هنرمندان چقدر تلویزیون می بینند؟


پریناز ایزدیار: بیشتر تلویزیون ایران را دنبال  می‌ کنم. اگر سریالی واقعاً خوب باشد حتماً برایش وقت می‌ گذارم. زیاد اهل اخبار نیستم اما سریال‌ های خوب را می‌ بینم. در مجموع اگر یک روز کامل در منزل باشم حدود 4 ساعت تلویزیون تماشا می‌ کنم.


جلوه جشنواره جام جم با بررسی آثار هر ساله هنرمندان بیشتر می‌شود


پریناز ایزدیار بازیگر سریال "زمانه" با اشاره به حضورش در جشنواره جام جم در گفتگو با خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت: جشنواره جام جم بهترین فرصت برای ارزیابی آثار تلویزیونی و هنرمندان فعال این عرصه است.

 
وی با اشاره به پیشنهادی برای قضاوت عادلانه‌تر آثار ساخته شده، تصریح کرد: فکر می‌کنم اگر جشنواره تلویزیونی جام جم مانند جشنواره فیلم فجر آثار همان سال مورد نظَر را مورد نقد قرار دهد خیلی منصفانه‌تر است.
 
ایزدیار اظهار داشت: تقدیر و تشکر از آثار ساخته شده در هر سال می‌تواند نظر به روز مخاطبان را با خود به همراه داشته باشد.
 
بازیگر سریال "زمانه" ادامه داد: معتقدم امسال در کنار بررسی آثار دفاع مقدس، باید سریال‌هایی با رویکرد طنز را هم قرار می‌دادند تا جشنواره فقط یک سویه نباشد.
 
ایزدیار درباره حضورش در جشنواره "فیلم فجر" تصریح کرد: در فیلم سینمایی "خط ویژه" در نقش دختری که از بقیه کاراکترها عاقل‌تر بوده و در پی ازدواج با مردی دچار مشکل می‌شود به جشنواره فیلم فجر می‌آیم.
 
وی درباره حضورش در آثار تلویزیونی افزود: پیشنهاد خاصی که توجه مرا جلب کند، نداشته‌ام و باتوجه به این شرایط ترجیح می‌دهم در آثار سینمایی فعالیت کنم.
 

این بازیگر خاطر نشان کرد: اگر پیشنهاد خوبی در عرصه سینما و تلویزیون شود به طور قطع آن را می‌پذیرم در غیر اینصورت کم کارتر به نظر می‌رسم.




+ سلام دوستان، من متاستفانه نمی تونستم وارد پنل مدیریتی وب بشم که مشکل رفع شد خدارو شکر

به نظرات کم کم جواب میدم، ممنون از حضورتون.


پريناز ايزديار: قبل از خواب گلاب می‌خورم


به گزارش افکارنیوز، پريناز ايزديار متولد شهريور سال ۱۳۶۴ است و كار هنري خود را با بازي در فيلم سينمايي يك شهر، يك مرد شروع كرد و با سريال پنج كيلومتر تا بهشت وارد عرصه تلويزيون شد و سريال هاي زيادي را بازي كرد و با سريال «زمانه خوش» درخشيد و اين روزها منتظر پخش تله فيلمي به نام «استخر» است كه در شبكه هاي خانگي به نمايش در خواهد آمد. با او گپ و گفتگويي داشتيم در مورد سلامت و عادت هاي بد غذايي كه صحبت هاي جالبي در اين مورد داشت.


عاشق خوابيدن هستم

عاشق خوابيدن هستم و فكر مي كنم خوابيدن يكي از بزرگترين نعمت هاي خداست اما وقتي شب ها به تختخواب مي روم زمان زيادي طول مي كشد تا خوابم ببرد اين از همان معضلات و مشغله هاي فكري است كه لازم است انسان به سلامت روح خود اهميت بدهد. وقتي در روز فعاليت داشته باشيم شب ها بهتر مي خوابيم.

برنج را حذف كرده ام

به شدت فرد بد غذايي هستم، اصولاً هر غذايي را دوست ندارم، متاسفانه به همين دليل هيچ نوع غذاي دريايي را نمي خورم و اين اخلاق خيلي بدي است كه براي رفع آن خيلي تلاش مي كنم و براي جبران اين كمبودها قرص هاي مكمل مصرف مي كنم تا زماني كه بر اين ذائقه غلط بتوانم غلبه كنم. يكي از كارهايي كه در اين اواخر براي سلامتي ام انجام داده ام اين است كه مدتي است ديگر براي وعده شام برنج نمي خورم و برنج را از برنامه شام به كلي حذف كرده ام، شام را خيلي زود و خيلي سبك مي خورم، سحر خيزتر از قبل شده ام و صبح زود صبحانه مي خورم. اينها باعث شده تا بيشتر از قبل احساس شادماني و سبكي كنم. اينها باعث مي شود تا زمانبندي دقيق تري براي وعده هاي غذايي داشته باشم.

دغدغه من سلامت روح است

شايد خيلي زمان براي اين نداشته باشم كه هميشه در حال رسيدگي به سلامت خودم و چك كردن آن باشم اما تا آنجايي كه بتوانم به آن اهميت مي دهم. در واقع انچه دغدغه من است، سلامت روح است و با پرداختن به ورزش مي توان يك تير و دو نشان زد به اين دليل كه ورزش هم براي سلامت جسم و هم سلامت روح موثر است. من هم به خصوص زماني كه حال روحي مناسبي نداشته باشم براي ورزش وقت بيشتري مي گذارم، به صورت تخصصي ورزش خاصي نمي كنم اما در زمان بيكاري باشگاه بدنسازي مي روم و شنا انجام مي دهم.

وقتي پرخورها از من نارحت مي شوند

اصلاً پرخور نيستم و نظرم در مورد افراد پرخور اين است كه آنها خيلي كار اشتباهي مي كنند و به شدت در حال صدمه زدن به خودشان هستند. بعضي ها وقتي ناراحت و عصبي هستند غذا مي خورند و برعكس بعضي ها هم وقتي ناراحت هستند چيزي نمي خورند كه هر دوي اين عادت ها بد و نادرست است كه هر دوي اين حالت بايد كنترل شود. افراد پرخور بايد به آينده كه سن آنها بالا مي رود بيشتر فكر كنند تا در آينده به بيماري هايي مثل مرض قند و چربي خون مبتلا نشوند، وقتي شخصي را مي بينم كه در حال پرخوري است حتماً به او تذكر مي دهم و معمولاً بابت گفتن اين جمله از من ناراحت مي شود اما سعي مي كنم بيشتر در مورد مضرات پرخوري و چاقي بگويم تا شايد كمي موثر باشم.

عاشق فست فود هستم

عاشق فست فود هستم ولي خيلي سعي مي كنم كمتر بخورم چون مي دانم چيز خوبي نيست و در بيشتر مواقع خودم را براي نخوردن كنترل مي كنم اما گاهي مجبور مي شوم وقتي غذاي خانگي ندارم و عجله دارم فست فود مي خورم اما باز هم سعي مي كنم وقتي از بيرون غذا مي گيرم گاهي غذاهاي خانگي بگيرم تا هميشه هم فست فود نخورم.

همه بازيگران هم نبايد خوش هيكل باشند

نمي توان به قطع گفت كه همه بازيگران بايد اندامي مناسب داشته باشند، بعضي از بازيگران چاقي نمك شان است و همان چاقي باعث جذابيت شان شده است و همه دوست دارند آن شخص را هميشه همان شكلي ببينند شايد براي سلامتي شان مضر باشد اما اينكه حتماً بايد همه بازيگران خوش اندام باشند را قبول ندارم. ما در كل دنيا بازيگراني داريم كه از نظر بدني شايد روي فرم نباشند يعني يا خيلي چاق هستند يا خيلي لاغر اما بازيگران توانايي بوده و خيلي هم در ميان مردم محبوب هستند.

به خاطر پوستم تنقلات نمي خورم

قديم ترها عاشق تنقلاب بودم اما از آن موقع كه فهميدم تا چه حد براي پوست مضر است مخصوصاً براي ما بازيگران كه مدت هاي زيادي گريم روي پوست خود داريم، به خودي خود پوست مان در معرض خطر است و تنقلات هم باعث از بين رفتن بيشتر آن مي شود. به كلي آنها را كنار گذاشته ام. آخرين براي هم كه به دكتر پوست مراجعه كردم از من خواست تمام تنقلات را كنار بگذارم و من هم اين كار را انجام دادم و به مرور زمان ديگر علاقه اي كه به تنقلات داشتم را ديگر ندارم. آخرين براي كه چكاپ كامل كردم تقريباً يك سال پيش بود و آخرين باري كه بيمار شدم چند ماه پيش بود كه سرما خوردم. معمولاً در موارد سرماخوردگي و بيماري هاي جزئي از هيچ نوع داروي شيميايي استفاده نمي كنم و صبر مي كنم تا بيماري ام دوره خودش را طي كند. خيلي از طب سنتي سر در نمي آورم اما چند وقتي بود مشكل خواب داشتم تا خانم بروفه به من گفت شب ها قبل از خواب گلاب بخور و من اين را امتحان كردم و واقعاً جواب داد و خيلي راحت تر مي خوابم.

سيب سبز/ شماره ۱۰۱/ نيمه دوم آبان ماه ۹۲/ نسيم چراغلو/ صفحه ۱۳۶


پیشنهاد سیما فیلم برای حضور پریناز ایزدیار در سریالی جدید


شبکه ایران/ نرگس عاشوری: پریناز ایردیار یکی از معدود بازیگران سال‌های اخیر تلویزیون است که بازی‌اش در «زمانه» به چشم آمد و این توقع را در بین مخاطبان تلویزیون ایجاد کرد که بیش از گذشته شاهد حضورش در قاب تلویزیون باشند. با این بازیگر که پیش از این بازی در سریال‌های «پنج کیلومتر تا بهشت»، «مثل یک کابوس» و سینمایی «ورود آقایان ممنوع» را تجربه کرده گفت‌وگویی کوتاه داشتیم و از آخرین فعالیت‌ های هنری‌ اش پرسیدیم و دلیل غیبتش در سینما و تلویزیون را جویا شدیم که در ادامه می‌خوانید:

خانم ایزدیار از کارهای تازه‌تان چه خبر؟

در حال حاضر مشغول کار جدیدی نیستم. فیلم ویدیوئی «استخر» به کارگردانی اسماعیل فلاح‌پور و «مروارید» به کارگردانی روح الله حجازی از آخرین کارهایی است که آماده پخش دارم.

و گویا مشغول مذاکره برای کار جدیدتان هستید.

بله. یک سریال برای سیما فیلم پیشنهاد شده است که در حال مطالعه فیلمنامه هستم اما اجازه بدهید ارائه اطلاعات بیشتر بماند برای بعد از تصمیم‌ گیری نهایی.

سریال «روبیک» در چه مرحله‌ای است.

راستش را بخواهید از سرنوشت این پروژه بی‌اطلاعم و به طور دقیق نمی‌دانم که چه اتفاق‌هایی افتاده است. در مقطعی که کار متوقف شد من درگیر کار آقای حجازی شدم و گویا هنوز تصویربرداری کار از سرگرفته نشده. تصور می‌کنم یک فصل از کار تمام شده و در حال نگارش فیلمنامه برای فصل‌های بعدی هستند.

اغلب تولیدات شبکه نمایش خانگی با وجود اعتماد بالای مخاطبان به سازندگان آن با بدقولی مواجه شد و بینندگان را نسبت به این دست تولیدات دلسرد و مایوس کرد. «روبیک» مهیار عبدالمالکی با چه مولفه‌هایی اعتماد شما را برای حضور در این مجموعه جلب کرد.

اولا من سعی می‌کنم خوش‌ بینانه به هر قضیه نگاه کنم و با امید به اتفاقات خوب وارد پروژه شوم اما نکته مهم‌ تر این‌که به عنوان یک بازیگر آنچه باید بر روی آن تمرکز ‌کنم این بخش از کار نیست چرا که مسئولیت و عواقب آن را برعهده کارگردان و تهیه‌کننده می‌ دانم. بله متاسفانه در بسیاری از کارهای خوبمان شاهد چنین اتفاقاتی بودیم ولی واقعا تقصیرها متوجه بازیگران نیست بنابراین من هم سعی کردم که خودم را درگیر دلهره‌ های این‌ چنینی نکنم و انرژی و ذهنم را روی نقش متمرکز کنم.

اما مخاطبان عام به واسطه حضور بازیگران نام آشنا ترغیب به خرید یک اثر می‌شوند. سریال «روبیک» هم به لحاظ تیم بازیگری ترکیب نسبتا خوبی دارد و طبق اخبار قرار بود بازیگران شناخته شده دیگری هم به پروژه اضافه شوند.

واقعیت این است که ترجیح می‌دهم راجع به کار «روبیک» صحبت نکنیم چرا که سرنوشت کار همچنان نامعلوم است و بهتر است راجع به کارهایی که قطعی شده صحبت کنیم.

حضورتان در پروژه سینمایی آرش معیریان چطور. گویا حضورتان در «کالسکه» قطعی هم شده بود.

بله برای «کالسکه» قرارداد بسته بودم منتهی دستم شکست و بالتبع حضورم در این کار سینمایی کنسل شد و من شرمنده آقای معیریان و وزیری شدم.

پس بپردازیم به سه‌ گانه روح‌الله حجازی که بازی شما در قسمت نخست آن با عنوان «مروارید» به پایان رسیده است.

کار با آقای حجازی شبیه تجربه همکاری دوباره با حسن فتحی بود به این جهت که سخت‌ گیری‌ ها و وسواس‌ کاریشان آنقدر بالاست که عوامل را نسبت به نتیجه کار خاطر جمع می‌کند و فکر می‌ کنم مخاطبان هم انتظار و توقع‌شان نسبت به کارهای آقای حجازی بالاست. کاراکتر مژگان خیلی متفاوت از نقش‌هایی است که تا به حال بازی کردم البته نه به این جهت که با کاراکتر پیچیده و عجیب و غریبی مواجه باشیم بلکه شخصیتی است شبیه آدمهای دور و برمان با تمام دغدغه‌هایی که دارند. «مروارید» همجنس دیگر آثار حجازی است یعنی بشدت به زندگی واقعی و عادی مردم نزدیک است و شخصیت‌ هایی ملموس و باورپذیر دارد. اطمینان می‌ دهم مخاطب با تمام کاراکتر های آن مثل مادر که خانم آهو خردمند ایفاگر نقش آن بودند و برادر با بازی هادی دیباجی به خوبی ارتباط برقرار کند. این سه‌گانه به روایت زندگی خانواده‌هایی می‌پردازد که هر کدام به نوعی درگیر وقایع دفاع مقدس هستند. تمرکز داستان ما بر خانواده‌ای است که جانباز دارد و حالا پسر بزرگ خانواده روی تخت افتاده و اتفاقاتی که حول این شخصیت می‌افتد. قصه خیلی خوبی دارد و دیگر بیش از این نمی‌ توانم راجع به جزئیات توضیح دهم.

بعد از سریال «زمانه» مخاطبان تلویزیون توقع داشتند که نام پریناز ایزدیار را در فهرست بازیگران تولیدات جدید تلویزیون ببینند انتظاری که به نوعی برای دیگر بازیگران این مجموعه محقق شد. دلیل غیبت شما نبود پیشنهاد مناسب در این حوزه است یا این‌که این دوری خودخواسته بود و خودتان ترجیح دادید که حضورتان در قاب تلویزیون اینقدر با فاصله باشد.

تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی برای من تفاوتی ندارد چرا که در نهایت مخاطب همه آنها مردم هستند. اما مسئله اینجاست که طی این مدت پیشنهاد وسوسه‌ برانگیزی برای کارهای تلویزیونی نداشتم. چند سریال در ژانرهای مختلف پیشنهاد شد و فیلمنامه‌ ها را مطالعه کردم ولی واقعا نقش‌ ها و موضوعات آنقدر جذاب نبود که من را ترغیب کند تا 5-6 ماه به صورت فشرده وقت و انرژی برای آن بگذارم بخصوص بعد از خستگی سریال «زمانه». تنها کارهایی که طی این مدت مرا جذب کرد فیلم ویدیویی «استخر» بود و تله فیلم «مروارید».

آقای فتحی و عفیفه هم تصمیم دارند سریالی برای شبکه نمایش خانگی بسازند. چقدر مایل به همکاری دوباره با سازندگان «زمانه» هستید.

با وجود این‌که اطلاع خاصی راجع به جزئیات کار نشنیده‌ام اما هرگونه همکاری را با کمال میل می‌پذیرم.

و چقدر مشتقاقید که این همکاری در قالب فصل دوم «زمانه» باشد.

اتفاقا در همان ایام صحبت‌هایی در خصوص ساخت سری دوم سریال مطرح شد اما فعلا که خبری نیست. فکر کنم ساخت قصل دوم سریال اتفاق خوبی در این حوزه باشد.

سریال «زمانه» از معدود سریال‌های اخیر تلویزیون است که توانسته در جذب مخاطب موفق ظاهر شود و در یک تایم مخاطب را پای تلویزیون وطنی بنشاند. به نظر شما چه عناصر جذابیتی را می‌ توان از آثار موفق شبکه‌ های ماهواره‌ای الگوبرداری کرد.

واقعیت! سریال‌های ما هرچه روراست‌ تر باشند و به زندگی واقعی مردم بپردازند به همان اندازه جذاب‌ ترند. متاسفانه این قضیه عجیب و غریب و دور از واقعیت بودن در بیشتر تولیدات تلویزیونی دیده می‌ شود. اگر با بیننده صادق باشیم و به زندگی واقعی‌ نزدیک شویم شاید بتوانیم مردم را جذب سریال‌ های تلویزیونی کشورمان کنیم.

با بازی خوب شما در این سریال خیلی‌ها پریناز ایزدیار را جزو بازیگران آینده‌ دار قلمداد می‌ کنند دلیل غبیت‌ تان در آثار سینمایی چیست هر چند که در این دوره تولیدات سینمایی زیادی نداشتیم.

دقیقا من هم همین را می‌خواستم بگویم، در حال حاضر میزان تولیدات سینمایی افت کرده و در پروژه‌ های در حال تولید هم یکسری عوامل و بازیگران از پیش تعیین شده حضور دارند، کسانی که همیشه تصاویرشان روی سر در سینماها وجود دارد و انگار قرار نیست این تنوع در تولیدات سینمایی اتفاق بیفتد.


یک فيلم، یک خاطره | یک مرد، یک شهر


پريناز ايزديار؛ بازيگر «يك مرد يك شهر» | حس کردم می‌ توانم بازیگر شوم

براي نخستين بار در طول كار بازيگري‌ ام در اين فيلم جلوي دوربين رفتم و البته بعد از بازي در اين فيلم فكر هم نمي‌كردم با اين زماني كه گذشت ديگر فيلم اكران شود كه خب بالاخره شد. تمام فيلم به خاطر همين نخستين بودن برايم هيجان انگيز بود و البته به اين خاطر كه مي‌خواستم بازيگري را از جايي شروع كنم و چه بهتر كه با كارگردان خيلي خوبي مثل آقاي هدايت شروع كردم و اين نقش كوتاه را كه 3 تا 4 سكانس بود بازي كردم كه خب همين نقش در اين فيلم باعث شروع طرح‌ هاي ديگر من شد.

من در اين فيلم و در تمام فيلم هايم قبل از اين‌كه بروم جلوي دوربين استرس دارم اما به محض اين‌كه جلوي دوربين مي‌روم انرژي عجيبي دارم كه باعث تمركز روي كارم مي‌ شود و تا به امروز از اين موضوع جواب گرفتم.

در اين فيلم به خاطر اين‌كه نخستين بارم بود گاهي پيش مي‌آمد كه چندين بار صحنه‌هايي را خراب كنم و به خاطر من صحنه تكرار شود اما مثلاً پلاني بود كه تلفني صحبت مي‌كردم و پلان خيلي حسي بود و من گريه مي‌كردم، فكر نمي‌كردم كه برداشت اول تمام شود كه اين اتفاق افتاد و برايم جالب بود در واقع آن موقع براي نخستين بار بود كه حس كردم من هم مي‌توانم يك بازيگر خوب باشم.

در مجموع تجربه خيلي خوبي براي من در اين كار سينمايي اتفاق افتاد.


با تشکر از یه هوادار کامران تفتی

منبع: روزنامه ایران


خاطره پریناز ایزدیار از ماه مبارک رمضان


پریناز ایزدیار: روزه کاملم، کله گنجشکی شد!

پریناز ایزدیار یکی از بازیگرانی است که با سریال‌های «پنج کیلومتر تا بهشت» و «زمانه» او را می‌شناسیم. او این روزها درگیر سریالی به نام «روبیک» به کارگردانی مهیار عبدالملکی است. این سریال قرار است در شبکه خانگی منتشر شود و او در این سریال نقش یک دختر جنوب شهری را بازی می‌کند. اولین بار او را در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» که یک سریال برای ماه رمضان بود، در نقش یک روح دیدیم. او یک خاطره دور از ماه رمضان دارد؛ زمانی که بچه بود و علاقه داشت درست مانند مادرش روزه بگیرد: «یادم می‌آید بچه بودم و ماه رمضان همه دوستانم روزه کله گنجشکی می‌گرفتند. من تصمیم داشتم درست مانند مادرم روزه کامل بگیرم اما وسط روز آنقدر تشنه‌ام شده بود که روزه‌ام را خوردم! از ترس اول به هیچ کس نگفتم اما بعد با عذاب وجدان پیش مادرم رفتم و اعتراف کردم که روزه‌ام را خورده‌ام. خیلی حس بدی بود اما خب مادرم دلداری‌ام داد که چیزی نیست. خاطره من از ماه رمضان همان روزه‌ای است که خوردم.»

منبع: مجله زندگی ایده آل




+ شهادت حضرت علی (ع) و به همه تسلیت میگم. استادمحمد هم فوت کردن، خدا به خانوادشون صبر بده.


پریناز ایزدیار: از این سریال نمی شد گذشت | روبیک


پریناز ایزدیار بازیگر سینما و تلویزیون تاکید کرد پیشنهاد حضور در مجموعه «روبیک» آنقدر جذاب بوده که هر بازیگری را ترغیب به پذیرفتن آن می‌کرده است.

ایزدیار درباره فعالیت این روزهای خود به سوره سینما گفت: در سریال «روبیک» نقش ترگل را بر عهده دارم که دختر آقای عبدی با نقش مصیب و خواهر کامبیز دیرباز با نام منصور است. ترگل ، یک دختر بلندپرواز است با رویاهای بزرگ و مدام به دنبال این است که خود و خانواده اش را از شرایطی که در آن قرار دارد، خارج کند.

وی درباره عناصر جذب کننده‌ای که او را به پذیرش این نقش واداشته گفت: علاوه بر اکشن بودن این سریال و قصه ای که داشت، نقش ترگل به میزان زیادی برای من جذاب بود به طوری که احساس کردم به شدت جای کار دارد و تحت هیچ شرایطی نمی‌شد از آن گذشت. امیدوارم سریال مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. این روزها دوستان در حال تصویربرداری از سکانس های اداره آگاهی هستند.

پریناز ایزدیار افزود: بر خلاف تصور همه نام روبیک که عنوان سریال هم به حساب می آید نام یک شخص نیست و در واقع همان مکعب‌های رنگی است که جزو بازی‌های معمایی به حساب می آید.

«روبیک» به کارگردانی مهیار عبدالملکی و تهیه کنندگی حسین بخشی پور داستان مأموران بالا رتبه نیروی انتظامی است که به دنبال کشف مواد مخدر مسمومی هستند که وارد بازار شده و بسیار کشنده است. مصیب که خود فروشنده خرده پای مواد مخدر است متوجه مسموم بودن موادش می شود و … اکبر عبدی، پریناز ایزدیار، کامبیز ایزدیار، فریبا نادری، خاطره حاتمی و …  بازیگرانی هستند که در این مجموعه  که ۵ تیر کلید خورد، در حال بازی هستند. پریناز ایزدیار مدتی پیش در مجموعه پربیننده «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی بازی کرد که از شبکه سه پخش شد.

منبع: سوره سینما 


مصاحبه تیر 1392 باشگاه خبرنگاران جوان با پریناز ایزدیار



سریال روبیک, مصاحبه جدید پریناز ایزدیار تیر 1392, جدیدترین عکس های پریناز ایزدیار در سریال روبیک, پریناز ایزدیار در پشت صحنه سریال روبیک, گالری عکس های پریناز ایزدیار تیر 1392

کنجکاوی‌ هایی که به گفته خودش ریشه در دوران کودکیش دارد، سرانجام او را به سوی شغلی می‌کشاند که می‌تواند بخش اعظمی از این احساس را برطرف کند و دید بیشتری به او برای زندگی در دنیایی فارغ از فیلم و سریال بدهد. گرچه سال‌های زیادی از حضورش در این عرصه نمی‌گذرد، اما به نظر می‌رسد فرصت‌های درخشیدن بسیاری را پیش روی خود می‌بیند.

وی با بازی در نقش یک روح، مسیر اصلی دیده شدن خود را کوتاه کرد. سریال «زمانه» هم فرصت بیشتر و بهتری را برای شناخته شدنش در عرصه تصویر فراهم کرد و شاید بتوان آن را یک نقطه عطف در کارنامه حرفه‌ای وی دانست. مثل یک کابوس، در امتداد یک شهر و ورود آقایان ممنوع از دیگر آثاری است که تجربیات کاری گرانبهایی را تاکنون برایش رقم زده است. پری ناز ایزدیار، چهره جوان و خوش آتیه عرصه تصویر در گفت‌وگو با قاب کوچک و پس از هشت سال حضور در دنیای بازیگری از تجربیات و یافته‌های خود می‌گوید.


ادامه نوشته

پریناز ایزدیار کجاست؟


سریال روبیک, پریناز ایزدیار, آخرین و جدیدترین مصاحبه با پریناز ایزدیار, عکس های پریناز ایزدیار در سریال روبیک + کامبیز دیرباز + آرمان صورتگر + آرمان صورت گر + اکبر عبدی + پریناز ایزدیار + مهدی ماهانی + محمد حاتمی + بازیگران سریال روبیک + پریناز ایزدیار در سریال روبیک + نمایش خانگی

روزنامه تماشا: پریناز ایزدیار که با بازی در سریال های پرمخاطب «پنج کیلومتر تا بهشت» و «زمانه» حسابی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. این روزها مشغول بازی در سریال «روبیک» است، او درباره این سریال به «تماشا» می گوید: «در حال حاضر سخت درگیر کارهای مقدماتی سریال «روبیک» به کارگردانی مهیار عبدالملکی هستم. من در این مجموعه نقش یک دختر جنوب شهری را بازی می کنم. آقای اکبر عبدی نقش پدرم را ایفا می کنند و کامبیز دیرباز نقش برادرم. از نقش پیچیدگی های زیادی برایم داشت و فراز و نشیب هایش جذبم کرد. من همیشه اولویتم برای انتخاب نقش این است که ببینم آیا کاراکتری که می خواهم بازی کنم جای کار دارد یا نه. در غیر اینصورت اصلا حاضر نیستم وقت خودم را تلف کنم.»


ایزدیار درباره شباهت این دختر جنوب شهری که «ترگل» نام دارد. با «ارغوان» سریال «زمانه» می گوید: «راستش اولش کمی نگران بودم که مبادا شبیه آن نقش شود که خدا را شکر وقتی قسمت اول را خواندم اصلا تشابهی ندیدم.»

جالب است بدانید «روبیک» برای مجموعه شبک نمایش خانگی تولید می شود و این بازیگر در پاسخ به این سوال که با توجه به از دست رفتن اعتماد مخاطبان نسبت به شبکه نمایش خانگی بازی در سریالی برای مدیوم ریسک نبود، به «تماشا» می گوید: «من کارهای آقای مدیری را همیشه تهیه کردم و دیدم و بسیار به کارهای ایشان علاقمندم. «قلب یخی» را هم تا آنجا که توانستم و وقت اجازه می داد دنبال کردم. به نظرم اتفاقا کار جذابی است چون مخاطب، خودش برای زمان خودش تصمیم می گیرد تا سریال را صبح ببیند یا عصر و شب. در هر شرایطی می تواند آن را دنبال کند و حتی اگر دوست نداشت آن را تهیه نکند. البته من بازیگرم و زیاد به مسائل سرمایه گذاری و اینکه شکست خورده یا نه کاری ندارم و سعی می کنم کارم را به بهترین شکل انجام بدهم.»

ایزدیار که در میان همسالانش جزو بازیگران آینده دار محسوب می شود، دلیل نبودنش در سینما را کمبود کارهای خوب می داند و می گوید: «به نظرم کارگردانان اعتماد و ریسک کمتری نسبت به من و هم دوره ای های من دارند و نمی خواهند این جسارت را داشته باشند کسی که در تلویزیون درخشیده را برای کارشان جذب کنند. نمی خواهند نگاتیوشان را صرف کسی کنند که به فروشش زیاد مطمئن نیستند. در این شرایط بازیگران جوانتر مجال درخشیدن پیدا نمی کنند.»

او درباره اینکه چرا در سینما و میان دهه شصتی اغلب کارها محدود به انتخاب هایی چون نگار جواهریان و ترانه علیدوستی و ... می شود می گوید: «البته این دو نامی که گفتید از بازیگران مورد علاقه من هستند و تقصیر اینها نیست که در سینما بیشتر می درخشند ولی خب گاهی من هم از نبود اعتماد رنج می برم اما می گویم شک نکنید به زودی به ما اعتماد خواهند کرد و من تمام تلاشم را می کنم که این اتفاق بیفتد. همین الان هم این را می گویم که 2 پیشنهاد خوب سینمایی دارم و اگر شرایط به خوبی پیش برود، بعد از 30 روز که کارم در این سریال تمام شد با یک نقش خوب به سینما می آیم؛ منتظر باشید.»

منبع: روزنامه تماشا، برترین ها




+ برای خانم ایزدیار دعا کنیم توی این کار و کارهای بعدیشون موفق باشن.


تمام عشق و علاقه‌ ام از کودکی به بازیگری بوده است



به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران شب گذشته در برنامه "سین مثل سریال" پریناز ایزدیار بازیگر گفت: "سین مثل سریال" نسبت به گذشته با توجه به پربار تر شدن برنامه ها پخته شده است و ورودم به عرصه بازیگری با توجه به حضورم در کارهای خوب و کار کردن با کارگردانان با تجربه دوست داشتم.

وی ادامه داد: تمام عشق و علاقه ام از کودکی بازیگری بوده است و در واقع در این مسیر بسیار زیاد تلاش کردم ماندن یک بازیگر در این حرفه از ورودش هم بسیار سخت تر است همواره تلاشم بهتر بودن کار بعدی ام نسبت به کار قبلی ام بوده است و در درجه اول قصه خوب، نقش پیشنهادی به من و کارگردان برایم اهمیت دارد.

این بازیگر عنوان کرد: یک سریال علاوه بر پربیننده بودن باید اثرگذار هم باشد و خودم همواره دوست دارم اثری مفید و خوب را ببینم و در واقع آن مسئله ای را که جامعه به آن نیاز دارد و این وظیفه اصلی رسانه است.


+ عکس های این برنامه به زودی...


پریناز ایزدیار خوابیدن را خیلی دوست دارد


«پری ناز ایزدیار» در 27 سالگی شانس بازی در سریال حسن فتحی را پیدا کرد و از این به بعد می خواهد از این سطح پایین تر نیاید. با بازیگر شمالی «زمانه» در روزهایی گپ زدیم که تازه از بازی در بهترین سریال سال 91 فارغ شده بود و به فکر برنامه ریزی برای تعطیلات سال جدید و سفر بود.

همشهری جوان: جایی بند نمی شده؛ ظهرها مادرش او و برادرش را از کوچه به خانه می کشیده و مجبور می کرده بخوابند اما خوابش نمی برده. آنقدر از زیر در با دوستانش حرف می زده تا یکی از اعضای خانواده بیدار شود و به او مجوز خروج از منزل را بدهد!

به کوچه هم که می رفته، یا روی در و دیوار نقاشی می کشیده یا با برادرش فوتبال بازی می کرده. وقتی قد کشیده، پدرش می خواسته وکیل شود و مادرش تشویقش می کرده مثل خواهر و برادرش پزشکی بخواند. دخترک لجوج خانواده اما این توصیه ها به خرجش نرفت و در پیش دانشگاهی از تجربی به هنر تغییر رشته داد و در دانشگاه هم گرافیک خواند.

یک روز اتفاقی از طریق یکی از رفقایش فهمید جایی تست بازیگری می گیرند. پیش احمد نجفی نمره قبولی گرفت و سه روز بعد در آبادان رفت جلوی دوربین. بازیگر جوان نقش روح در سریال نچسب «پنج کیلومتر تا بهشت» حالا با ارغوانِ «زمانه» بازیگر شناخته شده تری است؛ یکی از معدود جوان هایی که امسال در تلویزیون به چشم آمدند.

«پریناز ایزدیار» در 27 سالگی شانس بازی در سریال حسن فتحی را پیدا کرد و از این به بعد می خواهد از این سطح پایین تر نیاید. با بازیگر شمالی «زمانه» در روزهایی گپ زدیم که تازه از بازی در بهترین سریال سال 91 فارغ شده بود و به فکر برنامه ریزی برای تعطیلات سال جدید و سفر بود.

لحظه تحویل سال به چه کسی نگاه می کنید؟

- به ساعم! اصلا توی سفره به چیزی نگاه نمی کنم. قبلا که با خانواده زندگی می کردم، به مادرم نگاه می کردم اما امسال فکر می کنم لحظه سال تحویل تنها باشم چون خانواده ام شمال زندگی می کنند.

امسال جای چه کسی سر سفره تحویل سالتان خالی است؟


- برادرم که امسال از ایران رفت. ما کلا سه تا بچه هستیم اما همین یک برادر را دارم. به خاطر همین جایش خیلی خالی است.

اگر بفهمید یکی از مهمان هایتان از کاسه آجیل فقط پسته هایش را می خورد، چه کار می کنید؟

- به او می گویم پسته گران است، لطفا از این همه چیزی که در کاسه ها هست، چیز دیگری بخور. از قبل هم گران بود ولی امسال حتما می گویم چیز دیگری از کاسه ها جدا کن!

نسبت به فامیل هایی که 10 سال یک بار در نوروز می بینید، چه حس و واکنشی دارید؟

- چنین کسی را در فامیل هایمان نداریم چون من هر سال می روم همه فامیل هایمان را می بینم. مگر آنهایی که ایران نباشند. من کلا خیلی خانواده دوست هستم و از دیدن خانواده و فامیل هایمان ذوق می کنم.

روی اعصاب ترین عیدی زندگی تان چه بوده؟

- از بچگی خیلی عیدی گرفته ام ولی بدترین هایش چیزهایی مثل کتاب و دفتر بود که به درس و مشق ربط داشتند. کلا از بچگی از درس متنفر بودم.

چه عیدی بوده که حسرتش به دلتان مانده و تا حالا نگرفته اید؟

- همیشه دلم یک پول خیلی گنده می خواست ولی هیچ وقت نگرفتم؛ یک رقم زیاد پول که بتوانم یک چیز حسابی با آن بخرم. البته در حد آرزوهای بچگی که بتوانم یک اسباب بازی گران بخرم نه ماشین و خانه!

برای سال جدید چه قراری با خودتان گذاشته اید؟
- سال جدید را برای خودم سال شانس می نامم چون می خواهم در کارم شانس داشته باشم.

بهترین بطالتی را که برای روزهای تعطیل نوروز بلدید، به بقیه پیشنهاد کنید.

- من معمولا عیدها با دوستانم سفر می روم شمال ولی نصف سفر هم خوابم! اصولا خوابیدن را خیلی دوست دارم. به همه آدم های دیگر هم پیشنهاد می کنم در عید بخوابند چون روزهای دیگر سال که آدم اصلا وقت نمی کند بخوابد، مخصوصا کار ما که خیلی خسته و کم خواب می شویم و نمی رسیم غذای خوب بخوریم و معمولا سر کار غذا می خوریم. خودم هم خوابیدن و غذا خوردن را دوست دارم.

رکورد خواب عیدتان چقدر بوده؟ تا حالا روزی از عید وجود داشته که کاری نداشته باشید و زودتر از ساعت 10 بیدار شده باشید؟
- یادم هست یک بار 28 ساعت خوابیدم. خیلی خسته بودم و جوری عمیق خوابیده بودم که اگر کنار گوشم بمب  هم می ترکاندند بیدار نمیشدم.

امسال با خودتان چه قراری برای روزهای عید گذاشته اید؟

- یکی دوتا کتاب هست که از الان جدا کرده ام که وقتی می خواستم بروم سفر با خودم ببرم. می خواهم کتاب ها را قبل از خواب بخوانم که راحت تر خوابم ببرد! کتاب ها را از الان خریده ام که بیشترشان نمایشنامه هستند.

تا حالا در روزهای عید کار مفیدی کرده اید که یادتان مانده باشد؟

- بچه که بودیم کاری می کردیم که به خیالمان مفید بود اما به نظرم بیشتر مسخره بود. بدترین کاری که می توانستند با بچه ها بکنند این بودکه می گفتند پیک شادی هایتان را حل کنید. هر دفعه می خواستیم از خانه برویم بیرون می گفتند یک تکلیف دیگر از پیک شادی ات مانده. اینقدر قضیه روی ذهنم تاثیر گذاشته که الان سعی می کنم بیشتر لذت ببرم تا اینکه خودم را در قید و بند انجام کاری قرار بدهم ولی کارهایی مثل کتاب خواندن و فیلم دیدن را حتما انجام می دهم چون عید بهترین وقت برای انجام دادن این کارهاست.

از چندم نوروز دچار افسردگی رسیدن روز سیزدهم و پایان تعطیلات می شوید؟


- من کلا هفته دوم عید را خیلی دوست ندارم. معمولا خیلی سریع می گذرد. این هم فکر می کنم یادگار دوران درس و مشق در مدرسه است.

یک دروغ سیزده بگویید (یا با نمک ترین وشیرین ترین دروغ سیزدهی را که تا به حال شنیده اید بگویید).

- من خیلی بازیگر خوبی هستم!


منبع: همشهری جوان




+ سلام. شرمنده فعلا نمی تونم به نظرات جواب بدم چون توی سفر هستم و اینجا هم به سختی به نت وصل میشم. بازم عیدتون مبارک...


سوال و جواب چهار هنرمند راجب عید 92


سروش صحت، پیمان قاسم‌خانی، امیرحسین صدیق و پریناز ایزدیار از جمله بازیگرانی هستند که در معرض سوال‌ های «همشهری جوان» قرار گرفته‌ اند و به سوال‌های نوروزی این نشریه پاسخ داده‌ اند. در زیر برخی از سوال‌هایی که جواب‌ های جذاب‌ تری هم دارند برایتان انتخاب کردیم؛ لحظه سال تحویل به چه کسی نگاه می‌ کنید؟ اگر بفهمید یکی از مهمان‌ هایتان از کاسه آجیل فقط پسته‌ هایش را می‌ خورد چه کار می‌ کنید؟ روی اعصاب‌ ترین عیدی زندگیتان چه بوده؟ چه عیدی‌ ای بوده که حسرتش به دلتان مانده و تا حالا نگرفته‌ اید؟ رکورد خواب عیدتان چقدر بوده؟ یک دروغ سیزده بگویید؟ از جمله این سوال‌ هاست.


+ پاسخ هر 4 نفر رو در ادامه بخونید.


ادامه نوشته

مصاحبه با پریناز ایزدیار در پایان سال 91


راه دانشجو: پریناز ایزدیار را حالا دیگر اغلب مخاطبان تلویزیون می شناسد، حتی آنهایی که فرصت تماشای «پنج کیلومتر تا بهشت» را از دست دادند. سریال «زمانه» باعث شد ایزدیار با سبک و سیاق جدیدی به مخاطب معرفی شود و این بار توانایی هایش را هم به رخ بکشد و ریسک حسن فتحی کارگردان این سریال را تبدیل به فرصتی طلایی برای خودش کند.

بازی خوب او در این سریال در نقش اصلی بهانه ای شد با او گفت و گویی داشته باشیم و تمام تلاشمان را بکنیم که سوالاتمان با سوالاتی که در این روزها از ایزدیار پرسیده شده تفاوت داشته باشد. با ارغوان «زمانه» بعد از مشخص شدن سرنوشتش بیشتر دمخور شوید.


+ برای خواندن مصاحبه به ادامه مطلب برید.


ادامه نوشته

مصاحبه مجله ی زندگی ایرانی با پريناز ايزديار: عاشق زندگی در شيرازم!


با پريناز ايزديار كه اين روزها با سريال زمانه به خانه هاي شما آمده او حالا با درخشش در سريال «زمانه» حسن فتحي نشان داده كه حرف هاي زيادي براي گفتن دارد و نام خود را در حد يك ستاره تلويزيوني سر زبان ها انداخته است.
پريناز ايزديار را مي گويم، همان بازيگري كه با بازي در نقش روح «پنج كيلومتر تا بهشت» به شهرت زيادي دست پيدا كرد و توانست در آن سال عنوان يكي از پديده هاي جعبه جادويي را به خود اختصاص دهد. به بهانه حضور در سريال جديد حسن فتحي به سراغ او رفتيم و دقايقي با وي همكلام شديم، مصاحبه اي كه از هر دري سخني در آن مطرح شده است و خواندن آن خالي از لطف نيست.

سريال هاي ماهواره اي از فرهنگ ما فاصله زيادي دارد

فكر مي كنيد چرا در اين چند سال اخير سريال هاي تلويزيوني كمتر مورد استقبال قرار مي گيرد و در مقابل بدترين سريال هاي ماهواره اي مورد توجه واقع مي شود؟

باور كنيد اين موضوع براي خودم هم جاي سوال دارد. نمي دانم چرا بدترين سريال هاي ماهواره اي هم براي مردم جذابيت دارد و مردم را به خود جذب مي كند!

دليلش اين نيست كه ما در سريال هايمان به يك سري مسئله كليشه اي مي پردازيم و در مقابل آنها به سمت خطوط قرمز مي روند كه شايد ما جرات پرداختن به آن را نداريم؟

هر كشوري طبق آداب و رسوم، سنت و دين خودش كار مي كند. سريال هاي ماهواره اي متناسب با فرهنگ كشورهاي سازنده ساخته مي شود و از فرهنگ ما فاصله زيادي دارد.

به نظرتان اگر سريال هاي تلويزيون هم به خط قرمزها نزديك شوند، باعث آشتي مردم با تلويزيون نمي شود؟

من در جايگاهي نيستم كه بخواهم در اين موضوع نظر صريحي بيان كنم اما به شخصه به عنوان يك بازيگر تا آنجايي كه مي توانم تلاش دارم تا از كارهايمان دفاع كنم. خيلي اوقات با عزيزاني كه تلويزيون نگاه نمي كنند صحبت و خواهش مي كنم كه وقت بگذارند و كارهاي ما را ببينند، شايد نظرشان تغيير كرد. فكر مي كنم اين روزها جو نادرستي به وجود آمده است و آدم ها به يكديگر خط هاي نادرست مي دهند و نسبت به تلويزيون به اشتباه جبهه مي گيرند. ما تمام تلاشمان را در كارمان انجام مي دهيم تا بتوانيم نظر مخاطبين را جلب كنيم.


ماجراي آن دزد...

راه آشتي مردم با تلويزيون چيست؟
بايد به اين موضوع فكر كنيم كه اگر ما (مردم ايران) از سينما و تلويزيون خودمان حمايت نكنيم، از هيچ كس ديگري نبايد توقع داشته باشيم تا وضع ما را سروسامان دهد.

بعد از درخشش در «پنج كيلومتر تا بهشت» اين پتانسيل در شما ديده مي شد كه اتفاقات خوبي در سينما برايتان بيفتد، چرا هنوز در سينما كار نكرده ايد؟

من در اين مدت پيشنهادهايي در سينما داشتم اما نگاهم اينطور نيست كه بگويم سينما را به تلويزيون ترجيح مي دهم و به سه فاكتور نقش،‌ قصه و كارگردان توجه دارم و هر جا كه اين سه فاكتور وجود داشته باشد كار خواهم كرد. در سينما هم اگر قطعاً كار خوبي پيشنهاد شود مي پذيرم.

چندي پيش خبر سرقت كيف شما رشانه اي شد، اصل قضيه چه بود؟

روبروي باشگاه فرمانيه در ماشين نشسته بودم و شيشه سمت شاگرد هم پايين بود كه يك موتور سوار آمد و كيف را از داخل ماشين قاپيد. سعي كردم تا مانع او شوم اما متاسفانه موفق به اين كار نشدم و او فرار كرد.

مگر نمي گوييد هيجان را دوست داريد، چرا تعقيبش نكرديد؟

آن لحظه آنقدر شوك شده بودم كه فقط گريه مي كردم (خنده). اگر مي خواستم تعقيبش كنم هم نمي توانستم چون او وارد يك خيابان يك طرفه شد. البته سه ـ چهار روز پيش دزد كيف دستگير شد.

او را ديديد؟

بله، يك پسر ۱۹ـ۱۸ ساله و معتاد هم بود. يك مقدار با او صحبت كردم و نهايتاً رضايت دادم و به او گفتم اگر بعد از اين دزدي كني، اين بار من هم شريك جرم تو هستم چون رضايت دادم!

او مي دانست شما بازيگر هستيد؟

بله، من را به طور كامل مي شناخت و «پنج كيلومتر تا بهشت» را ديده بود.

چرا از او شكايت نكرديد و رضايت داديد؟

نمي توانستم شكايت كنم، لحظه اي كه كيف من را دزديد، آنقدر ناراحت و عصباني بودم كه با خودم گفتم اميدوارم با موتورش تصادف كند و بميرد اما وقتي او را ديدم از حرفم پشيمان شدم چون او به قدري گرفتار و درمانده بود كه شايد اگر من هم جاي او بودم دست به دزدي مي زدم.


به ازدواج فكر نمي كنم

با آلودگي هوا چه مي كنيد؟
به سختي با اين موضوع كنار مي آيم، روزهايي كه در لوكيشن هاي خارجي كار داريم، آلودگي هوا واقعاً‌ آزاردهنده است.

اگر موقعيتش پيش بيايد حاضر هستيد شهر ديگري را براي زندگي انتخاب كنيد؟
بدون شك. شهري كه دوست دارم در آن زندگي كنم شيراز است.

چرا شيراز؟
يك بار براي حضور در يك برنامه تلويزيوني به شيراز رفتم. فكر مي كنم ۷۲ ساعت بيشتر در اين شهر نبودم اما در همان مدت كوتاه اينقدر اين شهر به نظرم زيبا و آرام آمد كه اگر قرار باشد به جز تهران شهر ديگري را براي زندگي انتخاب كنم، به سراغ شيراز خواهم رفت. البته من اصالتاً اهل شمال هستم و بدون شك بعد از تهران، اولويت اصلي ام براي زندگي شمال كشور است و بعد از آن شيراز را دوست دارم.

به فكر ازدواج نيستيد؟
نه، فعلاً به اين موضوع فكر نمي كنم.

چرا؟
ببينيد ازدواج يك مسئوليت بزرگ است كه براي قبول آن بايد آمادگي كامل داشت و نبايد عجولانه تصميم گرفت.

آمادگي يعني چه؟
فكر مي كنم انسان بايد به مرزي از پختگي و تجربه در زندگي برسد تا وقتي كنار يك شخص ديگر تصميم به تشكيل زندگي مشترك مي گيرد، زندگي رو به رشد و تعالي داشته باشند.

اين پختگي كه مي گوييد قرار است در سن خاصي حاصل شود؟
نمي توان به طور قطع گفت كه ازدواج سن مشخصي دارد. البته مي توان محدوده تقريبي براي اين موضوع عنوان كرد، فكر مي كنم براي خانم ها از ۲۵ تا ۳۰ سال براي ازدواج مناسب است.

ارغوان غير قابل پيش بيني است

اصولاً تقدير و سرنوشت اتفاقاتي را از قبل براي زندگي قرار داده، كه غيرقابل پيش بيني است. داستان ما هم دقيقاً حول همين موضوع است و اينطور نيست كه اتفاقاتش قابل پيش بيني باشد. شك نكنيد كه در طول ۴۵ قسمت، در هر قسمت سورپرايز ويژه اي براي مخاطب ايجاد مي شود، درست مثل داستان سرنوشت انسان ها! ارغوان نه مثبت است و نه منفي و خودش را به دست سرنوشت مي سپارد. روزگار است كه اتفاقات را براي آدم هاي قصه ما رقم مي زند. ارغوان مثل همه آدم ها غيرقابل پيش بيني است. به هر حال آدم ها در موقعيت هاي مختلف كارهاي غيرقابل پيش بيني مي كنند. اتفاقاتي در زندگي ارغوان مي افتد كه اصلاً فكرش را هم نمي كرده و به همين دليل شايد دست به كارهايي بزند كه هيچ كس انتظارش را ندارد.

منبع: زندگي ايراني/ مصطفي امامي

گردآوری: افکار نیوز


مصاحبه با پریناز ایزدیار | قسمت آخر سریال زمانه


پریناز ایزدیار بازیگر نقش ارغوان در سریال زمانه در گفتگو با خبرنگار حوزه تلویزیون باشگاه خبرنگاران در خصوص نقش خود و سریال گفت: من کاملا خود را به جای " ارغوان" گذاشتم و نقش را بازی کردم و به دلیل علاقه به این کاراکتر ارتباط خوبی با آن برقرار کردم.

وی در خصوص سریال" زمانه" اظهار داشت: " زمانه " به دلیل اینکه نشان دهنده ی واقعیت هاست توانسته در جذب مخاطب موفق باشد.
" ایزدیار" تصریح کرد: داستان" زمانه" به گونه ای است که هر فردی با آن ارتباط برقرار می کند چرا که تصویر واقعیت های جامعه است و به این دلیل طرفداران زیادی دارد.
وی بیان کرد: ریتم " زمانه " تند است و هر چند قسمت بیننده را غافلگیر می کند و به طور قطع پایان فیلم خوب و به دور از کلیشه خواهد بود.

وی عنوان کرد: زمانی که واقعیت ها را به مردم نشان دهیم با آن ارتباط برقرار می کنند و امیدوارم بعد از این اکثر کارهایمان اینگونه باشد.
" ایزدیار" اظهار داشت: نظر مردم برایم اهمیت دارد و از استقبال آنها انرژی می گیرم و این حس تلاش من را برای کارهای بعدی ام بیشتر می کند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: کار با " فتحی" فوق العاده و به مانند کلاس بازیگری است.

منبع: باشگاه خبرنگاران


مصاحبه با پریناز ایزدیار: عشق، ازدواج و زمانه


دخترك مصمم، جسور و البته خوش‌ چهره سريال زمانه اين روزها بيش از پيش در نظر مردم به چهره‌اي شناخته‌ شده تبديل شده است. با اين بازيگر جوان كه با استناد به شواهد و قرائن مي‌تواند آينده پرباري در اين عرصه پيش‌رو داشته باشد هم‌كلام شديم تا او قصه‌اش را برايمان بگويد. داستاني كه در مرحله اي از زندگي‌ اش كليد خورد تا امروز بازيگر شناخته شده ای باشد. پريناز ايزديار برخلاف همه دختر خانم‌ هاي همسن و سالش كه شايد هرگز درباره علاقه قلبي‌شان براي ازدواج لب به سخن نمی گشایند، بي‌ رودربايستي مي‌ گويد كه دوست دارد ازدواج كند تا ما هم پي به نگاه متفاوت او در ابراز عقايدش ببريم. تمايلي كه بين خانم هاي هم‌صنف وی كمتر به چشم مي‌آيد اما پريناز ايزديار صادقانه درباره آن صحبت مي‌‌كند. البته كه اين صداقت كلام را مي‌توانيد در گفته‌هاي او دريابيد و چه چيزي بهتر از خواندن گپ و گفتي صادقانه كه اين روزها كمياب شده است.


مي‌خواستند پزشک شوم

اصالت من برمي‌گردد به شمال ايران (بابل). دوران بچگي‌ام در ساري گذشته و چند سالي در بابل و بعد تهران. تمام دوران دبستانم را در ساري گذراندم، دوره راهنمايي را در تهران درس خواندم و دبيرستان را در بابل اما براي پيش‌دانشگاهي دوباره به تهران آمديم. در دبيرستان رشته تجربي مي‌‌خواندم اما بعد از چندوقت تغيير رشته دادم و براي پيش‌دانشگاهي رشته هنر را انتخاب و در كنكور هنر شركت كردم. خانواده من مهم‌ترين معياري كه بیشتر از هر چيزي هميشه برايشان مهم بوده تحصيلات است. من تنها كسي هستم كه در كل خانواده‌ام در رشته هنر تحصيل كرده‌ام؛ چه در خانواده پدري و چه در خانواده مادري. بيشتر افراد خانواده‌‌ام پزشك هستند. دوست داشتند كه من هم يا پزشك شوم يا مثل پدرم وكيل اما خب علاقه من به هنر باعث شد به اين سمت كشيده شوم. در دانشگاه هم رشته گرافيك را دنبال كردم.

خودم برای خودم کلاس بازیگری ميگذاشتم

داستان بازيگر شدن من خيلي جالب بود. من دوست داشتم سينما بخوانم اما با مخالفت شديد خانواده‌ام مواجه شدم. آنها به من گفتند حالا كه تغيير رشته مي‌دهي رشته‌اي غير از بازيگري را انتخاب كن. من با اينكه در رشته سينما و بازيگري تئاتر قبول شدم مجبور شدم رشته گرافيك را دنبال كنم. البته خودم مطالعات سينمايي را ترك نكردم. يادم مي‌آيد حتي درس خلاقيت نمايشي را در كنكور درصد بالايي زده بودم. در دوران دانشگاه دوستانم مي‌دانستند علاقه من به بازيگري و سينماست. يك روز يكي از دوستان به من گفت پريناز تو كه آنقدر دوست داري فيلم بازي كني چرا نمي‌روي تست بدهي. خب، آن‌موقع خانواده‌ام به من اجازه ثبت‌نام در كلاس‌هاي بازيگري را هم نمي‌دادند. به پيشنهاد دوستم براي تست بازيگري سراغ آقاي احمد نجفي رفتم و براي بازي در فيلم «بازي خطرناك» به كارگرداني «حسن هدايت» تست دادم و انتخاب شدم. براي فيلمبرداري به آبادان رفتم. همه‌چيز خيلي خوب پيش رفت. هم من به آرزوهايم رسيده بودم و هم آقاي هدايت از بازي من راضي بود. البته آن فيلم بنا به دلايلي هيچ وقت اكران نشد. من در آن كار نقش مكمل زن را داشتم. خانم زيبا بروفه نقش اول بودند و من نقش دوم. بعد از آن من مدت يك سال و نيم كار نكردم چون احساس كردم خيلي در اين كار ناپخته هستم و نياز دارم. مطالعه‌ام را بالا ببرم. خيلي كارها را كه اگر به كلاس بازيگري رفته بودم ياد مي‌گرفتم خودم ياد گرفتم. برای خودم كلاس برگزار مي‌كردم. با بچه‌هاي بازيگري كه قبولشان داشتم قرار مي‌گذاشتم و تمرين بازيگري مي‌كردم. با يكسري از بازيگرها در پروژه‌اي كه در آبادان فيلمبرداري شد، آشنا شدم و آنها مي‌دانستند من چقدر به بازيگري علاقه دارم و مرا به دوستان ديگر بازيگرشان معرفي كردند. بعد از چندوقت آقاي عليرضا اميني با من تماس گرفت و پيشنهاد بازي در تله‌فيلمي به اسم «همان روز» را به من داد بعد از بازي در آن تله‌فيلم بود كه كم‌كم روي غلتك افتادم.

هميشه دستم در جيب خودم بوده

من در خانواده‌اي بزرگ شده‌ام كه هميشه آن چيزي را كه دلم مي‌خواهد به دست مي‌آورم. مي‌توان گفت سطح مالي ما متوسط رو به خوب بود، يعني هيچ‌وقت نياز مالي را حس نكردم اما از وقتي كه شروع به كار كردم خودم حسابم را از خانواده جدا و سعي كردم دستم در جيب خودم باشد. نمي‌گويم از پدر و مادرم كمك نمي‌گيرم اما تلاشم اين است كه خودم كارهايم را پيش ببرم. از دوران بچگي به بازيگري علاقه داشتم. يادم مي‌آيد در دوران مدرسه هر نمايش و تئاتري كه برگزار مي‌شد من هميشه اولين نفر ‌بودم كه براي بازي حاضر مي‌شدم. اما اصولا آدم وقتي در شرايطي بزرگ مي‌شود كه مي‌بيند همه افراد خانواده پزشك هستند حتي خواهر و برادرهايش هم در رشته پزشكي تحصيل كرده‌اند، فكر مي‌كند خودش هم حتما بايد در اين رشته تحصيل كند به همين دليل من هم تصميم گرفتم پزشك شوم و در دبيرستان رشته تجربي را انتخاب كردم اما بعد از مدتي متوجه شدم به شدت به هنر علاقه دارم به‌خصوص به رشته نقاشي. براي خانواده‌ام پذيرفتن ادامه تحصيل من در رشته هنر خيلي سخت بود اما كم‌كم به علاقه من احترام گذاشتند و با من كنار آمدند.

داشتم زهره‌ترك مي‌شدم

باورتان نمي‌شود وقتي براي اولين‌بار روبه‌روي دوربين قرار گرفتم چه حس وحشتناكي داشتم؛ حال بد همراه با استرس زياد. درست برعكس الان كه خيلي عاشقانه روبه‌روي دوربين قرار مي‌گيرم. البته آن‌موقع كسي متوجه اضطراب من نشد. چنان خودم را با اعتمادبه‌نفس نشان دادم كه هيچ‌كس متوجه حال من نشد و هرطور بود سعي كردم اجازه ندهم ترس بر من غلبه كند.

مادرم درباره نقش‌هايم نظر مي‌دهد

بعد از چندوقت مادرم با علاقه من به بازيگري كنار آمد و به من گفت برو سراغ هركاري كه به آن علاقه داري. بقيه خانواده‌ام هم وقتي اولين كار من پخش شد برعكس تصورم از بازي‌ام خوششان آمد. خب، مسيري بود كه خواه ناخواه انتخاب كرده بودم. خانواده‌ام كم‌كم با شرايط من كنار آمدند تا حدي كه همين الان مادرم همه كارهايم را دنبال مي‌كند و به عنوان يك بيننده راجع به بالا و پايين نقشم نظر مي‌دهم.



بازیگرانی که صورتشان را جراحی کرده‌اند همه شبیه هم هستند

بیشتر بازيگراني كه جراحي زيبايي انجام دادند همه شبيه هم هستند. به نظر من طبيعي بودن صورت خيلي مهم است و علاقه‌اي به جراحي‌هاي زيبايي ندارم. شايد اگر سنم بالا برود اين كار را انجام دهم اما الان فكر مي‌كنم به اعضاي صورتم براي كار كردن نياز دارم و فكر مي‌كنم بازيگرهايي كه بوتاكس مي‌زنند ميميك صورتشان را به هم مي‌ريزند و همه شبيه همديگر مي‌شوند بنابراين براي از دست ندادن نقش‌ها هم كه شده جراحي زيبايي انجام نمي‌دهم.

مدل بودن من شایعه است

قبل از اينكه بازيگري را شروع كنم همان موقع كه دانشجو بودم در يكسري از شوهاي اسلامي شركت كردم و به عنوان مدل پوشش‌هاي اسلامي، مانتو و روسري‌هايي كه به صورت كاملا مجاز برگزار مي‌شد، انتخاب شدم. حتي يادم مي‌آيد وزير ارشاد هم از اين مراسم بازديد كردند. بحث مدل بودن من هم اين شوهاي اسلامي بود. در كل ما در ايران چيزي به اسم مدلينگ نداريم اينكه مي‌گويند پريناز ايزديار مدل بوده است شايعه است.

8 ماه است ورزش نکرده‌ام

قبل از اينكه بازيگر شوم ورزش را دوست داشتم. قبل از شروع فيلمبرداري سريال زمانه مرتب به باشگاه مي‌رفتم اما خب، پروژه زمانه 8ماه است كه ادامه دارد و من وقت سرخاراندن هم ندارم اما مواقعي كه وقت پيدا مي‌كنم حتي در خانه با يكي، دو وسيله ورزشي‌اي كه دارم تمرين مي‌كنم. رژيم غذايي ويژه و خاصي ندارم فقط سعي مي‌كنم شب‌ها برنج نخورم يا خوردني‌هاي مضر را حذف كنم.

نشد كه در رشته سینما تحصیل کنم

در دوراني كه كار بازيگري را شروع كردم چندبار تصميم گرفتم براي فوق ليسانس شركت كنم و رشته سينما را دنبال كنم اما آنقدر پشت‌سر هم درگير كار شدم كه اصلا نفهميدم چه شد و نتوانستم درسم را دنبال كنم. حتي قبل از فوت استاد سمندريان دوست داشتم در كلاس‌هاي ايشان ثبت‌نام كنم. اما واقعيت اين است كه وقتش را پيدا نكردم، بنابراين سعي مي‌كنم با مطالعه و فيلم ديدن نگذراندن دوره‌ها را جبران كنم.

پيشنهاد سينمايي خوب نداشتم

واقعيت اين است كه پيشنهاد سينمايي خوب نداشتم. كاري نبوده كه فكر كنم از بازي كردن در‌آن لذت مي‌برم و بنابراين آن پيشنهادات را رد كردم اما در تلويزيون پيشنهادات خوبي داشتم. فقط يك كار سينمايي خوب بازي كردم كه آقاي رهبر قنبري كارگرداني آن را به عهده داشت. سبك كارهاي ايشان خاص است و اكران عمومي ندارد و بيشتر براي جشنواره‌هاي خارجي ساخته مي‌شود. من عاشق نقشم بودم و برايم مهم نبود كه فيلم اكران نمي‌شود و ديده نمي‌شوم. قطعا وقتي در تلويزيون پيشنهادهاي خوب دارم پيگير آن مي‌شوم. چون چيزي كه برايم مهم است قصه و نقش است و مديوم تلويزيون و سينما برايم فرقي ندارد.

از بين نقش‌هايي كه بازي كردي كدام را بيشتر دوست داري؟

نقشي كه در تله‌فيلم آقاي مسعود آب‌پرور بازي كردم را خيلي دوست داشتم. نقش يك دختر جنوب شهري مسئوليت‌پذير كه مسئوليت يك خانواده روي دوشش است اما به زندان مي‌افتد و در 48 ساعتي كه مرخصي دارد مي‌خواهد برادرزاده‌اش را نجات دهد. پيچيدگي‌هاي آن نقش را خيلي دوست داشتم. نقش ارغوان در سريال زمانه را هم عاشقانه دوست دارم.


5 كيلومتر تا بهشت سكوي پرتاب من بود

من در تله‌فيلم‌هاي خوبي بازي كردم اما تله‌فيلم هيچ وقت ديده نمي‌شود. با كاري كه در سريال آقاي افخمي بازي كردم اتفاق ديده شدن برايم پيش آمد. 5 كيلومتر تا بهشت سكوي پرتاب من بود. من عاشقانه از بازي در آن سريال لذت بردم. آنقدر ذوق داشتم كه در كار مناسبتي بازي مي‌كنم كه ساعت‌هاي طولاني كار خسته‌ام نكرد. البته خودم فكر مي‌كنم در سريال زمانه به يك پختگي رسيدم كه در 5 كيلومتر تا بهشت آن را نداشتم. اكنون اگر برگردم و قسمت‌هايي از سريال قبلي‌ام را ببينم اشكالات بازي‌ام را متوجه مي‌شوم. كار كردن با كارگردانان بزرگي مثل آقاي افخمي و فتحي را دوست داشتم. آقاي فتحي شايد سختگيرتر از آقاي افخمي باشد اما خب، سختگيري‌هاي بجايي است. من خيلي از ايشان آموختم، در كل پختگي‌اي كه در سريال زمانه به دست آوردم را مديون آقاي فتحي هستم.

بارها فقر را تجربه كردم

من از وقتي كه حساب و كتابم را از خانواده‌ام جدا كردم و سعي كردم روي پاي خودم بايستم بارها و بارها مزه فقر را چشيده‌ام چون مي‌خواستم مستقل باشم و از خانواده طلب پول نكنم، در صورتي كه اگر درخواست مي‌كردم حتما حمايتم مي‌كردند اما با بي‌پولي كنار آمدم. لحظاتي را داشتم كه حتي به يك رقم خيلي كم احتياج داشتم اما همه اين روزها گذراست. من فكر مي‌كنم بسياري از كساني كه در اين حرفه مشغول به كار هستند حتما شرايط نداري را تجربه كرده‌اند و بهنظرم اين شرايط آدم را مي‌سازد.

ولخرجي مي‌كنم، پول كم مي‌‌آورم

اولين دستمزد من سال 84، 500 هزار تومان بود. يادم مي‌آيد خيلي سريع همه درآمدم را خرج كردم. در كل آدم ولخرجي هستم چون خيلي زود هيجان‌زده مي‌شوم، بعد كه پول كم مي‌آورم با خودم مي‌گويم اي كاش ولخرج نبودم. تا يكي، دو سال پيش همه پولم را بابت لباس خريدن صرف مي‌كردم و وقتي پول بابت كارهاي واجب‌ترم باقي نمي‌ماند لباس‌ها را جلوي چشمم مي‌گذاشتم و مي‌گفتم حالا با شماها چه كنم (مي‌خندد).

قرار نبود نقشم يك‌دقيقه‌اي باشد

در فيلم در «امتداد شهر» «آقاي عطشاني» يك نقش يك دقيقه‌اي كوتاه داشتي. چطور شد اين نقش كوتاه را قبول كردي؟

در آن كار خيلي از بازيگرها تك‌سكانس بازي كردند و رفتند. اصلا هم ديده نشدند. البته قسمت‌هايي از سكانس نقش من حذف شد و از ابتدا قرار نبود نقشم تا اين حد كوتاه باشد. البته خيلي هم مهم نيست اين اشتباهاتي است كه خيلي از بازيگرها مرتكب شده‌اند.


به نظرت اين نقش‌هاي كوتاه كجاي كارنامه بازيگر قرار دارد آيا بايد راجع به آن حرف زد يا آنها را پنهان كرد؟

من پنهان‌كاري نمي‌كنم. بالاخره يك روزي اين كار را بازي كرده‌ام. حتما آن زمان دوست داشتم كه آن نقش را بازي كنم اما الان اگر چنين كاري به من پيشنهاد داده شود آن را رد مي‌كنم.

بعيد مي‌دانم عاشق شوم

بعيد مي‌دانم در زندگي خودم در حدی که در سريال زمانه نشان داده می‌شود عاشق شوم اما فكر مي‌كنم شايد اگر در چنين شرايطي قرار بگيرم مثل ارغوان سريال فقط بتوانم اشك بريزم. به نظرم دخترهاي امروزي فقط ادعاي اين را دارند كه گريه نمي‌كنند و آدم‌هاي خيلي محكمي هستند. مطمئن باشيد هركسي تا اين حد عاشق باشد و زندگي‌اش را براي يك نفر گذاشته باشد، رفتن طرف مقابلش به جز دلتنگي باعث به هم ريختن كل زندگي شخصي‌اش مي‌‌شود و قطعا همين عكس‌العمل ارغوان را خواهد داشت؛ اشك مي‌ريزد و حتي بيمار هم مي‌شود. من خودم فكر مي‌كنم اگر در زندگي شخصي‌ام واقعا عاشق شوم همان واكنشي را نشان مي‌دهم كه ارغوان داشت.


نسبت به عشق گارد دارم

من به شدت آدم عاطفي‌اي هستم ولي در زمينه عشق و عاشقي يك گارد عجيب دارم كه دست خودم نيست. به طور ناخودآگاه نسبت به مسائل احساسي عقب‌نشيني مي‌كنم. چون مي‌دانم آنقدر احساسي هستم كه اگر وارد ماجراهاي احساسي شوم شايد زندگي‌ام به زندگي ارغوان تبديل شود.

عشق یعنی دیوانگی

به نظر من عشق واقعي نيست. من اعتقاد دارم دوست داشتن وجود دارد اما عشق همان ليلي و مجنون است. عشق يعني جنون، يعني ديوانگي. البته تجربه كردن آن اشكالي ندارد اما نمي‌توان با عشق زندگي ساخت. عشق زياد مي‌تواند زندگي را به هم بريزد.

اگر روزي عاشق شوي مي‌تواني مثل ارغوان قيد خانواده‌ات را بزني؟

نه به هيچ وجه. من حتي مثل ارغوان حاضر نيستم قيد كارم را بزنم چه برسد به ترك عزيزاني مثل خانواده‌ام.

دروغم لو رفت و خجالت كشيدم!

برايم پيش آمده كه به كسي دروغ بگویم. آن شخص متوجه دروغگويي من شده و حسابي خجالت كشيده‌ام. البته دروغ آنقدر بزرگ نبوده كه مثل داستان سريال زندگي‌ام از هم بپاشد اما فكر مي‌كنم وقتي دروغ مي‌گويي، مجبور مي‌شوي پشت سر هم دروغت را ادامه بدهي. يعني يك دروغ مي‌تواند تو را مجبور كند صد دروغ ديگر بگويي، بنابراين بهتر است از ابتدا راستش را بگويي. اگر قرار است كسي تركت كند و كسي به خاطر راستگويي‌ات تو را قضاوت كند به نفع توست كه قضاوت شوي. مهم اين است كه خودت مي‌داني صادق بوده‌اي.

نكته مهم
مردم من را در خیابان می‌بینند رویشان را بر می‌گردانند، می‌شنوم که زیر لب می‌گویند دختره بدون اجازه پدرش ازدواج کرده است...

براي آينده برنامه‌ريزي نمي‌كنم

من 10 سال ديگر 37 سال هستم. واقعا نمي‌دانم آن موقع کجا هستم. زندگي آنقدر بالا و پايين دارد كه آدم از فرداي خودش هم خبر ندارد چه برسد به 10 سال ديگر. من اصولا برنامه‌ريزي نمي‌كنم كه مثلا 5 سال ديگر كجا باشم يا 7 سال ديگر چطور چون اگر به هدفم نرسم نااميد مي‌شوم، بنابراين ترجيح مي‌دهم با زمان پيش بروم.

دوست دارم ازدواج كنم و بچه‌دار شوم

من ازدواج كردن را دوست دارم. به خصوص كه عاشق بچه هستم و عاشق تجربه كردن احساس مادري. اما فكر مي‌كنم ازدواج يك پختگي لازم دارد كه من هنوز به آن نرسيده‌ام. اين پختگي دوطرفه است. هم زن و هم مرد بايد به جايي رسيده باشند كه مسئوليت يك زندگي را دونفري به دوش بكشند. به نظرم اين اشتباه است كه فكر كني همه چيز به عهده مرد است. از آن مهم‌تر توانايي تربيت بچه است. با شرايط امروز دنيا تحويل دادن يك بچه خوب و سالمي كه خود بچه هم از به دنيا آمدنش راضي باشد و اين قضيه قديمي كه بچه‌ها به پدر، مادرهايشان مي‌گويند چرا ما را به دنيا آورده‌اي تكرار نشود يك لياقت مي‌خواهد كه آدم‌ها بايد به آن برسند. من فكر مي‌كنم كه در مورد هنرمندان اگر ازدواج‌گريزي وجود دارد به خاطر مشغله كاري زياد آنهاست. من آنقدر كارم فشرده است كه فرصت ديدن خانواده‌ام را هم نمي‌توانم پيدا كنم. حالا فرض كنيد اگر ازدواج كرده بودم و بچه داشتم چطور بايد با شرايط كنار مي‌آمدم. فكر مي‌كنم اين موضوع باعث دور شدن اهالي سينما از ازدواج شده است. فكر مي‌كنم اگر به جايي برسي كه بخواهي تشكيل خانواده بدهي بايد كارت را گزيده‌تر انتخاب كني كه بتواني وقت بيشتري براي همسر و فرزندانت بگذاري.


منابع: مجله ایده آل، ايران اكونوميست


پریناز ایزدیار: ارغوان نقش خاص و متفاوتی بود


تلویزیون در همه جای دنیا یک رسانه مهم وسر گرم کننده محسوب می شود و پس از برنامه های ورزشی سریالها جایگاه ویژه ای برای خود دارند وهمین طور بازیگران که بهرحال مخاطبان خاص خود را نیز دارند

چند هفته ای است که از پخش مجموعه زمانه می گذرد سریالی که حسابی جای خود را بین مردم باز کرده است اما در همین زمینه مهناز از پریناز ایزد یار بازیگر نقش ارغوان پرسیده که شما در سریال مثل یک کابوس هم در نقش یک وکیل ظاهر شدید چرا دوباره این نقش را در این سریال تجربه کردید؟به نظرم این نقش برای شما دیگر خیلی تکراری است.

و اما پریناز ایزد یار در پاسخ به این سوال این طور توضیح داد: من سعی کردم در سریال زمانه نوع نگاه و ایست هایم را تغییر دهم تا مشابهتی با نقشم در سریال مثل یک کابوس نداشته باشد و به کمک آقای فتحی به عنوان کارگردان توانستم با نقشم کلنجار بروم و لایه های پنهانی آن را کشف کنم ضمن این که در سریال قبلی ام ماجرا بیشتر به مشغله های خانوادگی اشاره داشت که همین موضوع باعث تفاوت بین این دو کار است بهر حال من خودم هم همیشه از نقش های کلیشه ای و تکراری پرهیز می کنم. ارغوان هم چون نقش خاص و متفاوتی بود بازی در آن را پذیرفتم.



+ خداییش هم متفاوت بازی کرده. اگه سریال مثل یک کابوس و دیده باشید متوجه ی این تفاوت میشید.


سریال زمانه برای تلویزیون امتیاز است


در شب نشینی ها و جمع های دوستانه، افراد از فیلمی صحبت می کنند که این شبها از شبکه سوم سیما پخش می شود و هرکدام نظر خود را در مورد آن بیان می کنند و حتی از اتفاقات و حوادثی که بر قهرمان های داستان رخ می دهد اظهار ناراحتی کرده و درواقع یک نوع همزاد پنداری خوبی بین فیلم و مخاطب صورت گرفته است ، اما در این میان افرادی نیز هستند که از جایگاه زن و سیاه نمایی اشتغال زن در این فیلم گلایه دارند .

سریال زمانه به کارگردانی حسن فتحی که برخلاف معمول در یک سکوت خبری ساخته شد از شبکه سه سیما در حال پخش است و البته استقبال خوبی از سوی مخاطبان صورت گرفته و این خود جای بسی امید در این وضعیت نابسامان گرایش عامه مردم به فیلم های ماهواره ای دارد.

زمانه حكايت آدم هايي است كه در كشمكش عقل و احساس، اسير طاعون نفرت شده و با تير انتقام، عشق را گردن مي زنند!

این سریال قصه ای اجتماعی دارد و داستانش حول محور دو جوان می گردد که با کارهایشان اتفاقات اصلی سریال را رقم می زنند. پسر جواني به نام بهزاد (حميد گودرزي) كه عموي متمولي به نام حسام (حسين محجوب) دارد، قرار است با دختر عموي خود ازدواج كند، اما رازي براي او برملا مي شود كه زندگي اش را دچار تغييراتي مي كند و ...

طهماسب صلح جو منتقد سینما و تلویزیون در رابطه با نقاط قوت و ضعف و نقد این فیلم به خبرنگار اول نیوز گفت: فیلم زمانه دور از واقعیت نبوده و دست کم مقداری از واقعیت ها را بیان می کند ولی با این وجود قرار نیست که هر سریالی حتما واقعی بوده و به واقعیت ها بپردازد. کارهای نمایشی و سریال و فیلم های سینمایی دنیای خاص خودش را دارد، یعنی باید واقعی و غیر واقعی بودن را در چارچوب خودش سنجید نه اینکه با دنیای بیرونی مقایسه کرده و ببینیم چقدر از آن واقعیت دارد.

صلح جو در رد نظر بعضی از افراد به پائین آوردن جایگاه زن و اشتغال زنان در جامعه در این فیلم بیان کرد: به نظر من با چنین منطقی روی هر کاری می توان یک عیبی گذاشت اینکه ما بنشینیم و در مورد این موضوع بحث کنیم که در این فیلم واقعیت های جامعه ما وجود دارد یا نه، این نوع روش راه به جایی نمی برد. این درواقع یک نوع نگاه سیاسی به هنر است در حالیکه هنر را با معیارهای سیاسی نباید سنجید و ضوابط خاص خود را دارد.


وی در نقد دقیق این سریال اظهار کرد: این سریال هنوز به پایان نرسیده و نقد آن نه به مفهوم مورد گیری و عیب جویی بلکه به معنای سنجیدن اثر موقعی شروع می شود که نمایش اثر تمام شده باشد و ما ضمن یا قبل از نمایش نمی توانیم در مورد آن اظهار نظر کنیم و بعد از اینکه به پایان رسید باید آن را در یک کلیتی نگاه کنیم که چقدر انسجام داشته و این موضوعاتی که مطرح کرده بود چقدر باهم تناسب داشتند.

ایشان تصریح کرد: نقد فیلم در وسط نمایش کار زیاد معقولی نیست ولی نتیجه ای که می توان گرفت این است که توانسته تماشاگر و مخاطب تلوزیونی خود را درگیر سرنوشت پرسوناژهای خود کند و این خود برای تلویزیون که مهم ترین هدفش جلب مخاطب است یک امتیاز به حساب می آید.

وی در پایان افزود: ما در دورانی زندگی میکنیم که رسانه ها به شدت فعال هستند و تکنولوژی به اندازه ای پیشرفت کرده است که انواع فیلم ها و سریالها از طریق رسانه های جهانی فرهنگ های محلی و بومی را تهدید می کنند پس باید جدا از اینکه ببینیم این سریال چه چیزی به مخاطب ارائه می دهد، بتواند ساعات و لحظاتی تماشاگر را به خود جلب کند و این خود یک کار مهم فرهنگی است که متاسفانه شبکه های تلویزیونی ما بیش از اینکه جذاب باشند دافع هستند و این عیب بزرگی برای ما رسانه های ما محسوب می شود.

منبع


پایان متفاوت سریال «زمانه» در گفتگو با پریناز ایزدیار


شبکه ایران | نرگس عاشوری: لیسانس گرافیک دارد. شش سالی است که پا به دنیای بازیگری گذاشته و نخستین بار کارش را با حضور در «یک شهر، یک مرد» حسن هدایت تجربه کرد. بعد از آن تعداد تله‌ فیلم‌هایش زیاد شد و با کارگردان‌هایی همچون علیرضا امینی، فرزاد موتمن، مسعود آب‌پرور، فریدون فرهودی، رهبر قنبری و شاهد احمدلو کار کرد. در چند سکانس از «ورود آقایان ممنوع» هم جلوی دوربین رفت تا این‌که همبازی‌ اش در «فال قهوه» (فرزاد موتمن)؛ یعنی شبنم قلی‌ خانی باعث شد تا در یک فرصت استثنایی و حضور در سریال مناسبتی برا ی اولین‌ بار به مخاطبان گسترده تلویزیون معرفی شود. حالا خیلی‌ها او را به نقش روح در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» می‌ شناسند. این روزها او پس از «مثل یک کابوس» برای دومین بار در نقش یک خانم وکیل ظاهر شده است. «زمانه» حسن فتحی بهانه‌ ای شد تا پریناز ایزدیار از این تجربه بازیگری‌ اش بگوید.



کار شما در سریال «زمانه» به پایان رسیده؟
نه روزهای پایانی کار را پشت سر می‌گذاریم و تصور می‌کنم تصویربرداری تا 15 روز آینده ادامه داشته باشد.



ارغوان به عنوان سومین تجربه حضور شما در سریال‌های تلویزیونی، ملموس‌تر و قابل باورتر از نقش‌هایی در آمده که پیش از این شاهد بودیم این پخته شدن چقدر حاصل رهبری درست حسن فتحی است و تا چه میزان برآمده از کسب تجربه.

خوشبختانه طی این چند سال موقعیت همکاری با کارگردانان خوبی را داشتم که در تمام آنها تلاش کردم درس یاد بگیرم و در تجربه‌های بعدی به کار برم؛ اما مسلما آقای فتحی خیلی خیلی در این به قول شما پختگی تاثیر داشتند. ایشان علاوه بر این‌ که کارگردان خوبی هستند، بازیگردان بسیار خوبی هستند و به این ویژگی معروفند.



پشت صحنه کار چطور بود. چقدر شرایط تعامل و همفکری وجود داشت؟
صد در صد. پیش از این که هر سکانسی جلوی دوربین برود با آقای فتحی مشورت‌ داشتیم و ایشان در صورت نیاز تغییراتی در دیالوگ ایجاد می‌کرد و اگر پیشنهاد مفیدی بود استقبال می‌کرد. خود بازیگرها هم روی پلان‌ها و دیالوگ‌ها و میزانسن‌ها صحبت می‌کردند. این تعامل که از روز اول کار به وجود آمد همچنان ادامه دارد؛ یعنی حتی در روزهای آخر با وجود خستگی و طولانی شدن ساعت کار این‌طور نبود که از سکانسی سهل‌انگارانه بگذریم.



رابطه شما با حمید گودرزی (بهزاد) و حسین مهری(سینا) نیز از نقاط عطف کارتان است بخصوص در پلان‌های عاطفی و حسی .خودتان بیشتر با کدام یک از شخصیت‌های سریال ارتباط برقرار کردید؟
با همه شخصیت‌ها به یک اندازه، چون همه بازیگرها پارتنرهای خوبی بودند. حسین مهری که خیلی زیاد، سر صحنه خیلی وقت می‌گذاشتیم. خودم هم تصور می‌کنم حس خواهر و برادری به خوبی درآمده است. آقای گودرزی هم پارتنر خوبی هستند و خیلی هم با حوصله. به جز تمرین‌هایی که قبل از شروع کار می‌کردیم برای تک تک پلان‌ها وقت می‌گذاشتیم. حتی در پلان‌ها بسته که لزومی به حضور بازیگر مقابل نبود در صحنه می‌ماندیم تا این پاسکاری حسی خوب در بیاید.



در قسمت‌های اخیر با شناسه‌هایی که از شخصیت ارغوان داده شده بود مخاطب انتظار داشت او در کشمکش عقل و احساس عقلانی تصمیم بگیرد اما قبول عقد موقت کمی غافگیرانه و غیر قابل باور بود.
این شخصیت فراز و نشیب زیادی دارد؛ارغوان دختری است که شدیدا عقده پدر دارد و مشکلات خانواده روی دوشش است. تا جایی از زندگی‌ عقلانی فکر می‌کند اما در مقطعی خسته می‌شود از این عاقلانه فکر کردن و تصمیم می‌گیرد برای خودش باشد و احساس بر اوغلبه می‌کند. این چندان هم غیرقابل باور نیست خیلی از آدم‌ها ممکن است در زندگی‌شان چنین تصمیمی بگیرند کما این‌که باور داریم خانم‌ها یک جاهایی خیلی احساسی تصمیم می‌گیرند.



اما در این تغییر و تصمیم‌گیری مهم هیچ نگرانی و تشویشی در او نمی‌بینیم و بر خلاف انتظار خیلی خوشحال و راحت است.
نگران که بود بخصوص در مقابل خانواده و دروغ‌هایی که می‌گوید اما به هر حال تصمیمی است که گرفته و شناختی هم که تا به حال از ارغوان پیدا کردیم این است که وقتی تصمیمی می‌گیرد چه احساسی و چه عقلانی پای تصمیم‌اش می‌ایستد.



شما اولین انتخاب برای نقش بودید یا این‌که قبل از شما کاندیداهایی وجود داشتند.
نه در ابتدا خانم لیندا کیانی این نقش را بازی می‌کردند که ظاهرا به خاطر سفری که برایشان پیش آمد نتوانستند کار را ادامه بدهند و در نهایت نقش به من پیشنهاد شد البته قبل از این‌که جلوی دوربین بروم به صورت تلفنی از خانم کیانی برای ایفای نقش کسب اجازه کردم.



گویا در دوران کار هم با یک حادثه کیف قاپی و درگیری مواجه شدید.
درگیری که نه فقط در حد یک ضربه کوچک بود که با گریم مشکل‌اش را حل کردیم. دزدها هم دستگیر شدند که در نهایت من رضایت دادم. اما از این به بعد باید خیلی مراقب باشم همه مردم باید مراقب باشند.



بازخورد مخاطبان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا شما هم می‌توانید مانند یکی از بازیگران سریالی که همزمان با سریال "زمانه" در حال پخش بود این ادعا را داشته باشید که کارتان برنده رقابت با سریال‌های ماهواره‌ای بوده و توانسته شبکه‌های فارسی‌زبان را بایکوت کند.
طی زمان تصویربرداری در تهران و کیش برخورد مردم گویای آن بود که بیننده سریال هستند و کار را پیگیری می‌کنند هرچند که من معتقدم هر چه می‌گذرد سریال جذاب‌تر می‌شود و این امید را دارم که از این به بعد تعداد مخاطبان بیشترشود.خدا را شکر مردم سریال‌های جدید تلویزیون را می‌بینند و پیگیر هستند اما این‌که ادعا کنیم دیگر کسی ماهواره نمی‌بیند ادعای بزرگی است چرا که کماکان سریال‌های درجه چندم خارجی که شاید برای مردم کشور خودشان جذابیتی نداشته باشد برای مردم ما جذاب است. من نمی‌توانم چنین ادعایی داشته باشم که به این راحتی مردم از تماشای سریال‌های ماهواره‌ای منصرف شده‌اند. در واقع به این سرعت و با یک سریال تلویزیونی شدنی نیست باید خیلی سریال‌های خوب ساخته شود تا آرام آرام بتوان مردم را با تلویزیون آشتی داد.



فکر می‌کنید دلیل این تغییر ذائقه و سلیقه مخاطب چیست که سریال‌های درجه چندم خارجی را به آثار کارگردانان شناخته شده ترجیح می‌دهد.
سلیقه مردم عوض نشده است بلکه به اعتقاد من آن سریال‌ها خیلی زیاد شده و دائم ترویج پیدا می‌کند. مثل مواد مخدر می‌ماند. وقتی عرضه محصولی زیاد شود تقاضا بالا می‌رود. به هر حال جوی است که به وجود آمده و هر مخاطب فیلم و سریالی را که می‌بیند به دیگران توصیه می‌کند و همین نقل کردن‌ها باعث می‌شود که بتدریج آمار مخاطبان آن سریال بالا رود. اگر برای سریال‌های خودمان تبلیغات درستی انجام شود مطمئنا تعداد مخاطبان تغییر خواهد کرد اما متاسفانه من به کرات دیده‌ام که خیلی از همکاران‌مان اعلام می‌کنند که ما اصلا تلویزیون نمی‌بینیم. اگر ما سریال‌ها را نبینیم دیگر از مردم چه توقعی داریم. باید سریال‌های داخلی از حمایت و تبلیغات بیشتری برخوردار شوند. نهایتا سریال و فیلمی که مطابق با فرهنگ و سنت و آداب و رسوم و دین کشورمان ساخته شده برای مخاطب ملموس‌تر است تا سریالی که فرهنگ‌اش برای ما غریبه است حالا به خوب و بدش کاری ندارم.



مخاطبان قسمتهای اخیر شاهد اتفاقات تازه‌ای هستند که تا حدودی گمانه‌زنی در خصوص پایان‌بندی سریال را مشکل کرده است. آیا این روند ادامه دارد یا این‌که قرار است سرنوشت مرسوم سریال‌های ایرانی برای این قصه هم رقم بخورد.
من این قول را می‌دهم که هیچ اتفاق کلیشه‌ای قرار نیست در قسمت‌های بعدی بیافتد و قرار است هر چند قسمت یک بار بیننده‌ها سورپرایز شوند. مطمئنم با اتفاقات جدیدی که در قسمت‌های بعدی شاهد آن خواهید بود سریال هر روز جذاب‌تر خواهد شد. امیدوارم مردم هم خوششان بیاید من که خیلی این قصه را دوست دارم.



آینده را چطور پیش‌بینی می‌کنید گرایشی نسبت به کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی و... ندارید.
خیلی زود است که بخواهم تصمیمی برای آینده داشته باشم. با عشق وارد این کار شدم و هنوز خیلی کارهاست که باید انجام بدهم فعلا که همه تمرکزم روی بازیگری است. نوشتن را خیلی دوست دارم، شعر می‌نویسم ولی این‌که بخواهم فیلمنامه یا نمایشنامه بنویسم؛ نه فعلا دغدغه‌ام این چیزها نیست.



پس شاعر هم هستید.
(با خنده) شاعر که نمی‌توان گفت ولی یک چیزهایی برای خودم می‌نویسم.



اگر ناگفته‌ای مانده...
فقط از آقای فتحی تشکر می‌کنم بابت فرصتی که به من دادند.


منبع


مصاحبه با پریناز ایزدیار | به بهانه بازی در سریال زمانه


باشگاه خبرنگاران: گرافيک خوانده اما مثل خيلي‌ ها آخر و عاقبتش به بازيگري ختم شده، تله ‌فيلم فال قهوه (فرزاد موتمن) فرصتي است تا او با شبنم قلي‌خاني هم بازي شود و پايش به سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» باز شود، ايفاي نقش روح‌ در يك سريال مناسبتي باعث ديده شدنش مي‌شود تا سريال «مثل يك كابوس» و فيلم سينمايي «در امتداد يك شهر» به كارنامه‌ اش اضافه شود.

شايد بتوان گفت ايفاي يكي از نقش‌هاي اصلي سريال حسن فتحي «زمانه» كه اين روزها روي آنتن شبكه سوم سيماست نقطه عطف كارنامه حرفه ‌اي او تا به امروز محسوب مي ‌شود كه به همين بهانه با او از «ارغوان» اين مجموعه تلويزيوني صحبت كرديم.



 كماكان مشغول بازي در سريال «زمانه» هستيد؟

بله و فكر مي‌كنم تصويربرداري اين سريال تا 20 روز آينده ادامه داشته باشد.



 و برنامه بعدي‌تان چه خواهد بود؟

براي چند كاري صحبت كرده‌ام اما هنوز هيچ جا قراردادي نبستم.



 و آماده پخش يا در نوبت اكران هم از شما به غير از «زمانه» حسن فتحي در آينده خواهيم ديد؟

تنها تله‌فيلم «مرخصي» را به كارگرداني آقاي آب‌پرور دارم كه نمي‌دانم عاقبت آن به كجا كشيده شده است.



 و بازي براي حسن فتحي در نقش «ارغوان» چگونه پيش آمد؟

مثل هر كاري از دفتر آقاي عفيفه با من تماس گرفتند و خبر از توليد اين سريال دادند. من هم به دفترشان رفتم با آقاي فتحي صحبت كردم و پس از دقايقي، حضورم در اين پروژه قطعي شد. واقعاً كار با آقاي حسن فتحي فوق‌العاده است. من اميدوارم براي هر بازيگري قسمت بشود حداقل يك بار با ايشان كار كند تا واقعاً معناي حرفه‌اي كار كردن را با اين كارگردان تجربه كنند.



 فيلمنامه كه قطعاً مثل اكثر آثار امروز تلويزيون آماده نبوده، قصه ارغوان با چه آخر و عاقبتي براي شما تعريف شد؟

سيناپس كامل كار در دست ما بود و ما قصه كامل هر شخصيت را از پيش مي‌دانستيم، تنها فيلمنامه‌ها بود كه به مرور نوشته مي‌شد و مي‌رسيد، همه نقش‌ها مي‌دانستند چه سرنوشتي دارند مگر لحظات كوتاهي كه به فينال سريال مرتبط بود و در واقع بخش كوتاهي از سرانجام قصه، تنها بخش نامعلوم سريال بود. «ارغوان» يك جورايي قهرمان قصه سريال «زمانه» است و هر چه مي‌گذرد اين كاراكتر رنگ و لعاب بيشتري در قصه‌هاي جديد به خودش مي‌گيرد تا در پايان به يك سرانجام متفاوتي منجر مي‌شود.



سال گذشته هم شما در سريال «مثل يك كابوس» نقش يك وكيل را بازي مي‌كرديد اما حضورتان در اين مجموعه تلويزيوني تا حدود زيادي پخته‌تر و قابل باورتر است

بله، آنجا هم نقش يك وكيل را بازي كردم اما آنجا تا اين حد به جزئيات پرداخته نمي‌شد. شايد آنجا بيشتر مشغله‌هاي خانوادگي بود كه مسيري متفاوت را طي مي‌كرد. اينجا هم مسائل خانوادگي محوريت دارد ما قرار نيست روي بحث وكالت مانور بدهيم اما شكل و شمايل متفاوت است.

من سعي كردم نوع نگاه و ايست‌هايم را در اين سريال تغيير بدهم جدي‌تر به كاراكتر فكر كردم تا حدودي به سفارش آقاي فتحي با نقش كلنجار رفتم، به توصيه‌هاي ايشان راجع به نقش و كارم بيشتر فكر كردم واقعاً راهنمايي‌هاي ايشان خوب و مفيد بود.

از سوي ديگر با يكسري وكيل هم از سوي پروژه ملاقات داشتم صحبت كردم، البته پدر خودم هم وكيل است و راجع به اين حرفه با ايشان هم صحبت‌هاي خوبي داشتم مدام دنبال اين بودم كه حضور اين آدم در دادگاه و دادسرا براي مخاطب قابل باور باشد. من خيلي‌«ارغوان» را سخت نگرفتم، او را بسيار ساده و منطقي ديدم، قصه سريال «زمانه» داستان سرنوشت آدم‌هاست و من هم سعي كردم بر اين مبنا به كاراكتر نگاه داشته باشم.



ولي فكر مي‌كنم شما هم كم كم با تجربه‌تر از قبل جلوي دوربين مي‌رويد و نكات جزئي بازي را كه شايد در تجربه‌هاي قبلي‌تان توجهي آنچناني به آن نداشتيد اينجا در كارتان لحاظ كرده‌ايد؟

قبول دارم و اين مسئله به شدت به آقاي فتحي بر مي‌گردد، ايشان به جز اينكه كارگردان خوبي هستند بازيگردان بسيار خوبي نيز هستند، يك جاهايي به نكاتي در مورد بازي بازيگرانشان اشاره مي‌كنند كه تأثير بسياري در كار آنها دارد و همين باعث مي‌شود كه تماشاگر خيلي زود ما را در قالب نقش‌هايمان باور كند، چرا كه از ادا درآوردن فاصله مي‌گيريم و به نقش‌ها نزديك مي‌شويم.



معمولاً ملودرام‌ها و عاشقانه‌هاي سريال‌هاي حسن فتحي از شب دهم گرفته تا مدار صفردرجه، ميوه ممنوعه و... با وسواس بسياري از سوي اين كارگردان كار مي‌شود و معمولاً جنسي متفاوت از مدل‌هاي شبيه است.

معمولاً ايشان به تأثير كارشان روي مخاطب فكر مي‌كنند و اينجا هم همين‌طور! (اگرچه من خودم نبايد اين تعريف را داشته باشم، ديگران بايد بگويند) آقاي فتحي اينجا نيز با دقت و ريزبيني بسياري به رابطه ارغوان و بهزاد پرداخته‌اند، ارغوان در سريال آقاي فتحي يك شخصيت متفاوت است چون او دختري است كه از هيچ چيز خبر ندارد شايد اين اولين پيشنهاد عاشقانه زندگي‌اش است پس واكنش او بسيار مهم بود و... اگرچه من دوباره مي‌گويم تمام فكر و ذكرم اين بود كه شخصيت را بسيار ساده بگيرم و آقاي فتحي هم در اين راستا كمك حالم بودند.




فكر مي‌كنم پس از اين كار، چند پيشنهاد سينمايي هم به شما برسد؟

ـ بله، اتفاقاً يكي ـ دو پيشنهاد سينمايي اخيرا داشته‌ام.

كلاً به سينما فكر مي‌كنيد؟

 بله، اما نقش و قصه بيش از هرچيز ديگر براي من اهميت دارد و در مقايسه با مديوم بيشتر به آن دو فكر مي‌كنم با اين حال خيلي علاقه‌مند هستم چند كار سينمايي هم در كارنامه‌ام وجود داشته باشد.


شما در همان چند تجربه جدي اوليه‌ تان در تلويزيون فرصت ايفاي نقش‌ هاي محوري و اصلي را داشته‌ ايد و اين كارتان را در ادامه سخت‌تر مي‌كند.

همين‌طور است. در ادامه من براي انتخاب، دچار يك وسواس مي‌شوم شايد نتوانم پس از چند بار ايفاي نقش اول در آثار مختلف، يك كاراكتر مكمل را بازي كنم، اما بازهم مي‌گويم گاهي يك نقش مكمل در يك قصه طوري چيده شده است كه تو ترجيح مي‌دهي ايفاگر آن نقش مكمل باشي!



فكر مي‌كنم شما اصولاً بازيگر خوش‌شانسي باشيد؟

ـ (مي‌خندد) به لحاظ حرفه‌اي خدا را شكر همين‌طور بوده و من اين فرصت را داشته‌ام تا به امروز با كارگردانان خوب و صاحب‌نامي كار كنم! اما در زندگي عادي نمي‌دانم! با اين حال مسئله مهم اين است كه من چقدر مي‌توانم در اين حرفه‌ بمانم و خودم را ثابت كنم! فرصت را خدا شايد به آدم بدهد اما بقيه‌اش بستگي به تلاش خود من دارد.



و براي طي اين مسير درست چه برنامه‌اي داريد؟

انتخاب درست و مراقبت از كليشه شدن (چيزي كه تا به امروز هم حواسم به آن بسيار جمع بوده، حتي به قيمت بيكار شدن) صبر كردن، تأمل كردن در انتخاب پيشنهاداتي كه گاه مي‌توانند آينده حرفه‌اي‌ام را تحت‌الشعاع قرار بدهند.


ضمن اينكه تلاش كردن در ايفاي هر نقش و ساده نگرفتن آن نيز سرلوحه كارم است چون معتقد هستم هر كاري مي‌تواند كار آخرم باشد و تمام تلاشم را بايد براي اجراي درست و صحيح آن به خرج بدهم.



و حرف آخر

من به تماشاگر سريال «زمانه» اين نويد را مي‌دهم كه سريال ما از اين به بعد هر يكي دو قسمت يكبار مخاطبش را سورپرايز خواهد كرد.


باشگاه خبرنگاران


گزارشی از تولید و پشت صحنه ی سریال زمانه حسن فتحی


زمانه + سریالهای تلویزیون + پشت صحنه سریال زمانه + تولید سریال زمانه + پریناز ایزدیار + حسن فتحی + حمید گودرزی + حسین محجوب + مهرانه مهین ترابی + آیدا فقیه زاده + ویدا جوان + شهرام قاعدی + هومن برق نو

گزارشی از توليد سريال تلويزيونی «زمانه»

اخطار! آنچه در زیر می خوانید ممکن است قسمت هایی از سریال را لو دهد.


غافلگيري مخاطب در انتهاي راه

دو هفته‌ اي است كه پخش سريال «زمانه» از شبكه سه سيما آغاز شده است. اين مجموعه 45 قسمتي به كارگرداني حسن فتحي و تهيه‌كنندگي اسماعيل عفيفه، يكي از مجموعه‌هايي است كه با داستان متفاوت و موضوع جذابش تا اينجا توانسته مخاطب را با خود همراه كند. داستان زمانه روايتگر قصه‌اي اجتماعي است كه با برملا شدن رازي بزرگ، اتفاقاتي را در داستان به وجود مي‌آورد. پسر جواني به نام بهزاد (حميدگودرزي) كه عموي متمولي به نام حسام (حسين محجوب) دارد، قرار است با دختر عموي خود ازدواج كند، اما رازي براي او برملا مي‌شود كه زندگي‌اش را دچار تغييراتي مي‌كند.

حسن فتحي كه ساخت مجموعه‌هاي موفقي چون در مسير زاينده‌رود، مدار صفر درجه، ميوه ممنوعه، پهلوانان نمي‌ميرند، شب دهم، چرخ و فلك و... را در كارنامه خود دارد، اين‌بار با يك داستان مدرن اجتماعي به شبكه سه سيما آمده است. انتظار مي‌رود بازيگران اين مجموعه بتوانند با اين سريال كاري ماندگار در كارنامه كاري‌شان به ثبت برسانند، اما ظاهرا تغيير و تحولاتي در برخي نقش‌هاي اصلي اين سريال اتفاق افتاده است. در حالي‌كه گروه كار را با بازي حميد گودرزي، ليندا كياني، مهرانه مهين‌ترابي و امين تارخ در نقش‌هاي اصلي كليد زده، اما برخي از اين بازيگران در نيمه راه جايشان را به بازيگران ديگري داده‌اند.

قرار است گروه يكي از سكانس‌هاي اين مجموعه را در خياباني حوالي شهرك غرب به تصوير بكشد. جالب است برخلاف ساير لوكيشن‌هايي كه معمولا از ازدحام جمعيت مي‌توان محل فيلمبرداري را حدس زد، اين‌بار گروه در خلوت مشغول انجام كار خود است. سوز سرد زمستاني هر لحظه بيشتر مي‌شود و حسن فتحي و گروهش با وسواس تمام كار خود را به انجام مي‌رسانند. قابل ذكر است پلاني كه تصويربرداري مي‌شود فصل تابستان را نشان دهد. بنابراين قرار است در اين سكانس، ارغوان (پريناز ايزديار) و بهزاد از دفترخانه رسمي ازدواج بيرون بيايند. اين همان صحنه‌اي است كه دو بازيگر اصلي قصه با همه مخالفت‌هايي كه براي رسيدن به هم داشته‌اند به صورت پنهاني با هم ازدواج مي‌كنند. صحنه به برداشت دوم و سوم مي‌رسد. فضايي كه براي تصويربرداري اين سكانس در نظر گرفته شده پاركي است كه در چهارمين فصل هنوز هم درختان پربرگي دارد و بخوبي مي‌تواند يك فضاي تابستاني را به ذهن متبادر سازد. حسن فتحي بار ديگر كات مي‌دهد. چون بايد دو بازيگر پس از بيرون آمدن از دفترخانه در حال خنديدن باشند، اما بخاري كه در اين هواي سرد از دهان بازيگران بيرون مي‌آيد، فضاي ساختگي تابستان را لو مي‌دهد.



يك كاراكتر پيچيده

پريناز ايزديار، شش سالي است پا به دنياي بازيگري گذاشته و بيننده‌ها او را به نقش روح در سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» به ياد دارند. او در مجموعه زمانه نقش يك وكيل به نام ارغوان را بازي مي‌كند كه دست تقدير زندگي وي را دستخوش تغيير مي‌كند. خودش مي‌گويد: ارغوان را مثل خيلي از دخترهاي اطراف خودم مي‌ديدم. به نظرم خصوصيت ويژه‌اش اين است كه خودش در سير داستان، اتفاقي را به وجود نمي‌آورد و بيشتر در مسير حوادثي كه برايش رقم خورده است، قرار مي‌گيرد. اصولا هدف مجموعه زمانه اين بوده كه شخصيت‌هايش را در مسير تقديري كه سرنوشت براي آنها مقدر كرده، قرار دهد. ارغوان دختري است كه در زندگي‌اش سختي‌هاي زيادي كشيده و در كنار همه مشكلات براي خودش جايگاهي به وجود آورده است. او آينده‌نگر و مسئوليت‌پذير است. بازيگر نقش ارغوان در پاسخ به اين پرسش كه چقدر دوست دارد، نقش‌هايش شبيه خودش باشد، مي‌گويد: اتفاقا خيلي دوست ندارم اين اتفاق بيفتد. به نظر من اين‌گونه انتخاب‌ها باعث مي‌شود بازيگر خودش را در يك حيطه مشخص زنداني كند و نوآوري نداشته باشد. خود من هميشه دوست داشتم نقشي را بازي كنم كه به مراتب از من دور باشد، دلم مي‌خواهد براي تحليل درست شخصيتي كه قرار است بازي كنم، زحمت بكشم. اصولا به عقيده من بازي در برخي نقش‌هاي خاص كه به مراتب از شخصيت خود بازيگر دور است به مراتب جذابيت‌هاي زيادتري به دنبال دارد.

ايزديار در كنار همه اين نقش‌هايي كه تا امروز بازي كرده، نقشش را در زمانه خيلي دوست دارد. خودش مي‌گويد: كار با حسن فتحي را خيلي دوست دارم. ايشان در كنار كارگرداني خوبشان به درستي بازيگر را براي ايفاي درست نقش راهنمايي مي‌كند و براي خود من كاركردن با اين كارگردان آرزو بود.

معمولا پيش از اين‌كه هر سكانسي جلوي دوربين برود، با بازيگران و كارگردان به گفت‌وگو مي‌نشينم. خيلي جاها دست ما به عنوان بازيگران اصلي كار باز بود و اگر پيشنهاد خوبي براي آن صحنه داشتيم مي‌گفتيم. به گفته اين بازيگر هر دو كاري كه باعث ورود و ديده شدن او بوده به گونه‌اي جزو كارهاي مناسبتي قلمداد مي‌شده و خودش اين اتفاق را يك شانس بسيار خوب مي‌داند.

وي در ادامه مي‌افزايد: ارغوان دختري است كه فكر مي‌كنم خيلي از آدم‌ها بخصوص دختران همسن و سالش با او همذات‌پنداري خواهند كرد. او مثل هر آدم ديگري اشتباه مي‌كند، كار درست انجام مي‌دهد، خوش‌اخلاق و بداخلاق مي‌شود، به فكر انتقام مي‌افتد و زندگي‌اش مثل همه آدم‌هاي عادي ابعاد مختلفي دارد. شايد عمده‌ترين خصوصيت ارغوان اين باشد كه از ابتدا تا انتهاي داستان خيلي تغيير شخصيت مي‌دهد و گره‌هاي زيادي كه در داستان اتفاق مي‌افتد باعث جذابيت بيشتر اين كاراكتر مي‌شود. خيلي قهرمان عجيب وغريبي نيست، در عين حال در ادامه داستان به يك كاراكتر پررمزو راز تبديل مي‌شود.




آدم‌ هايي كه رنگ مي‌ بازند

سعيد جلالي يكي از نويسندگان مجموعه زمانه است كه همراه عليرضا كاظمي‌پور نگارش اين مجموعه را به عهده دارند. جلالي كه سال‌هاست در مقام نويسندگي مجموعه‌هايي چون دلنوازان، نقطه سر خط و در مسير زاينده‌رود دستي بر قلم دارد، در دومين تجربه همكاري خود با حسن فتحي سريال زمانه را مي‌نويسد. خودش مي‌گويد: از قسمت سيزدهم براي نگارش اين كار دعوت شدم و تا قسمت آخر نيز با اين مجموعه همراه هستم. اين اتفاق به خودي خود موجب مي‌شود كار نويسنده سخت شود. به هر حال اگر از همان ابتدا نويسنده با كار همراه باشد، اتفاقات بهتري خواهد افتاد، ولي خوشبختانه به دليل تجربه همكاري با عليرضا كاظمي پورتا حد زيادي اين مشكل برطرف شد.

جلالي در ارتباط با طراحي شخصيت‌هاي قصه مي‌گويد: سعي مي‌كنم براي هر كاراكتر از ابتدا تا انتها تعريف مشخصي داشته باشم و براي خلق هر كاراكتر در ذهن خودم گذشته‌اي را تعريف مي‌كنم. اساسا همان‌طور كه از نام شخصيت‌پردازي پيداست، هر نويسنده‌اي موظف است در سير داستان تحليل درستي براي شخصيت‌هايش داشته باشد. به نظر من اين همان پردازش درست و صحيحي است كه باعث مي‌شود مخاطب هم بتواند همذات‌پنداري درستي با آن كاراكتر داشته باشد. وي در ادامه مي‌گويد: معمولا در يك فرمت مشخص شخصيت‌هاي قصه را تعريف مي‌كنم. هر شخصيت به لحاظ خلق و خو و حتي عادت روزمره‌اش طراحي مي‌شود. حال ممكن است خيلي از اين خصوصيات طراحي شده به تصوير كشيده نشود، ولي براي خلق آن كاراكتر الزامي است. وي معتقد است: در چند سال اخير اتفاق خوبي افتاده و نويسندگان در قصه‌پردازي و تحليل شخصيت‌هايشان دقت بيشتري مي‌كنند.

در بيشتر قصه‌ها، شخصيت‌ها به صورت تك‌بعدي سياه يا سفيد طراحي مي‌شوند. اين دقيقا همان نكته‌اي است كه مخاطب را پس مي‌زند. در زندگي عادي و روزمره خودمان با آدم‌هايي مواجه هستيم كه ابعاد شخصيتي گسترده‌اي دارند و بسته به شرايطي كه در آن قرار مي‌گيرند، مي‌توانند مثبت يا منفي باشند. اگر يك نويسنده به اين نكته دقت كند و آن را در خلق شخصيت‌هاي قصه‌اش لحاظ كند مي‌تواند يك قصه خوب و با كشش را براي مخاطب خود به وجود آورد.

جلالي درباره شخصيت‌هاي زمانه مي‌گويد: در گذشته با حسن فتحي همكاري داشتم و تا حد زيادي مي‌دانستم چه چيزهايي برايش مهم است. نكته اساسي اين‌كه فتحي شخصيت‌هاي قصه را به نوعي پردازش مي‌كند كه مخاطب از همان ابتدا قضاوت نادرستي درباره آنها نداشته باشد و با گذشت روال قصه فرصتي براي مخاطب خود فراهم مي‌آورد كه قضاوت نهايي را به آخر كار موكول كند. اين يك اتفاق خوب است و علاوه بر اين‌كه موجب همراهي پيوسته مخاطب با قصه مي‌شود موجب مي‌گردد بيننده كاراكتر‌ها را با همه ابعاد شخصيتي‌شان تحليل كند.

جلالي معتقد است هر مجموعه داستاني علاوه بر جنبه تفريح و سرگرمي براي مخاطب بايد حاوي يك پيام باشد و اين‌كه آن پيام در چه قالبي به بيننده عرضه شود، نكته بسيار مهمي است. وي مي‌گويد: عموما اين پيام بايد به صورت پنهان و در قالب لايه‌هاي داستاني به مخاطب عرضه شود و به هيچ عنوان نبايد جنبه غلو شده و گل درشت داشته باشد.ما هم در اين داستان سعي كرديم پيام سريال زمانه را خيلي غير مستقيم و به صورت يك داستان جالب و پركشش به مخاطب خود نشان دهيم. قصه زمانه قصه همه آدم‌هاست. آدم‌هاي زمانه مثل خيلي از آدم‌هاي اطراف ما با گذشت زمان دچار اتفاقاتي مي‌شوند و بسته به شرايط رنگ عوض مي‌كنند.

گروه قرار است سكانسي ديگر را حوالي ميدان اصلي ولنجك به تصوير بكشد. در نظر است در اين سكانس آيدا فقيه‌زاده (بهار، دختر عموي بهزاد) و حسين مهري (سينا، برادر ارغوان) بازي داشته باشند. نكته جالب اين است كه در كنار جمعي از بازيگران سرشناس تلويزيون چهره‌هاي جديدي هم ايفاي نقش ‌كنند و اين اتفاق بسيار خوب از كارهاي حسن فتحي است. با توجه به اين‌كه قصه سريال زمانه درباره جوان‌ها و مسائل روزمره آنهاست، فرصت خوبي است تا چند چهره جديد و با استعداد نيز به مخاطب معرفي شود.




براي خلق شخصيت بهار زحمت زيادي كشيدم

آيدا فقيه‌زاده از هنرجويان كلاس‌هاي بازيگري امين تارخ است. وي كه پيش از اين هم در يك فيلم سينمايي ايفاي نقش كرده براي نخستين حضور خود در تلويزيون با اين مجموعه همراه شده است. وي معتقد است معمولا نخستين تجربه براي هر بازيگر سخت‌ترين و در عين حال ماندگار‌ترين حضور اوست و اين‌كه يك بازيگر تازه كار براي نخستين بار با گروهي حرفه‌اي همراه شود، اتفاق بسيار خوبي است.

خودش مي‌گويد: اوايل كار بسيار نگران بودم و فكر مي‌كردم در كنار همه بازيگراني كه سال‌هاست ايفاي نقش مي‌كنند چگونه بايد ظاهر شوم. وسواس زيادي داشتم تا شخصيت بهار را بخوبي بشناسم و براي خودم تعريف و تحليل زيادي از اين شخصيت داشتم.

وي مي‌گويد: حسن فتحي از آن كارگردان‌هايي است كه در كنار همه سختگيري و وسواسي كه روي كارهايش دارد، فضايي در اختيار بازيگر قرار مي‌دهد تا براحتي بتواند خودش را عرضه كند. همه اينها دست به دست هم داده تا در اين چند ماهي كه از شروع تصويربرداري مي‌گذرد، احساس بسيار خوبي داشته باشم.

فقيه‌زاده درخصوص نقش خود در اين سريال مي‌افزايد: بهار خيلي شبيه آدم‌هايي است كه اطراف خودم مي‌بينم. بارزترين ويژگي شخصيت بهار مهرباني اوست كه درعين حال منطقي هم به نظر مي‌رسد و سعي در انجام كار درست و منطقي دارد. به نظرم همه كاراكترهاي اين قصه بخوبي و با تحليل درستي طراحي شده‌اند. وي در خصوص كار اظهار مي‌كند: براي بازي در اين نقش، تحقيقاتي كردم و همچنين حسن فتحي نيز خود در نظر داشت تمام بازيگران از نزديك با شخصيت‌هاي خود آشنا شوند تا نقش ملموس باشد. همه گروه در اين كار با يك انرژي مثبت و با هماهنگي كامل پيش مي‌روند. با توجه به بازخوردي كه از دوستان و آشنايان ديده‌ام نتيجه كار خوب و مثبت است.




10 ماه با زمانه زندگي كردم

ناصر هاديان‌فر در اين مجموعه جانشين توليد است. به گفته وي از اواسط اسفند سال گذشته كار كليد خورد و قرار است تا يك ماه ديگر نيز ادامه داشته باشد. هاديان‌فر كه به گفته خودش مجموعه زمانه، ششمين تجربه وي با اين كارگردان است درباره روند ساخت اين طرح مي‌گويد: بزرگ‌ترين مشكلي كه در همه كارهايم مشهود است نداشتن فيلمنامه است. اين اتفاق بخصوص براي گروه توليد مشكلات بسياري به وجود مي‌آورد. به گفته هاديان‌فر طي روزهاي اخير گروه پلان‌هايي را كه جا مانده است مي‌گيرد تا 25 قسمت از اين مجموعه كامل تصويربرداري شده باشد. وي در ادامه مي‌گويد: اين كار لوكيشن زيادي دارد و تاكنون حدود 130 بار جابه‌جايي داشته‌ايم. خيلي از لوكيشن‌ها را براي چند بار استفاده كرديم و خيلي از آنها محدوديت‌هايي براي ما به وجود مي‌آورد.

در يكي از سكانس‌ها كه قرار بود در زندان تصويربرداري شود با مشكل مواجه شديم. چون شرايط ايجاب نمي‌كرد از هنرور و سياهي لشكر در محوطه زندان استفاده كنيم و بناچار مجبور بوديم از زندانيان داخل بند بخواهيم در آن صحنه بازي كنند. از طرفي مقررات زندان اين بود كه تك‌تك زندانيان ‌بايد رضايت نامه‌اي براي حضور در جلوي دوربين امضا مي‌كردند كه بعدها از طرف خانواده‌هاي آنها شكايتي صورت نگيرد. از طرفي براي تصويربرداري در محوطه داخل كمپ ترك اعتياد نمي‌توانستيم از افرادي كه آنجا بودند استفاده كنيم، زيرا آنها نمي‌خواستند چهره‌شان در جايي نشان داده شود. به هر حال اينها همه مشكلاتي است كه در بطن كار با آن مواجه هستيم.

وي در ادامه توضيحاتش مي‌گويد: روال كار با حسن فتحي اين‌گونه است كه قبل از شروع تصويربرداري براساس آنچه از ما خواسته شده لوكيشن‌ها بازبيني مي‌شود و بعد فيلمي كه از آنجا تهيه شده در اختيار كارگردان قرار مي‌گيرد تا پس از تائيد در ارتباط با گرفتن مجوز و ساير كارها اقدام شود. علاوه بر لوكيشن‌هاي زيادي كه در كار داشتيم تعداد بازيگران كار هم زياد بود، چون كارگردان عموما در همه كارهاي خود براي نقش‌هاي حاشيه‌اي و كمرنگ هم از بازيگران سرشناس و چهره استفاده مي‌كند. خيلي از اين بازيگران همزمان در يكي دو پروژه ديگر هم حضور داشتند و هماهنگي با آنها خيلي جاها سخت و دشوار بود. به نظرم وسواسي كه اين كارگردان در انتخاب بازيگرانش دارد بسيار خوب است، چرا كه خيلي جاها كار به برداشت چندم نمي‌رسد و اين اتفاق باعث مي‌شود گروه بتواند ريتم بالاتري در كار اعمال كند.

وي در پايان مي‌افزايد: معمولا در طول روز يكي، دو لوكيشن را در برنامه كاري داريم و با شروع فصل بارندگي، محدوديت‌هاي زيادي بخصوص در لوكيشن‌هاي خارجي داريم. در كنار همه اين مشكلات، طي ده ماهي كه مشغول به كار بوده‌ايم همه چيز مطابق برنامه پيش رفته است و اينها را بايد از درايت و توانمندي يك كارگردان خوب سينما و تلويزيون دانست.

هوا كم‌كم تاريك مي‌شود و گروه سرعت بيشتري در كار خود اعمال مي‌كند تا يكي دو پلان باقيمانده هم به پايان برسد.



طراحي صحنه متفاوت در زمانه

امير زاغري، طراح صحنه مجموعه زمانه است كه از همان ابتداي ورودم به اين لوكيشن متوجه شدم با وسواس بسيار خاصي همه چيز را در صحنه زير نظر دارد. او كه از حدود سال 81 كار طراحي صحنه را با تئاتر آغاز كرده چهار سالي است به گفته خودش فعاليتش را به تلويزيون محدود كرده است. زمانه سومين همكاري زاغري با حسن فتحي است و به عقيده خودش تا حد زيادي سليقه او را مي‌شناسد.

وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا در اين كار تفكيك بين طراحي صحنه و لباس انجام گرفته است، مي‌گويد: به نظرم اين اتفاق خوبي است كه به صورت حرفه‌اي و درست بايد در همه كارها اعمال شود. البته نكته اينجاست كه اين تفكيك نبايد موجب شود دو دستگي در كار به وجود بيايد و لازمه‌اش اين است كه طراحي صحنه و لباس همپاي هم و به موازات يكديگر در كار اعمال شود. زمانه، مجموعه عظيمي بود، از تعدد لوكيشن گرفته تا تعداد پرسوناژهاي داستان. به همين دليل از همان ابتدا تصميم گرفته شد دو گروه مختلف اين دو سمت را عهده‌دار شوند.

زاغري در ادامه صحبت‌هايش مي‌گويد: در همه دنيا روال كار بر اين است كه سه فاكتور فيلمنامه، خود بازيگر و طراحي كه براي لباس و صحنه در نظر گرفته مي‌شود، كنار هم يك شخصيت‌پردازي درست و معقولي خلق كنند. اين اتفاق در زمانه هم افتاد و ما سعي كرديم خيلي جاها با ابزار و چيدماني كه براي صحنه در نظر مي‌گيريم به شخصيت‌پردازي كاراكتر هم كمك كرده باشيم. زاغري در توصيف فضاهاي به كار گرفته شده در اين كار مي‌گويد: خيلي تلاش كرديم چيدماني متفاوت از ديگر مجموعه‌ها داشته باشيم. زمانه يك درام مدرن است كه با همه به روز بودنش قرار است سيري از اتفاقات را در گذر زمان داشته باشد. اين بود كه تلاش كرديم نوع فضاها و بخصوص رنگ‌بندي كه در جاهاي مختلف به كار مي‌گرفتيم در القاي اين حس به بيننده كمك كند. اتفاق خوبي كه در كار افتاد اين بود كه تهيه‌كننده و كارگردان اصرار داشتند همه چيز درست و به جاي خود پيش رود و به قولي كم و كاستي در كار احساس نشود. به جرات مي‌توانم بگويم زمانه يكي از بهترين كارهايي است كه تا امروز انجام داده‌ام و اميدوارم مخاطب هم در ادامه پخش اين كار بتواند ارتباط خوبي با كار برقرار كند.

حسن فتحي گفت‌وگو را به زمان بعد از پخش سريال موكول مي‌كند و محمدرضا عبداللهي در لحظاتي كه گروه براي رفتن آماده مي‌شود، به نمايندگي از گروه كارگرداني با ما به گفت‌وگو مي‌نشيند. وي علاوه بر سمت دستيار كارگردان به بازيگري هم مشغول است درباره حضورش در اين گروه مي‌گويد: در چند ماهي كه مشغول به كار هستيم خوشبختانه همه چيز بخوبي پيش رفته است. ما در طول روز حدود 12 ساعت كار مي‌كنيم كه البته بعضي جاها به دليل حساسيتي كه كارگردان روي فيلمنامه دارد، اين زمان بيشتر و كمتر مي‌شود.

هدف داستان اين است آدم‌ها را در دوراهي و ترديدي كه خيلي وقت‌ها برايشان به وجود مي‌آيد، قرار دهد. زمانه، داستان همه ماست كه خيلي جاها با تصميم‌هاي نادرست و انتخاب‌هاي نابجايمان مسير زندگي‌مان را عوض مي‌كنيم. وي زمانه را يك داستان غيرقابل پيش‌بيني مي‌داند و مي‌گويد: قرار است تا چند هفته ديگر تصويربرداري كار به پايان برسد و مخاطب سريال زمانه، در انتها بسيار غافلگير خواهد شد.

شبنم مدني-جام جم


پريناز ايزديار: مسئوليت‌ پذيری ارغوان را دوست دارم


عکس پریناز ایزدیار در سریال زمانه حسن فتحی  مصاحبه + زمانه + حسن فتحی + حمید گودرزی + سریالهای تلویزیون + پری ناز ایزدیار + پریناز ایزدیار + ارغوان آذرنیا + جام جم

پريناز ايزديار كه در سريال «5 كيلومتر تا بهشت» ساخته عليرضا افخمي نقش يك روح را بازي مي‌كرد، اين روزها در سريال «زمانه» در نقش ارغوان حضور دارد. ارغوان، وكيلي است كه زندگي‌اش دستخوش حوادث مي‌شود. به همين بهانه با او به گفت‌وگو نشستيم.


معمولا بازيگران جوان تلاش مي‌كنند در آثاري بازي كنند كه بيشتر ديده شوند، حتي به قيمت كليشه شدن، اما اين اتفاق براي شما نيفتاده است. بعد از بازي در سريال «مثل يك كابوس» ديگر در سريالي بازي نكرديد تا اين‌كه بازي در سريال «زمانه» را پذيرفتيد. دليلتان براي تامل در انتخاب نقش‌هايتان چيست؟

واقعيت اين است كه من بعد از بازي در سريال تلويزيوني «5 كيلومتر تا بهشت» خيلي خوب ديده شدم. يعني اتفاقي كه دلم مي‌خواست برايم، افتاد. همان زمان عهد كردم نقش‌هايي را قبول كنم كه جاي كار داشته باشد و از سوي ديگر شخصيتي كه قرار است اجرا كنم، ويژگي‌هايي متفاوت از ديگر كارهايم داشته باشد. به‌همين دليل براي پرهيز از تكرار شدن هر نقشي را نمي‌پذيرم، حتي وقتي دوباره بازي در سريال مناسبتي ماه رمضان به من پيشنهاد شد يا سريال‌هايي را كه موضوع آن شبيه به هم بود، قبول نكردم.

معتقدم بازيگر نبايد خيلي ديده شود و اين‌كه بيننده هر كانالي را كه مي‌زند او را در يك سريال ببيند. وقتي بيننده مرتب بازيگر را ببيند، خسته مي‌شود. البته اين نظر من است. بنابراين علاقه‌مند هستم تجربه‌هاي مختلف در آثار جديدم داشته باشم و خودم را تكرار نكنم.

بازيگران علاقه‌مند بازي در آثار مناسبتي هستند، چرا كه بيشتر ديده مي‌شوند، اما جالب است كه شما علاقه‌مند نيستيد در سريال مناسبتي بازي كنيد؟

همان‌طور كه گفتم احساس مي‌كنم بيننده از زياد ديدن بازيگر خسته مي‌شود. به همين دليل گزيده كار مي‌كنم. وقتي بازيگر در يك كار خوب بازي كند، حتما جبران مي‌كند. كار كردن با حسن فتحي خيلي لذتبخش است. او كارگردان توانمندي است و در طول كار كمك زيادي به بازيگر مي‌كند. البته بايد بگويم وقتي دو ماه در خانه بيكار باشم و بازي نكنم برايم سخت است، اما ترجيح مي‌دهم هميشه نقش‌هايي را بازي كنم كه برايم يك تجربه خوب را رقم بزند. در يك كار خوب بازي كردن خيلي ارزشمندتر از بازي در چهار كار معمولي است.

فكر مي‌كنم شانس و اقبال هم با شما بوده، چون با كارگردانان خوبي همچون حسن فتحي، عليرضا افخمي، مسعود آب‌پرور و فرزاد موتمن كار كرديد.

بله، كاملا درست است. بخشي از اين مساله به انتخاب من و بخشي ديگر به سرنوشت و تقديرم برمي‌گردد كه خدا را در اين باره شاكر هستم كه توانستم با كارگردانان حرفه‌اي كار كنم.

شما در سريال زمانه نقش ارغوان را بازي مي‌كنيد كه زندگي‌اش دستخوش اتفاقات زيادي مي‌شود. آيا حسن فتحي اين اجازه را به شما مي‌دهد تا پيشنهادهايي كه در ارتباط با نقش داريد براحتي بيان كنيد؟

بله، اتفاقا در اولين جلسه‌اي كه با حسن فتحي داشتم، او اجراي نقش ارغوان را كاملا به خودم واگذار كرد و به من گفت خودم را جاي ارغوان بگذارم تا كاملا موقعيت‌هاي او را درك كنم و بگويم اگر من جاي ارغوان بودم چه كار مي‌كردم. البته ارغوان كارهاي عجيب و غريب نمي‌كند، بلكه زندگي‌اش دستخوش اتفاقات مختلف مي‌شود. من تلاش كردم اين نقش را باور كنم تا بيننده هم با ارغوان همذات‌پنداري كند.

يعني پيشنهادهايي كه براي نقش ارغوان مي‌داديد در فيلمنامه اعمال مي‌شد؟

بله، آقاي فتحي جزو كارگرداناني است كه احترام زيادي براي نظر بازيگرانش قائل است و از آنها مي‌خواهد تا درباره نقش و ديالوگ‌هايشان نظربدهند.

در بازي شما احساس مي‌شود كه بيشتر قصد داشتيد مسئوليت‌پذيري ارغوان را نسبت به خانواده‌اش برجسته كنيد، دليل آن چه بود؟

بله، از روي تعمد است. براي اين‌كه مسئوليت‌پذيري ارغوان را دوست دارم، حتي در جاهايي كه احساسي تصميم ‌مي‌گرفت، نظراتم را به كارگردان مي‌گفتم كه سعي كنيم تا حدودي تصميمات او را منطقي‌تر نشان بدهيم.

در مقابل شما بازيگران باتجربه‌اي همچون هومن برق‌نورد، حميد گودرزي و... بازي دارند. حضور آنها تا چه ميزان در بازي به شما كمك مي‌كرد؟

خيلي كمك مي‌كرد. ما قبل از بازي در هر صحنه‌اي مرتب با يكديگر صحبت مي‌كنيم. مسلما تمرين قبل از بازي لازمه كار است و باعث مي‌شود تا نقش‌ها به پختگي برسند.

البته حسن فتحي هم جزو كارگرداناني است كه وسواس زيادي بويژه براي بازي دارد. وسواس‌هاي او برايتان مشكل نبود؟

نه، اتفاقا خيلي خوشحالم كه با كارگرداني كار مي‌كنم كه براي هر صحنه از كارش ارزش قائل است و براحتي هر صحنه ضبط نمي‌شود. با وجود آن‌كه بخش‌هاي پاياني سريال با پخش همزمان شد، اما به‌هيچ عنوان عجله‌اي در كار نداريم. همه گروه تلاش كردند تا اين مجموعه مورد رضايت مردم قرار بگيرد. اميدوارم بينندگان از ديدن اين سريال لذت ببرند. به‌هر حال قضاوت‌كننده اصلي مردم هستند.


پیام پریناز ایزدیار به مناسبت شب یلدا!


پریناز ایزدیار: به بلندبالایی یلدا

او این شب ها با سریال «زمانه» دوباره دیده شده است. یادداشت اختصاصی او خطاب به مخاطبان تماشا را بخوانید. در ضمن پریناز ایزدیار، یک فال حافظ هم به نیت همه ما گرفته است:


حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چون من خوش الحانیست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم

دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم


یلدای بلند می آید و یاد و خاطره کودکی مان زنده می شود، یاد حافظ و دانه های قرمز انار و هندوانه در بلندترین شب سال، ای کاش بلندی سرو باغچه دل هامان، بلندی قد بخشش مان، بلندی عمر عزیزانمان به بلندبالایی یلدا و نفرت و کینه و دشمنی در وجودمان به کوتاهی روزش باشد. ای کاش در بلندترین و سیاه ترین شب سال، سیاهی ها از روح مان پاک شوند و خدا نور و روشنایی محبت را به دل هامان بتاباند.

هر شب و هر روزتان آرام

یلداتان مبارک

پری ناز ایزدیار


پریناز ایزدیار: شخصیت‌ های زمانه همگی خاکستری هستند


بازیگر مجموعه تلویزیونی زمانه، پرداختن به ابعاد مختلف اجتماعی در قالب درام را ویژگی‌ مثبت این اثر دانست.


به گزارش پارس توریسم پریناز ایزدیار، بازیگر سینما و تلویزیون در گفت وگو با هنرآنلاین درباره حضورش در مجموعه زمانه به کارگردانی حسن فتحی گفت:

- در این سریال نقش یک وکیل جوان را بازی می‌ کنم. این شخصیت ویژگی‌ های خاکستری دارد و بسته به کار و برخوردش با آدم ها رفتارهای متفاوتی بروز می دهد که گاهی مثبت و در بقیه موارد خاکستری به نظر می رسد.

این بازیگر با تاکید بر ویژگی های اجتماعی مجموعه زمانه افزود:

- در این مجموعه وجوهات اجتماعی به صورت پررنگی در کنار ایجاد درام مورد استفاده کارگردان قرار گرفته است و شخصیت های فیلم هیچ‌ کدام ویژگی قهرمان صرف و یا ضد قهرمان را ندارند. شخصیت های زمانه مثل همه آدم ها اشتباه و خطا دارند و روزگار در آدم ها تغییراتی را به وجود می آورد.

ایزدیار در مورد همکاری با حسن فتحی گفت:

- حضور در سریال زمانه این فرصت را به من داد که با یک کارگردان خوب سینما و تلویزیون همکاری کنم و امیدوارم در کارهای بعدی حسن فتحی هم حضور داشته باشم.

این سریال 45 قسمتی به تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه و با بازی بازیگرانی چون حمید گودرزی، حسین محجوب، مهرانه مهین‌ترابی، پریناز ایزدیار، هومن برق‌نورد، شهرام قائدی، رویا میرعلمی، حسین مهری، آیدا فقیه‌زاده، تبسم هاشمی، فریبا متخصص، معصومه آقاجانی، ویدا جوان، صبا آقاجانی، حشمت آرمیده و بهنام قربانی به روی آنتن می‌رود.


+ یه مصاحبه تقریبا قدیمی هم با خانم مهرانه مهین ترابی در ادامه مطلب

ادامه نوشته

مصاحبه با پریناز ایزدیار


ظهر ها باید می‌ خوابیدم

در دوران كودكی به شدت شیطان بودم. اغلب اوقات خرابكاری می‌كردم و روی در و دیوار نقاشی می‌ كشیدم و اصولا كوچه را برای بازی انتخاب می‌ كردم تا به خانه آوردن من، امری مشكل برای خانواده محسوب شود. چون تمام مدت، در حال حركت بودم و به همراه برادرم فوتبال بازی می‌ كردم. به یاد دارم، در آن زمان، مادرم اجازه نمی‌داد كه ظهر ها بیرون بروم و با بچه‌ها بازی كنم و من را مجبور می‌ كرد كه بخوابم، اما متاسفانه هر چه سعی می‌ كردم، خوابم نمی‌ برد، به همین دلیل برای آن‌ كه، آن ساعات طی شود، آن قدر از زیر در با دوستانم صحبت می‌ كردم، تا یكی از اعضای خانواده بیدار شود و به من مجوز بیرون رفتن را بدهد!


حضور در كار مناسبتی

در تله فیلم «فال قهوه» به كارگردانی فرزاد موتمن با شبنم قلی‌خانی هم‌ بازی بودم. در آن زمان شبنم قرارداد بازی در «سریال پنج كیلومتر تا بهشت» را بسته بود و به من اطلاع داد كه برای یكی از نقش‌های اصلی، به شدت دنبال بازیگر هستند و با خیلی از چهره‌ها صحبت كرده‌اند. شبنم به من توصیه كرد كه در خصوص این نقش با آقای افخمی حتما صحبت كنم. ابتدا جدی نگرفتم. چون بر این باور بودم كه حضور در كار مناسبتی نیاز به معرف و یا یك سابقه كاری چشمگیری دارد. اما به هر حال با این كش و قوس‌های ذهنی سر لوكیشن رفتم و با آقای افخمی صحبت كردم و چند سكانس از بازی‌ام در تله فیلم «مسعود آب‌پرور» را هم به عنوان نمونه كار برده بودم كه خوشبختانه آقای افخمی پذیرفتند. من كمی دیرتر به گروه پیوستم. این بازیگر جوان ادامه می‌دهد: فیلمنامه را كه خواندم، خیلی تحت تاثیر نقش قرار گرفتم و چند شب اول خواب‌های بدی می‌دیدم. اما به نظرم این كاراكتر واقعیتی است كه وجود دارد و می‌تواند بسیاری از مفاهیم را به مردم منتقل كند و تاثیرگذاری مثبتی بر آنها داشته باشد. خصوصا توجه بیشتر به مرگ.


تست احمد نجفی

خانواده‌ام موافق نبودند كه تحصیلاتم در زمینه بازیگری باشد، به همین خاطر در دوران دبیرستان رشته تجربی را خواندم و در پیش‌ دانشگاهی، به هنر تغییر رشته دادم، تا در دانشگاه گرافیك بخوانم. ولی علاقه به بازیگری همیشه در وجودم موج می‌ زد و دوستان من هم از این علاقه باخبر بودند. تا این‌كه یكی از همین دوستان به من اطلاع داد حسن هدایت مشغول گرفتن تست از افرادی است، كه چهره نیستند. من هم با توجه به علاقه‌ ام مراجعه كردم و پس از تستی كه احمد نجفی از من گرفتند، برای آن نقش انتخاب شدم. سه روز بعد برای فیلمبرداری به آبادان رفتم.


یا وكیل یا پزشک

پدرم از مخالفان سرسخت من برای حضور در این عرصه بودند و تمایل داشتند كه من وكالت بخوانم. اما در حال حاضر نگاه بهتری به آن پیدا كرده‌ اند و من شخصا رضایت نسبی ایشان را از حضورم در بازیگری حس می‌ كنم. اما برعكس پدرم، مادرم همیشه از مشوقان اصلی من در این عرصه به حساب می‌ آیند و با وجود این‌ كه برادر و خواهرم، پزشك هستند، هیچ وقت رشته و شغلی را به من تحمیل نكرده‌ اند. همچنین برادرم، با نگاهی منتقدانه به كارها و بازی‌ های من توجه می‌ كند و بی‌ تعارف نظر شخصی‌ اش را می‌ گوید، كه بسیار برای من موثر است.


ذهنیتم به بازیگری عوض شد

پس از ورود به عرصه بازیگری، ذهنیتم نسبت به این شغل تغییر پیدا كرد. به نظرم دورنمای بازیگری كه سبب جذب خیلی از افراد می‌ شود، با واقعیت‌ هایی كه در این شغل هست، تفاوت بسیاری دارد و مقوله‌ ای بسیار جدی و سخت است، كه نیاز به گذشت فراوان از خیلی از امور زندگی دارد. همچنین لازمه‌های موفقیت در این حیطه، صبر، اخلاق خوب و تمرینات مكرر است.


پشت میزنشینی

به غیر از بازیگری، مدتی در رابطه با رشته‌ ام، در یك شركت گرافیك‌ كار كردم. اما این سبك مشاغل و یكنواختی پشت میز نشستن هیچ سازگاری با روحیات من ندارد زیرا مانند بازیگری نیست كه هر لحظه از آن لذت ببرم و رضایت شغلی داشته باشم.


خانه امن‌تر از هر جای دیگر

مواقعی كه حال خوبی دارم، به همراه خانواده و دوستان به سفر می‌‌ روم و یا اوقات فراغتم را با دیدن فیلم‌ های فرانسوی و لهستانی پر می‌‌ كنم. در غیر این صورت، اگر روزی حال مساعدی نداشته باشم، خانه را مكانی ارجح‌ تر از هر جای دیگر برای رفع این حال ملتهب می‌ دانم. در این مواقع، صحبت جدی با مادر و گرفتن راهنمایی از ایشان، آرام‌ ترم می‌ كند.


كودكان كار

فیلمسازی هم جزء علاقه‌ های من به حساب می‌ آید و مطمئنا روزی با ساخت فیلم مستند، راجع به معضل حل نشده «كودكان» كه واقعا من را از نظر روحی آزار می‌ دهد، كار خواهم كرد. اما فعلا این توانایی را در خودم نمی‌ بینم و نیاز به زمان بیشتری برای تفكر در این موضوع دارم.


احترام به عقاید فرزندان

مادر پریناز ایزدیار: «احترامی كه پدر و مادرم به عقاید و شخصیت من گذاشتند، باعث شد تا من هم در مورد فرزندانم این‌گونه باشم و رابطه خوبی با آنها برقرار كنم. اما این رابطه خوب، تا به حال دلیلی نشده كه در كارهایشان دخالت كنم.» این مادر مهربان ادامه می‌دهد: به عقیده من هر بچه‌ای دارای هویت و شخصیت مخصوص به خود است و اگر خانواده‌ ها درك مناسبی از فرزندانشان داشته باشند، می‌توانند رابطه بهتری با آنها برقرار كنند.


مادر: در مدرسه معلم دخترم بودم

زمانی كه پریناز علاقه‌ اش به بازیگری را با من مطرح كرد، هیچ مخالفتی نكردم، چون از حس و طبع شاعرانه و هنری او باخبر بودم و می‌ دانستم كه اگر در این عرصه گام بردارد موفق خواهد شد. البته من خودم سال‌ ها دبیر بودم و به شاگردانم توصیه می‌ كردم كه با توجه به علاقه و استعدادشان هدف و شغل آینده خود را انتخاب كنند.


زنگ‌ های تفریح

در دوران راهنمایی كه دبیر ادبیات و عربی پریناز بودم، همیشه به او سفارش می‌كردم كه زنگ‌های تفریح به سراغ من نیاید، اما چون پریناز بسیار یك دنده بود باز هم در این ساعات به سراغ من می‌آمد، تا با فداكاری پول تغذیه دوستانش را از من بگیرد. شاید همین خصوصیات اخلاقی و خاص پریناز از دوران كودكی تا به امروز باعث جذب اطرافیان او شده است.


+ مصاحبه ش برای سال 90

+ گمونم برای مجله  ی ایده آل باشه چون سبکِ مصاحبه های اون و داره.


کیف خانم ایزدیار و خودش را زدند!


صحبت های آقای هومن برق نورد در جدید ترین مصاحبه شون

من تیکه ای که ایشون راجب خانم پریناز ایزدیار حرف زدن و می ذارم.


کیف خانم ایزدیار و خودش را زدند!

- همین امروز صبح كیف خانم پریناز ایزدیار بازیگری كه در پروژه آقای فتحی همبازی هستیم را زدند. او درمقابل دزدها مقاومت كرده بود و دزدها به صورتش مشت زده بودند و زیرچشمش كبود شده بود. صبح كه برای من تعریف می‌كرد هنوز بغض داشت و چشمانش اشك‌ آلود می‌ شد. من به او گفتم برو خدا را شكر كن كه حالت خوب است و زنده‌ ای. این اتفاق باعث شد تو از این به بعد حواست را جمع كنی؛ شیشه اتومبیلت را پایین نگذاری، در ماشین را قفل كنی و از این به بعد هركس و ناكسی دست تكان داد گفت بایست، نایستی، باید او را زیر كنی و بروی. به هرحال آنهایی كه دست و پایشان نمی‌شكند و آدم‌ های خوش‌ شانسی هستند و دزدهای حرفه‌ ای به پست‌‌شان خورده است. من هم نباید با كیف‌ قاپ درگیر می‌ شدم باید كیفم را می‌ دادم و می‌ رفتم. علاوه‌ بر ضرر مالی ضرر جسمی هم دیدم.


سرنوشت پريناز ایزدیار در سریال زمانه


پريناز ايزديار كه در سريال «5 كيلومتر تا بهشت» ساخته عليرضا افخمي نقش يك روح را بازي مي كرد، اين روزها مشغول بازي در سريال تلويزيوني «زمانه» به كارگرداني حسن فتحي است. او در اين سريال نقش يك دختر جنوبي را بازي مي كند.
ايزديار درباره نقش خود در سريال «زمانه» به جام جم گفت:

- در اين سريال نقش يك دختر جنوبي به نام ارغوان را بازي مي كنم. زندگي ارغوان با فراز و نشيب هاي زيادي روبه رو است. تمام تلاشم را مي كنم كه اين نقش را به خوبي ايفا كنم تا دختران همسن و سال ارغوان با او همذات پنداري كنند.

- ارغوان قهرمان قصه است. البته او كارهاي عجيب و غريب نمي كند؛ اما دچار سو تفاهم هايي مي شود كه زندگيش را دستخوش حوادثي مي كند.

ايزديار درباره انتخاب نقش هايش گفت:

- وقتي بازيگري در يك سريال مناسبتي بويژه براي ماه رمضان بازي مي كند با پيشنهادهاي زيادي روبه رو مي شود، اما من تلاش كردم نقش مشابه سريال 5 كيلومتر تا بهشت را نپذيرم. دلم نمي خواهد بازيگر كليشه اي شوم.

- بايد نقش به گونه اي باشد كه من را به لحاظ بازي درگير كند و در غير اين صورت آن را قبول نمي كنم. حضور حسن فتحي به عنوان كارگردان سريال زمانه و فيلمنامه خوب باعث شد تا بازي در اين سريال تلويزيوني را بپذيرم. ايزديار عنوان كرد: فتحي جزو كارگردانان توانمند سينما و تلويزيون است. من خيلي علاقه مند بودم با او كار كنم كه اين موقعيت در سريال زمانه برايم فراهم شد.

وي درباره اين كه ايفاي نقش اصلي يك اثر تا چه ميزان برايش اهميت دارد، گفت:

- علاقه مند هستم نقش اصلي بازي كنم؛ البته نمي گويم نقش مكمل بازي نمي كنم. برخي مواقع نقش مكمل هم تاثير زيادي در قصه دارد. در مجموع نقش هايي را مي پذيرم كه برايم هيجان انگيز باشد.

- يكي از خوش شانسي هايي كه من آورده ام كار كردن با كارگردانان خوبي همچون عليرضا افخمي، حسن فتحي، مسعود آب پرور و فرزاد موتمن است. بخشي از پيشنهادهايي كه به بازيگر مي شود به تقدير و سرنوشت او هم مربوط مي شود.

- بازي در فيلم تلويزيوني «مرخصي» به كارگرداني مسعود آب پرور را آماده پخش دارم. «مثل يك كابوس» به كارگرداني شهرام شاه حسيني آخرين سريالي بود كه از پريناز ايزديار پخش شد. او در اين سريال نقش يك وكيل را بازي مي كرد.


مصاحبه با پریناز ایزدیار | به بهانه بازی در سریال زمانه


سلام دوستان

با یه مصاحبه ی جدید به روزم. فقط اول خواستم با تاخیر عید و به همتون تبریک بگم.

بعد اینکه خیلی خوشحالم از اینکه خانم پریناز ایزدیار هم به این وب سر زدن و نظر گذاشتن. (البته خصوصی)

نکته ی آخر هم راجب همین مصاحبه س، ظاهرا یه آدم شرور کیف خانم ایزدیار و دزدیده و این تنها پایان ماجرا نیست! برای دونستن کل ماجرا باید مصاحبه رو بخونید. نمی دونم منبع اصلیش کجاس!


+ امیدوارم اسم سریال زمانه تغییر نکنه چون اون موقع باید همه پستارو ویرایش کنم :دی

+ یه سری از سایت ها اسم خانم ایزدیار و بین بازیگران سریال راستش را بگو نوشتن یه سری هم نه! توی تیتراژِ این سریال که خبری از اسم ایشون نبود.


ادامه نوشته

مصاحبه با پریناز ایزدیار | به بهانه پخش سریال مثل یک کابوس


پریناز ایزدیار در سریال مثل یک کابوس  Parinaz izadyar


ابتدا برايمان بگوييد چه اتفاقی افتاد كه ما امروز پريناز ايزديار را به عنوان يک بازيگر می شناسيم؟


- من برای اولين‌ بار در تله‌ فيلم «در فال قهوه» به كارگردانی فرزاد موتمن بازی كردم كه در آن كار با شبنم قلی خانی همبازی بودم و بعد خانم قلی خانی مرا به گروه پنج كيلومتر تا بهشت معرفی كرد. نزد آقای افخمی رفتم و برای آن سريال تست بازيگری دادم كه خوشبختانه موفق شدم نقش روح را از آن خود كنم.

آيا قبل از بازی در سريال پنج كيلومتر تا بهشت برای كار ديگری هم تست بازيگری داده بوديد؟

- خير، خانواده من در ابتدا موافق نبودند كه من در حرفه بازيگری فعاليت كنم برای همين در مقطع پيش‌ دانشگاهی از رشته تجربی به رشته هنر تغيير رشته دادم و در دانشگاه در رشته گرافيک تحصيل كردم تا اين‌ كه توسط يكی از دوستانم متوجه شدم كه آقای حسن هدايت برای يكی از فيلم‌ هايشان مشغول گرفتن تست بازيگری از افرادی هستند كه معروف و چهره نيستند و من هم با توجه به علاقه‌ ای كه به بازيگری داشتم، رفتم و تست دادم. جالب است بدانيد آن روز احمد نجفی از من تست گرفت.

آيا دنيای بازيگری همان چيزی بود كه در ابتدا در ذهن داشتيد؟

- خير، به هيچ‌ وجه. پس از ورود به عرصه بازيگری، ذهنيتم نسبت به اين حرفه تغيير كرد. به نظرم دورنمای بازيگری كه سبب جذب خيلی از افراد می شود با واقعيت‌ هایی كه در اين چرخه هست، تفاوت بسياری دارد و مقوله بسيار جدی و البته دشواری است.

خب با وجود اين مسائل فكر می كنی بشود در اين عرصه ماند و كار كرد؟

- بله، اما به شرطی كه صبر، حوصله و البته تمرينات زيادی داشته باشيم. در غير اين صورت خيلی زود از گردونه خارج می شويم.

برويم سراغ مثل يک كابوس. چه شد كه در اين مجموعه بازی كرديد؟

- قبل از اين مجموعه، قرار بود در يک تله‌ فيلم با آقای شاه‌ حسينی همكاری كنم كه بنا به دلايلی اين امكان ميسر نشد تا اين كه توليد سريال مثل يک كابوس شروع شد و من برای بازی در آن دعوت شدم و پس از خواندن فيلمنامه قبول كردم كه دراين كار بازی كنم.

دوست داشتی با شهرام‌شاه‌ حسينی همكاری كنی يا از فيلمنامه خوشت آمد؟

- هر دو، فيلمنامه آن قدر خوب بود كه من همان جلسه اول قرارداد بستم و خيلی دوست داشتم مخاطبانم يک كار متفاوت پس از پنج كيلومتر تا بهشت از من شاهد باشند چون نمی خواستم در نقش روح در ذهن مردم باقی بمانم. دوست داشتم به واسطه يک نقش متفاوت در يک موقعيت عادی قرار بگيرم. چون نقش روح به گونه‌ای بود كه خيلی دست من برای اجرای آن باز نبود. بنابراين می خواستم بازي در فضای واقعی را تجربه كنم.

پشت صحنه مثل يک كابوس‌ چگونه بود. آيا از همكاری با ديگر عوامل راضی هستيد؟

- همه چيز خيلی عالی بود و در طول كار با اعضای گروه تبادل‌ نظرهای زيادی داشتيم كه روی كليت كار خيلی اثر داشت يا مثلا قبل از هر برداشت بازيگران مجموعه دور هم جمع می شديم و راجع به آن صحنه با هم حرف می زديم. به هر حال فضای دوست داشتنی در اين مجموعه حاكم بود.

آيا ويژگی خاصی هم علاوه بر آنچه در فيلمنامه بود به نقشت اضافه كردی يا خير؟

- بله. شخصيتي كه براي من در فيلمنامه طراحي شده بود، شخصيتي معصوم بود كه من تلاش كردم اين بعد شخصيت را كمرنگ‌تر كنم، چون به نظرم كسي كه حقوقدان است، نمي‌تواند آدم ضعيف و غيرجدي‌ باشد، بنابراين «مريم» را از مظلوميت درآوردم و او را جدي‌تر نشان دادم. البته در اين مورد آقاي شاه‌حسيني هم به عنوان كارگردان بسيار به من كمك كردند.

به بازي در سينما هم فكر كرده‌ايد يا تصميم داريد فقط در تلويزيون، حرفه بازيگري را ادامه دهيد؟

- همان طور كه خود شما مي‌دانيد خيلي از افرادي كه امروز در سينما حضور پررنگي دارند، روزي كارشان را از همين تلويزيون شروع كرده‌اند و من هم ترجيح مي‌دهم در سريال‌ها و فيلم‌هاي تلويزيوني بازي كنم تا اين‌كه بخواهم در يك كار ضعيف سينمايي ظاهر شوم. البته بازي در سينما هم طبيعتا فضاي خاص خودش را دارد كه اميدوارم با يك كار خوب بتوانم در اين عرصه هم تجربياتي را به دست آورم.

سخت‌ ترين سكانس سريال مثل يك كابوس به نظر شما كدام سكانس بود؟

- قسمتي كه برادرم می ميرد. بازي در اين سكانس خيلي برايم دشوار بود.

آيا به جز بازيگري به شاخه‌ هاي ديگر هنر هم علاقه‌مند هستيد؟

- فيلمسازي و مطمئن هستم كه روزي مستندي در ارتباط با بچه‌هاي خيابان و بي‌سرپرست خواهم ساخت، چون بسيار دغدغه‌ آنها را دارم.

بازي مقابل محمد صادقي چطور بود؟

- خيلي خوب. قبلا عده‌اي به من گفته بودند كه ايشان آدم جدي و بداخلاقي هستند، اما واقعا اين‌طور نبود و من از حضور در كنار ايشان بسيار لذت بردم و بسيار از ايشان آموختم.

مهم‌ترين دغدغه شما در ارتباط با بازيگري چيست؟

- اين كه بتوانم به هدف‌هايم در اين زمينه برسم و نقش‌هاي متفاوتي را بازي كنم.

بازي در كدام نقش‌ها و فيلمنامه‌ها برايتان دلپذيرتر است؟

- شرايط هر چقدر دشوارتر و نقش سخت‌تر باشد، من راحت‌تر مي‌توانم با آن ارتباط برقرار كنم. از نقش‌هاي دم‌دستي و راحت خوشم نمي‌آيد و از طرفي ديگر دوست دارم در قصه‌هايي كه مشكلات مردم در آن مطرح شده، حضور داشته باشم.

بازي در مثل يك كابوس تا چه حد شما را راضي كرد؟

- خيلي زياد. چون همان‌طور كه گفتم همه چيز در اين مجموعه بسيار حرفه‌اي بود و نقشي را در اين كار بازي كردم كه بسيار دوستش داشتم.

اين نقش چقدر به شخصيت شما دور يا نزديك بود؟

- تقريبا دور بود و خيلي سعي كردم كه او را به خودم نزديك‌تر كنم تا بتوانم بهتر شرايطش را درك كنم.

هنگام بازي مقابل دوربين چقدر به قضاوت مخاطبان فكر مي‌كنيد؟

- بيشتر سعي مي‌كنم در آن زمان كارم را درست انجام بدهم تا قضاوت‌هاي آينده نسبت به من قضاوت‌هاي مثبتي باشند. به هر حال اجراي درست نقش برايم مهم‌ترين دغدغه است.

با توجه به اين‌كه به روزهاي آخر سال نزديك مي‌شويم، برايمان بگوييد چه حسي نسبت به نوروز داريد؟

- به شدت مرا به دوران كودكي‌ ام مي‌برد. از تخم‌ مرغ‌ هاي رنگي گرفته تا چيدن سفره هفت‌ سين. به هرحال هركدام از اين سنت‌ ها در جاي خود زيبا هستند.


+ محبوبه رياستی - جام جم


معرفی سریال زمانه | حسن فتحی


رویارویی عشق و انتقام

زمانه حكايت آدم هايي است كه در كشمكش عقل و احساس، اسير طاعون نفرت شده و با تير انتقام، عشق را گردن مي زنند.



جدیدترین عکس های پریناز ایزدیار و حمید گودرزی در سریال زمانه پوستر سریال زمانه


نام سریال: زمانه

کارگردان: حسن فتحی

نویسندگان: عليرضا كاظمي پور، سعيد جلالي و سعيد تشكري

تهیه کننده: اسماعیل عفیفه

تعداد قسمت: 49 قسمت

بازیگران: حمید گودرزی، پریناز ایزدیار، حسین محجوب، مهرانه مهین ترابی، شهرام قائدي، مهران احمدي، رويا ميرعلمي، حسين مهري، آيدا فقيه زاده، تبسم هاشم، فريبا متخصص، معصومه آقاجاني، ويدا جوان، صبا آقاجاني، حشمت آرميده، بهنام قرباني و...


مدير تصويربرداري: افشين احمدي

مدير صدا: خسرو كيوان مهر

طراح صحنه و لباس: امير زاغري

طراح گريم: سيدجلال موسوي

طراح لباس: ژاله آنت

دستيار اول كارگردان: محمدرضا رستمي

منشي صحنه: شهره فهيمي

مدير تداركات: مهدي پيله وريان

جانشين توليد: ناصر هاديانفر

برنامه ريز: مجتبي خادم زاده

تدوين و صداگذاري: بابك رضاخواني

مدير توليد: نعمت گودرزوندچگيني

شعر: افشين يداللهي




عکس پریناز ایزدیار در سریال زمانه  Parinaz izadyar

خلاصه داستان: این سریال قصه ای اجتماعی دارد و داستانش حول محور دو جوان می گردد که با کارهایشان اتفاقات اصلی سریال را رقم می زنند.
پسر جواني به نام بهزاد (حميد گودرزي) كه عموي متمولي به نام حسام (حسين محجوب) دارد، قرار است با دخترعموي خود ازدواج كند، اما رازي براي او برملا مي شود كه زندگي اش را دچار تغييراتي مي كند و ...


حسن فتحی ساخت مجموعه های موفقی چون «در مسیر زاینده رود»، «مدار صفر درجه»، «میوه ممنوعه»، «پهلوانان نمی میرند»، «شب دهم»، «چرخ و فلک» و... را در کارنامه دارد.


ادامه نوشته