانه در گفتگو با خبرنگار حوزه راديو تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت: شخصیت و کاراکتر برای بازی در یک کار برایم اهمیت ویژه ای دارد و اگر نقش را دوست نداشته باشم نمی توانم آن کاراکتر را بازی کنم.

وی افزود: به هر حال بازیگر باید با نقش ارتباط برقرار کند و آن شخصیت را زندگی کند، تا برای مخاطب قابل باور باشد.

مهین ترابی تصریح کرد: جدای از نقش، کار با اسماعیل عفیفه و حسن فتحی برایم اهمیت ویژه ای داشت و همچنین در نقش فاطمه بسیار راحت بودم.

وی در خصوص شخصیت فاطمه، اظهار داشت: بدلیل بازنویسی مجدد فیلمنامه به نقش فاطمه آنگونه که باید پرداخته نشد و آن چیزی که در روند قصه کم رنگ شد همان شخصیت فاطمه بود که جدا از ارتباط با اقوام گذشته خود، شخصیت اجتماعی این نقش و پرداخت به بچه های کار کم رنگ شد.

مهین ترابی اظهار داشت: قصه زمانه سراسر از حوادث مختلف بود و به دلیل وفور اطلاعات داده شده به مخاطب، پرداخت وسيع به بچه های کار در آن امکان پذیر نبود.

مهین ترابی کار با حسن فتحی را اینگونه عنوان کرد: کار با فتحی کارگردانی که در قبال کارش احساس مسئولیت و وسواس های خاصی دارد بسیار دوست داشتنی و لذت بخش بود و من وجود این صفت و ویژگی را در او بسیار می پسندم.


تلویزیون بە تسخیر «حسن فتحی» در می‌ آید!


با پخش سریال دیگری از کارگردان «زمانه»: تلویزیون بە تسخیر «حسن فتحی» در می‌ آید!

سینماپرس-گروه تلویزیون: با پخش سریال «در مسیر زاینده‌ رود» بە کارگردانی حسن فتحی از شبکه آی فیلم، تعداد سریال های در حال پخش این کارگردان از سیما بە سه سریال می رسد.

به گزارش سینماپرس، سریال «در مسیر زاینده رود» بە تهیه‌کنندگی اسماعیل عفیفه و کارگردانی حسن فتحی از فردا یکشنبه هفدهم دی‌ماه هر روز عصر ساعت ۱۶ و ۳۰ دقیقه از آی فیلم پخش می‌ شود. در این مجموعه ۳۰ قسمتی کە ماه رمضان سال ۸۹ از شبکه یک سیما بە روی آنتن می‌رفت، بازیگرانی چون حسین محجوب،‌ مهرانه مهین ترابی‌، مسعود رایگان‌، اشکان خطیبی،‌ بەنوش طباطبایی،‌ مهرداد مینایی،مهدی باقربیگی‌، مهدی سطانی و… ایفای نقش کرده‌ اند.

در حال حاضر سریال «ملاصدرا» از شبکه آموزش و «زمانه» از شبکه سه سیما از این کارگردان در حال پخش است.


رقابت تنگاتنگ سریال کلاه پهلوی و زمانه!


سریال تاریخی «کلاه پهلوی» به کارگردانی سید ضیاءالدین دری در صدر نظر سنجی خبر آنلاین قرار گرفت.

این مجموعه تلویزیونی که از شبکه اول سیما پخش می‌شود، موفق شد39.9 درصد آرا کاربران شرکت کننده در نظر سنجی خبرآنلاین را به خود اختصاص دهد.

در این نظر سنجی از کاربران محترم خواسته شده بود موفق‌ترین سریالی را که در این ایام روی آنتن رفته انتخاب کنند.

 سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی با22.9درصد در رتبه دوم قرار گرفت و رتبه بعدی با 10.6 درصد آرا از آن سریال «دختران حوا» شد.

در مجموع در این نظر سنجی 5هزار و 158 نفر شرکت کردند.