فریبا نادری و پریناز ایدیار مقابل دوربین روبیک رفتند


تصويربرداري مجموعه «روبيک» به كارگرداني مهيار عبدالملكي و تهيه‌كنندگي حسين بخشي پور از چهارشنبه هفته گذشته در پارك پرواز سعادت آباد آغاز شده و چند خيابان در مركز شهر و باشگاه ديپلمات لوكيشن هاي بعدي گروه بوده است. ضمن اينكه امروز نيز تصويربرداري در اداره آگاهي پيگيري مي‌شود و طي چند روز گذشته نيز فريبا نادري و پريناز ايزديار مقابل دوربين رفته اند. از بازيگران اصلي اين سريال كه قرار است از شبكه نمايش خانگي عرضه شود، مي توان به اكبر عبدي، كامبيز ديرباز، فريبا نادري، سارا خوئيني ها،  اميرعباس محسني، پريناز ايزديار، آرمان صورتگر، حميدرضا نعمتي، زهرا پيرهادي، عباس جمشيدي فر، شهاب شاداني، هانيه غلامي، لادن سليماني، اميد صادقي، محسن ابراهيم و... اشاره كرد.

«روبيك» كه اولين تجربه سريال سازي عبدالملكي محسوب مي‌شود داستان مأموران بالا رتبه نيروي انتظامي را روايت مي‌كند كه به دنبال كشف مواد مخدر مسموم هستند. اين مواد بسيار كشنده بوده و از سوي ديگر مصيب كه خود فروشنده خرده پاي مواد مخدر است متوجه اين امر مي‌شود. فرزندان مصيب، ترگل و ملاحت و پسر بزرگترش منصور هركدام به نحوي درگير ماجراهايي مي شوند كه در ادامه داستان اتفاقات ديگري رقم مي خورد... .

ديگر عوامل اصلي اين پروژه عبارتند از: نويسنده: زهرا پيرهادي، بازنويسي: ايمان افشاريان، دستيار اول كارگردان و مدير برنامه ريزي: حميدرضا نعمتي، مدير تصويربرداري: محمد فضيله، طراح صحنه و لباس: علي مربي، صدابردار: آرش برومند، طراح چهره پردازي: آرمين اسماعيلي، مدير توليد: سعيد مهتاب، جانشين توليد و مدير تداركات: محمد عبدالملكي، عكاس: ريحانه زنگنه، منشي صحنه: سميه شهرابي، خواننده تيتراژ: محسن ابراهيم.

منبع: بانی فیلم


پریناز ایزدیار جزو برترین های سال 91


به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران؛ با توجه به اينكه به پايان سال نزديك مي‌شويم، هرساله چهره‌ها و مجموعه‌هايي هستند كه مخاطبان بسياري را به خود جذب می کنند؛ در سال 91 نیز چنین آثاری ساخته شدندکه به لحاظ محتوايي و تنوع در اين سال خاطره انگيز براي مردم به شمار مي‌آيند.

در ميان سريال‌هايي كه امسال توجه مخاطبان را به خود جلب كردند مي‌توان به سريال‌هاي "زمانه"، "چك برگشتي" و "دزد و پليس" اشاره كرد.

سريال "زمانه" به كارگرداني "حسن فتحي" با بهره‌گيري از قصه عجيب و خارق العاده و به همراه فيلمنامه منسجم توانست نظر مخاطبان را جلب كند، فتحي به عنوان كارگردان حرفه‌اي با استفاده از تركيب بازيگران مناسب فرصت بيان قصه‌اي جديد، بعد از ساخت مجموعه‌هاي مختلف پيدا كرد و به همين منظور جز سريال‌هاي برتر سال 91 قرار گرفت.

همچنين سريال "چك برگشتي" به كارگرداني "سيروس مقدم" و "دزد و پليس" به كارگرداني "سعيد آقاخاني" نيز قابليت قرار گرفتن در رتبه‌هاي بعدي را دارند؛ چرا كه در سريال "چك برگشتي" پرداخت كارگردان به موضوعي اجتماعي جديد و بازي روان و خوب "امير جعفري" در اين موفقيت تاثيرگذار بوده و همچنين تقابل به دور از كليشه ی دزدها و پليس‌ها در سريال موفق "دزد و پليس" و همانطور خلق موقعيت‌هاي طنز گونه ويژگيهاي اين سريال است كه توانسته آن را در زمره برترين ها قرار دهد.
با توجه به موفقيت اين سريال‌ها، كارگردانان آن‌ها را نيز مي‌توان جز برترين‌هاي سال دانست "حسن فتحي" به خاطر ساخت سريال "زمانه" و تجربه‌اي كه در توليدات تلويزيوني همچون "پهلوانان نمي‌ميرند" ، "شب دهم"، "مدار صفر درجه"، "ميوه ممنوعه" و "در مسير زاينده رود" كسب كرد باعث اطلاق لقب كارگردان صاحب سبك به او شده است.
"سيروس مقدم" نيز با توجه به ساخت مجموعه‌هاي مخاطب پسند و خوب جز كارگردانان پركار صدا و سيما است و هر سال شاهد ساخت سريال هاي متعدد از او هستيم و پرداخت به مسائل روزمره اجتماعي ويژگي اين كارگردان است كه او را از ساير فيلم سازان جدا مي‌كند.
"سعيد آقاخاني" نيز به خاطر موفقيت سريال دزد و پليس قابليت قرار گرفتن در كنار كارگردانان بزرگ و با تجربه‌اي را كسب كرد و با ساخت مجموعه‌هايي چون " زن بابا"، "راه دور"، " خوش نشين‌ها" در پختگي و تجربه خود را در سريال "دزد و پليس" به نمايش گذاشت.

اگر بخواهيم در ميان بازيگران زن نيز شخصي را معرفي كنيم با اينكه با توجه به كثرت بايگران اين كار بسيار دشوار است اما از نسل جوان مي‌توان "مهرآوه شريفي‌نيا"، "پريناز ايزديار"، "شقايق دهقان" را نام برد.

دليل برتري "مهراوه شريفي‌نيا" به عنوان بازيگر سال را بايد در بازي درخشان او در سريال "خداحافظ بچه" برشمرد، مادري مهربان كه توانست حسي از عاطفه مادرانه را به مخاطب انتقال دهد.

"پريناز ايزديار" نيز باواقعي جلوه دادن نقش "ارغوان" خود را جز برترين‌هاي سال قرار داد بازيگري كه بعد از سريال "پنج كيلومتر تا بهشت" مسير جديدي را در تلويزيون پيدا كرد،


"شقايق دهقان" نيز با اينكه پاورچين ابتداي كار بازيگري او بود اما سريال "ساختمان پزشكان" شاخصه بازيگري‌اش بود كه نشان از شخصيت پردازي مناسب و استفاده درست و به جا از تيپ است بازي در سريال مسير انحرافي و "دزد و پليس" با ايجاد فرصت جديد براي اين بازيگر موفقيت او را براي قرار گرفتن در ميان بازيگران برتر دو چندان كرد.

در ميان بازيگران مرد نيز "هومن برق نورد"، "امير جعفري" و "محمدرضا شريفي نيا" جز برترين‌هاي سال 91 به شمار مي‌آيند به طوري كه بازي‌هاي متفاوت و به دور از كليشه "هومن برق نورد" در سريال هايي چون "چك برگشتي"، "دزد و پليس" و "زمانه" به چشم مي‌خورد و بايد به خاطر تكنيك منجصر به فرد خود در بازيگزي او را جز برترين‌ها دانست.
شروع بازيگري در "بدون شرح"، شروع شكوفايي بازيگري به نام "امير جعفري" است كه استعداد ذاتي خود را در سريال "چك برگشتي" به نمايش گذاشته است و استحقاق قرار گرفتن در ليست بازيگران برتر را دارد.
"رضا كيانيان" از جمله بازيگراني است كه حضورش در اثر سينمايي يا تلويزيوني مي‌توانيد اين اطمينان را براي كارگرداني يا مخاطبان ايجاد كند كه او با اجرايي نزديك به واقعيت مخاطبان با داستان همراه كند.
بازي او در سريال "راه طولاني" با وجود ضعف سريال فرصت برترين بودن را به كيانيان داد.
معرفي نويسنده برتر سال 91 كار دشواري نيست چرا كه تعداد نويسندگاني كه فيلمنامه‌هاي در حد انتظار مي‌نويسد بسيار اندك است.
"سعید نعمت الله"، "مهراب قاسم خاني"، "سعيد جلالي" و "عليرضا كاظمي پور" از جمله فيلنامه نويساني هستند كه در سال 91 با نگارش فيلم نامه‌هاي قوي مخاطبان را راضي نگه داشتند.
"سعيد نعمت الله" با نويسندگي سريال ديوار، نشان داد كه لحن خاصي براي بيان مسائل اجتماعي دارد و هر موضوعي را با سبك متفاوتي به تصوير مي‌كشد.
"مهراب قاسمي خاني" كه هميشه در زير ساه برادرش بوده است در سريال دزد و پليس استقلال خود را در نويسندگي نشان داد و بانگارش فيلمنامه‌اي قوي خود را جز برترين‌هاي سال قرار داد.
"سعيد جلالي" و "عليرضا كاظمي پور" نيز با همكاري مشترك خود در سريال زمانه موفق به قرار گرفتن در ليست برترين‌ها شدند و از ويژگي‌هاي اين دو نويسنده مي‌توان به تعلليق و پيچيدگي فراوان داستان اشاره كرد.
سال 91 نيز با معرفي برترين‌هاي خود در تلويزيوني نشان داد كه سال پربار و موفقي داشته است.





+ سلام. من بعد از یه ایرانگردی برگشتم، جاتون خالی خیلی خوش گذشت، بیشتر از همه هم شهر شیراز... به نظرات کم کم جواب میدم.


پریناز ایزدیار خوابیدن را خیلی دوست دارد


«پری ناز ایزدیار» در 27 سالگی شانس بازی در سریال حسن فتحی را پیدا کرد و از این به بعد می خواهد از این سطح پایین تر نیاید. با بازیگر شمالی «زمانه» در روزهایی گپ زدیم که تازه از بازی در بهترین سریال سال 91 فارغ شده بود و به فکر برنامه ریزی برای تعطیلات سال جدید و سفر بود.

همشهری جوان: جایی بند نمی شده؛ ظهرها مادرش او و برادرش را از کوچه به خانه می کشیده و مجبور می کرده بخوابند اما خوابش نمی برده. آنقدر از زیر در با دوستانش حرف می زده تا یکی از اعضای خانواده بیدار شود و به او مجوز خروج از منزل را بدهد!

به کوچه هم که می رفته، یا روی در و دیوار نقاشی می کشیده یا با برادرش فوتبال بازی می کرده. وقتی قد کشیده، پدرش می خواسته وکیل شود و مادرش تشویقش می کرده مثل خواهر و برادرش پزشکی بخواند. دخترک لجوج خانواده اما این توصیه ها به خرجش نرفت و در پیش دانشگاهی از تجربی به هنر تغییر رشته داد و در دانشگاه هم گرافیک خواند.

یک روز اتفاقی از طریق یکی از رفقایش فهمید جایی تست بازیگری می گیرند. پیش احمد نجفی نمره قبولی گرفت و سه روز بعد در آبادان رفت جلوی دوربین. بازیگر جوان نقش روح در سریال نچسب «پنج کیلومتر تا بهشت» حالا با ارغوانِ «زمانه» بازیگر شناخته شده تری است؛ یکی از معدود جوان هایی که امسال در تلویزیون به چشم آمدند.

«پریناز ایزدیار» در 27 سالگی شانس بازی در سریال حسن فتحی را پیدا کرد و از این به بعد می خواهد از این سطح پایین تر نیاید. با بازیگر شمالی «زمانه» در روزهایی گپ زدیم که تازه از بازی در بهترین سریال سال 91 فارغ شده بود و به فکر برنامه ریزی برای تعطیلات سال جدید و سفر بود.

لحظه تحویل سال به چه کسی نگاه می کنید؟

- به ساعم! اصلا توی سفره به چیزی نگاه نمی کنم. قبلا که با خانواده زندگی می کردم، به مادرم نگاه می کردم اما امسال فکر می کنم لحظه سال تحویل تنها باشم چون خانواده ام شمال زندگی می کنند.

امسال جای چه کسی سر سفره تحویل سالتان خالی است؟


- برادرم که امسال از ایران رفت. ما کلا سه تا بچه هستیم اما همین یک برادر را دارم. به خاطر همین جایش خیلی خالی است.

اگر بفهمید یکی از مهمان هایتان از کاسه آجیل فقط پسته هایش را می خورد، چه کار می کنید؟

- به او می گویم پسته گران است، لطفا از این همه چیزی که در کاسه ها هست، چیز دیگری بخور. از قبل هم گران بود ولی امسال حتما می گویم چیز دیگری از کاسه ها جدا کن!

نسبت به فامیل هایی که 10 سال یک بار در نوروز می بینید، چه حس و واکنشی دارید؟

- چنین کسی را در فامیل هایمان نداریم چون من هر سال می روم همه فامیل هایمان را می بینم. مگر آنهایی که ایران نباشند. من کلا خیلی خانواده دوست هستم و از دیدن خانواده و فامیل هایمان ذوق می کنم.

روی اعصاب ترین عیدی زندگی تان چه بوده؟

- از بچگی خیلی عیدی گرفته ام ولی بدترین هایش چیزهایی مثل کتاب و دفتر بود که به درس و مشق ربط داشتند. کلا از بچگی از درس متنفر بودم.

چه عیدی بوده که حسرتش به دلتان مانده و تا حالا نگرفته اید؟

- همیشه دلم یک پول خیلی گنده می خواست ولی هیچ وقت نگرفتم؛ یک رقم زیاد پول که بتوانم یک چیز حسابی با آن بخرم. البته در حد آرزوهای بچگی که بتوانم یک اسباب بازی گران بخرم نه ماشین و خانه!

برای سال جدید چه قراری با خودتان گذاشته اید؟
- سال جدید را برای خودم سال شانس می نامم چون می خواهم در کارم شانس داشته باشم.

بهترین بطالتی را که برای روزهای تعطیل نوروز بلدید، به بقیه پیشنهاد کنید.

- من معمولا عیدها با دوستانم سفر می روم شمال ولی نصف سفر هم خوابم! اصولا خوابیدن را خیلی دوست دارم. به همه آدم های دیگر هم پیشنهاد می کنم در عید بخوابند چون روزهای دیگر سال که آدم اصلا وقت نمی کند بخوابد، مخصوصا کار ما که خیلی خسته و کم خواب می شویم و نمی رسیم غذای خوب بخوریم و معمولا سر کار غذا می خوریم. خودم هم خوابیدن و غذا خوردن را دوست دارم.

رکورد خواب عیدتان چقدر بوده؟ تا حالا روزی از عید وجود داشته که کاری نداشته باشید و زودتر از ساعت 10 بیدار شده باشید؟
- یادم هست یک بار 28 ساعت خوابیدم. خیلی خسته بودم و جوری عمیق خوابیده بودم که اگر کنار گوشم بمب  هم می ترکاندند بیدار نمیشدم.

امسال با خودتان چه قراری برای روزهای عید گذاشته اید؟

- یکی دوتا کتاب هست که از الان جدا کرده ام که وقتی می خواستم بروم سفر با خودم ببرم. می خواهم کتاب ها را قبل از خواب بخوانم که راحت تر خوابم ببرد! کتاب ها را از الان خریده ام که بیشترشان نمایشنامه هستند.

تا حالا در روزهای عید کار مفیدی کرده اید که یادتان مانده باشد؟

- بچه که بودیم کاری می کردیم که به خیالمان مفید بود اما به نظرم بیشتر مسخره بود. بدترین کاری که می توانستند با بچه ها بکنند این بودکه می گفتند پیک شادی هایتان را حل کنید. هر دفعه می خواستیم از خانه برویم بیرون می گفتند یک تکلیف دیگر از پیک شادی ات مانده. اینقدر قضیه روی ذهنم تاثیر گذاشته که الان سعی می کنم بیشتر لذت ببرم تا اینکه خودم را در قید و بند انجام کاری قرار بدهم ولی کارهایی مثل کتاب خواندن و فیلم دیدن را حتما انجام می دهم چون عید بهترین وقت برای انجام دادن این کارهاست.

از چندم نوروز دچار افسردگی رسیدن روز سیزدهم و پایان تعطیلات می شوید؟


- من کلا هفته دوم عید را خیلی دوست ندارم. معمولا خیلی سریع می گذرد. این هم فکر می کنم یادگار دوران درس و مشق در مدرسه است.

یک دروغ سیزده بگویید (یا با نمک ترین وشیرین ترین دروغ سیزدهی را که تا به حال شنیده اید بگویید).

- من خیلی بازیگر خوبی هستم!


منبع: همشهری جوان




+ سلام. شرمنده فعلا نمی تونم به نظرات جواب بدم چون توی سفر هستم و اینجا هم به سختی به نت وصل میشم. بازم عیدتون مبارک...


ستاره‌ هایی که سال 91 سرشان کلاه رفت


ماجرای کلاهبرداری از ستاره‌ها، یدطولایی دارد؛ یک روز صحبت از کیف پریناز ایزدیار است و روز دیگر ماجرای کلاهبرداری از رضا صادقی و اکبر عبدی دهان به دهان می‌چرخد.

دزدی و کلاهبرداری از افراد مشهور جامعه همیشه وجود داشته و هر چند وقت یک بار در صفحه حوادث روزنامه‌ها یا در سایت‌های خبری، اخبار تازه‌ای در این مورد منتشر می‌شود. آنچه در زیر می‌خوانید، نگاهی است که «نسل امروز» به اتفاقاتی که امسال برای هنرمندان کشورمان افتاده، انداخته است:
 
«پری ناز ایزدیار» از جمله بازیگرانی است که خبر سرقت کیفش به سرعت پیچید. گویا خانم بازیگر روبروی باشگاه فرمانیه در ماشینش نشسته بوده که که یک موتور سوار از شیشه سمت شاگرد که پایین بوده، کیفش را می‌قاپد و می‌رود. البته دزد پیدا شده و با رضایت بازیگر «زمانه» از زندان رفتن نجات پیدا کرده است.
 
مردی بدون اجازه شریک خود رستوران‌شان را در شمال غرب تهران به یک بازیگر سینما اجاره داده و میلیون‌ها تومان از او کلاهبرداری کرده و متواره شده بود تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. وکیل این بازیگر سرشناس که کسی نبود جز «اکبر عبدی» علیه این مرد به اتهام کلاهبرداری میلیونی شکایت کرد. قرارداد اولیه این مغازه که قرار بود کافی‌شاپ شود، 55 میلیون تومان رهن و با مبلغی اجاره بود. آقای بازیگر این مبلغ 15 میلیون را به صورت نقدر پرداخت و رسید دریافت کرده و برای بقیه پول هم دو چک 10 و 30 میلیون تومانی داده بود. جناب کلاهبردار هم بعد از دریافت چک‌ها دیگر جواب تلفن‌های عبدی را هم نداد تا یکی از کلاهبرداری‌های سال برای مرد هزار چهره رقم بخورد.
 
یکی از نزدیکان «رضا صادقی» که در تمام برنامه‌ها و اجراهای این خواننده در کنار او دیده می‌شد، پس از مشخص شدن کلاهبرداری‌ها و سواستفاده‌هایش از نام صادقی، بازداشت و روانه زندان شد. از قرار معلوم این فرد با سواستفاده از دوستی با صادقی دست به کلاهبرداری می‌زده است. آخرین مورد کلاهبرداری که زمینه بازداشت او را هم فراهم کرد، 40 میلیون تومان بود. واکنش‌ها به این کلاهبردای آنقدر زیاد شد که جناب مشکی‌پوش سایتی را برای ارتباط با وکیلش معرفی کرد تا هر کس از این ماجرا لطمه دیده از طریق آن سایت اعلام کند. صادقی این روزها درگیر کلاهبرداری‌هایی است که دوست نزدیکش با نام او از تهیه‌کننده‌ها و نوازنده‌ها کره است. این کلاهبردار کار را گسترش داده و با عقد قرارداد سوری کنسرت شهرستان، توانسته مبالغ بیشتری به جیب بزند.

منبع: نامه نیوز

پریناز ایزدیار سال تحویل 92 مهمان برنامه شبکه 3 سیما


شبكه سه مثل شبكه‌هاي يك و دو از چند روز به استقبال سال تحويل نرفته و تنها در روز چهارشنبه 30 اسفند ماه از ساعت 8 صبح تا 18 ويژه برنامه تدارك ديده است.

مجري اصلي اين برنامه سيدعلي ضياء است و مجريان ديگر شبكه سه همچون نجم الدين شريعتي و مسعود روشن پژوه او را همراهي مي‌كنند. از ميان مجريان ورزشي نيز امكان حضور عادل فردوسي پور يا جواد خياباني وجود دارد. همچنين محمدرضا حسينيان نيز مستقر در حرم رضوي با برنامه ارتباط خواهد داشت.

شبكه سه خوانندگانی چون محمد عليزاده، فريدون آسرايي و سيدعلي حسيني را براي ويژه برنامه خود دعوت كرده است اما حضور ورزشكاران در برنامه به صورت قطعي درنيامده است.

جمعی از برترین‌های المپیک در شبکه سه

با اين حال از ميان چهره‌هاي ورزشي چون حميد سوريان، قاسم رضايي، اميد نوروزي، احسان لشگري، صادق گودرزي، محمد خالوندي، جواد نكونام، سيدمهدي رحمتي، مهدي مهدوي كيا و علي كريمي قطعا نيمي از آنها در برنامه شبكه سه حاضر خواهند شد.

چهره بين المللي نيز كه برخي رسانه‌ها نويد آمدنش را داده بودند نیلسون کوریا دروازه‌بان برزیلی پرسپولیس است كه شاهد حضور او در شبكه سه خواهيم بود.

هنرمندان "وضعیت سفید"، "خداحافظ بچه"، "دزد و پلیس"، "زمانه"، "رسوایی" و...

و اما هنرمندان حاضر در برنامه سيدعلي ضياء افرادي چون افسانه بايگان، ليندا كياني، پورانداخت مهيمن، حميد نعمت الله، محمدرضا شفيعي، شهرام حقيقت دوست، آتيلا پسياني، مهراوه شريفي نيا، هومن برق نورد، بهنام تشكر، حميد گودرزي، حسين محجوب، پريناز ايزديار، بهنوش طباطبايي و مهدي پاكدل، جمشيد مشايخي، پرويز پرستويي، الهام حميدي، مجيد مجيدي، داريوش ارجمند، ابراهيم حاتمي كيا، رضا كيانيان، آزيتا حاجيان، اكبر عبدي، مسعود ده نمكي، مسعود رايگان، رويا تيموريان، مصطفي زماني، مهتاب كرامتي، نيوشا ضيغمي، مرجانه گلچين، شقايق فراهاني، ژاله علو و كامران نجف زاده هستند.

افرادي كه اگر شاهد حضور همگي آنها در برنامه سال تحويل باشيم، شبكه سه در دعوت از هنرمندان ركورددار خواهد شد. البته برخلاف اطلاع رسانی برخی رسانه‌ ها بهنوش بختیاری نه تنها به عنوان مجری در برنامه شبکه سه حضور ندارد بلکه نام او در فهرست اولیه مهمانان نیز به چشم نمی‌ خورد.

منبع: مهر


مصاحبه با پریناز ایزدیار در پایان سال 91


راه دانشجو: پریناز ایزدیار را حالا دیگر اغلب مخاطبان تلویزیون می شناسد، حتی آنهایی که فرصت تماشای «پنج کیلومتر تا بهشت» را از دست دادند. سریال «زمانه» باعث شد ایزدیار با سبک و سیاق جدیدی به مخاطب معرفی شود و این بار توانایی هایش را هم به رخ بکشد و ریسک حسن فتحی کارگردان این سریال را تبدیل به فرصتی طلایی برای خودش کند.

بازی خوب او در این سریال در نقش اصلی بهانه ای شد با او گفت و گویی داشته باشیم و تمام تلاشمان را بکنیم که سوالاتمان با سوالاتی که در این روزها از ایزدیار پرسیده شده تفاوت داشته باشد. با ارغوان «زمانه» بعد از مشخص شدن سرنوشتش بیشتر دمخور شوید.


+ برای خواندن مصاحبه به ادامه مطلب برید.


ادامه نوشته

سخنی با طرفداران و دیگر بازدیدکنندگان محترم وبلاگ طرفداران پریناز ایزدیار


سلام دوستان

چندتا نکته هست که باید بهتون بگم، اول اینکه واقعا از خوشحالی حرف زدن با خانم ایزدیار و رسمی شدن این وبلاگ روی زمین بند نیستم، و دوم یه صحبت خیلی مختصری راجب یه قضیه ی ناراحت کننده ای دارم با تمامِ عزیزانی که از این وبلاگ دیدن می کنن، راجب یه سری عکس هایی که از خانم ایزدیار در وبسایت ها و وبلاگ های مختلف پخش شده و همچنان هم خیلی ها دارن این عکس هارو پخش می کنن.(که البته ما وقتی دیدیم ظاهرا بعضی از این عکسا خیلی طرفدار دارن (!!) سعی کردیم با سان*سور از همونا استفاده کنیم که دیگه حداقل اینا پخش بشه)

قبلا به خیلی از بچه هایی که این عکس هارو می ذاشتن، یا حتی دوستانی که راجبش ازم سوال می کردن گفته بودم که این عکس ها بدون اطلاعِ شخصِ بازیگر و درست بعد از محبوبیتی که در بازی سر سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» به دست آورد، پخش شده. خودِ ایشون از این قضیه نه اطلاعی داشتن، نه راضی بودن که یه از خدا بی خبری بیاد اطلاعات شخصیشون و بدزده و بعد هم همه جا پخش کنه. هیچ بازیگر ایرانی ای راضی به این کار نیست، اونم توی کشور اسلامی و عزیزمون ایران که بعد از پیش اومدن همچین قضایایی تنها کسانی که خیلی از این بابت ضربه می خورن خودِ این عزیزای هنرمندمون هستن.

من از طرف خانم ایزدیار از تمام دوستان و عزیزانم خواهش می کنم این عکس هارو پخش نکنید، نه به خاطر خودِ خانم ایزدیار، بلکه به خاطر اینکه فکر کنید دارن (هزار بار دور از جونِ خودتون و همه ی خانواده هاتون) عکس های شخصی یکی از اعضای خانواده ی خودتون و پخش می کنن، با همون حس و حال مخالفت کنید، ما همه ایرانی هستیم و از یک خانواده... فکر کنید خواهر و برادرای خودتون هستن که دارن اذیت میشن.

خودتون که مطلع هستید یه سریال که بین مردم محبوب بشه، این قضیه چقدر روی محبوبیت نقش های اصلی اون سریال تاثیر می ذاره، حالا کاری به خوب بودن و نبودن سریال نداریم، قضیه اینه که اون سریال و (پنج کیلومتر تا بهشت) اکثریت می دیدن و بعد از اون بود که پریناز ایزدیار به واقع دیده شد! و عکس هایی که بعد از این قضیه پخش شد قبل از محبوبیت خانم ایزدیار گرفته شده بود و بعد از پخش اون سریال اون عکس ها هم پخش شد! ماها معروف نیستیم، وگرنه باور کنید خودِ من که تا حالا چندین بار عکس های آتلیه ای گرفتم و آخریش هم برای همین امسال بود، اگه یه روزی معروف بشم (حالا مثلا)... اصلا چرا یه دزد؟! بعضی (می گم بعضی نه همه) از همین آتلیه ای ها فیلما و عکسای شخصی هنرمندا رو پخش می کنن و چقدر از همه لحاظ بهشون ضربه می زنن! با ابراز تاسف زیاد چقدرم که از این موارد استقبال میشه! درست همونقدر که همه بدشون میاد... همونقدر هم می بینن! اینارو گفتم که بگم توی کشور ما (بعضی ها) از خیلی راه ها سعی می کنن به بازیگرای دختر و زنمون ضربه بزنن، چون می دونن که از لحاظ اعتقادی و دینی خیلی راحت میشه با استفاده از همین روش ها (که این فقط یکیشه) با آبروی یه دختر مسلمون بازی کرد. حالا هر دینی هم که داشته باشن باور کنید هیچ کدوم راضی نیستن!

(یه چیزی هم اضافه کنم الان دیگه کاری به محبوبیت و معروفیت ندارن، فقط کافیه موبایلتون و بدزدن اگه عکس و فیلم شخصی داشته باشید و طرفتون هم از اون آدمای ... بگم چی باشه! صد درصد که عکس و فیلم پخش میشه یا اینکه ازتون باج می گیرن تا پخش نشه...)

واقعا خودم شخصا ممنون میشم که با جلوگیری از پخش تصاویر و فیلم های شخصی و دزدیده شده و به قول بچه های اینترنتی لو رفته ی هنرمندامون و حتی نگاه نکردنشون، به این عزیزان کمک کنیم. واقعا اذیت میشن، هم از لحاظ قانونی و هم دینی و اعتقادی و هزار جور حرفی که پشت سرشون میاد. خیلی خیلی ممنون از نگاهتون که تا آخر این متن و خوندید. 

بقیه وبلاگ های طرفداران ایشون هم بدونید که خانم ایزدیار هر وقت فرصتی گیرشون بیاد به وب های همه ی طرفدارا سر می زنن و مطالبشون و دنبال می کنن، و خیلی هم از محبت های تک تکتون ممنونن، چه دوستانی که زحمت کشیدن و وبلاگ زدن، و چه بازدیدکنندگان و عزیزانی که نظر میذارن و محبت دارن. حالا چون این وبلاگ اسمِ رسمی به خودش گرفته فکر نکنید که فقط توجهشون به اینجاس، با لذت مطالب همه رو دنبال می کنن و برای هممون نظر گذاشتن.

فقط ما مدیرای وب طرفداران باید بیشتر حواسمون جمع باشه.

بازم ممنون


تک عکس جدید پریناز ایزدیار | Parinaz Izadyar


گالری عکس های پریناز ایزدیار, Parinaz Izadyar, پری ناز ایزدیار + جدیدترین تصاویر پریناز ایزدیار + عکس های جدید پریناز ایزدیار

برای دیدن اندازه واقعی عکس به ادامه مطلب برید.


ادامه نوشته

مصاحبه با پریناز ایزدیار: عشق، ازدواج و زمانه


دخترك مصمم، جسور و البته خوش‌ چهره سريال زمانه اين روزها بيش از پيش در نظر مردم به چهره‌اي شناخته‌ شده تبديل شده است. با اين بازيگر جوان كه با استناد به شواهد و قرائن مي‌تواند آينده پرباري در اين عرصه پيش‌رو داشته باشد هم‌كلام شديم تا او قصه‌اش را برايمان بگويد. داستاني كه در مرحله اي از زندگي‌ اش كليد خورد تا امروز بازيگر شناخته شده ای باشد. پريناز ايزديار برخلاف همه دختر خانم‌ هاي همسن و سالش كه شايد هرگز درباره علاقه قلبي‌شان براي ازدواج لب به سخن نمی گشایند، بي‌ رودربايستي مي‌ گويد كه دوست دارد ازدواج كند تا ما هم پي به نگاه متفاوت او در ابراز عقايدش ببريم. تمايلي كه بين خانم هاي هم‌صنف وی كمتر به چشم مي‌آيد اما پريناز ايزديار صادقانه درباره آن صحبت مي‌‌كند. البته كه اين صداقت كلام را مي‌توانيد در گفته‌هاي او دريابيد و چه چيزي بهتر از خواندن گپ و گفتي صادقانه كه اين روزها كمياب شده است.


مي‌خواستند پزشک شوم

اصالت من برمي‌گردد به شمال ايران (بابل). دوران بچگي‌ام در ساري گذشته و چند سالي در بابل و بعد تهران. تمام دوران دبستانم را در ساري گذراندم، دوره راهنمايي را در تهران درس خواندم و دبيرستان را در بابل اما براي پيش‌دانشگاهي دوباره به تهران آمديم. در دبيرستان رشته تجربي مي‌‌خواندم اما بعد از چندوقت تغيير رشته دادم و براي پيش‌دانشگاهي رشته هنر را انتخاب و در كنكور هنر شركت كردم. خانواده من مهم‌ترين معياري كه بیشتر از هر چيزي هميشه برايشان مهم بوده تحصيلات است. من تنها كسي هستم كه در كل خانواده‌ام در رشته هنر تحصيل كرده‌ام؛ چه در خانواده پدري و چه در خانواده مادري. بيشتر افراد خانواده‌‌ام پزشك هستند. دوست داشتند كه من هم يا پزشك شوم يا مثل پدرم وكيل اما خب علاقه من به هنر باعث شد به اين سمت كشيده شوم. در دانشگاه هم رشته گرافيك را دنبال كردم.

خودم برای خودم کلاس بازیگری ميگذاشتم

داستان بازيگر شدن من خيلي جالب بود. من دوست داشتم سينما بخوانم اما با مخالفت شديد خانواده‌ام مواجه شدم. آنها به من گفتند حالا كه تغيير رشته مي‌دهي رشته‌اي غير از بازيگري را انتخاب كن. من با اينكه در رشته سينما و بازيگري تئاتر قبول شدم مجبور شدم رشته گرافيك را دنبال كنم. البته خودم مطالعات سينمايي را ترك نكردم. يادم مي‌آيد حتي درس خلاقيت نمايشي را در كنكور درصد بالايي زده بودم. در دوران دانشگاه دوستانم مي‌دانستند علاقه من به بازيگري و سينماست. يك روز يكي از دوستان به من گفت پريناز تو كه آنقدر دوست داري فيلم بازي كني چرا نمي‌روي تست بدهي. خب، آن‌موقع خانواده‌ام به من اجازه ثبت‌نام در كلاس‌هاي بازيگري را هم نمي‌دادند. به پيشنهاد دوستم براي تست بازيگري سراغ آقاي احمد نجفي رفتم و براي بازي در فيلم «بازي خطرناك» به كارگرداني «حسن هدايت» تست دادم و انتخاب شدم. براي فيلمبرداري به آبادان رفتم. همه‌چيز خيلي خوب پيش رفت. هم من به آرزوهايم رسيده بودم و هم آقاي هدايت از بازي من راضي بود. البته آن فيلم بنا به دلايلي هيچ وقت اكران نشد. من در آن كار نقش مكمل زن را داشتم. خانم زيبا بروفه نقش اول بودند و من نقش دوم. بعد از آن من مدت يك سال و نيم كار نكردم چون احساس كردم خيلي در اين كار ناپخته هستم و نياز دارم. مطالعه‌ام را بالا ببرم. خيلي كارها را كه اگر به كلاس بازيگري رفته بودم ياد مي‌گرفتم خودم ياد گرفتم. برای خودم كلاس برگزار مي‌كردم. با بچه‌هاي بازيگري كه قبولشان داشتم قرار مي‌گذاشتم و تمرين بازيگري مي‌كردم. با يكسري از بازيگرها در پروژه‌اي كه در آبادان فيلمبرداري شد، آشنا شدم و آنها مي‌دانستند من چقدر به بازيگري علاقه دارم و مرا به دوستان ديگر بازيگرشان معرفي كردند. بعد از چندوقت آقاي عليرضا اميني با من تماس گرفت و پيشنهاد بازي در تله‌فيلمي به اسم «همان روز» را به من داد بعد از بازي در آن تله‌فيلم بود كه كم‌كم روي غلتك افتادم.

هميشه دستم در جيب خودم بوده

من در خانواده‌اي بزرگ شده‌ام كه هميشه آن چيزي را كه دلم مي‌خواهد به دست مي‌آورم. مي‌توان گفت سطح مالي ما متوسط رو به خوب بود، يعني هيچ‌وقت نياز مالي را حس نكردم اما از وقتي كه شروع به كار كردم خودم حسابم را از خانواده جدا و سعي كردم دستم در جيب خودم باشد. نمي‌گويم از پدر و مادرم كمك نمي‌گيرم اما تلاشم اين است كه خودم كارهايم را پيش ببرم. از دوران بچگي به بازيگري علاقه داشتم. يادم مي‌آيد در دوران مدرسه هر نمايش و تئاتري كه برگزار مي‌شد من هميشه اولين نفر ‌بودم كه براي بازي حاضر مي‌شدم. اما اصولا آدم وقتي در شرايطي بزرگ مي‌شود كه مي‌بيند همه افراد خانواده پزشك هستند حتي خواهر و برادرهايش هم در رشته پزشكي تحصيل كرده‌اند، فكر مي‌كند خودش هم حتما بايد در اين رشته تحصيل كند به همين دليل من هم تصميم گرفتم پزشك شوم و در دبيرستان رشته تجربي را انتخاب كردم اما بعد از مدتي متوجه شدم به شدت به هنر علاقه دارم به‌خصوص به رشته نقاشي. براي خانواده‌ام پذيرفتن ادامه تحصيل من در رشته هنر خيلي سخت بود اما كم‌كم به علاقه من احترام گذاشتند و با من كنار آمدند.

داشتم زهره‌ترك مي‌شدم

باورتان نمي‌شود وقتي براي اولين‌بار روبه‌روي دوربين قرار گرفتم چه حس وحشتناكي داشتم؛ حال بد همراه با استرس زياد. درست برعكس الان كه خيلي عاشقانه روبه‌روي دوربين قرار مي‌گيرم. البته آن‌موقع كسي متوجه اضطراب من نشد. چنان خودم را با اعتمادبه‌نفس نشان دادم كه هيچ‌كس متوجه حال من نشد و هرطور بود سعي كردم اجازه ندهم ترس بر من غلبه كند.

مادرم درباره نقش‌هايم نظر مي‌دهد

بعد از چندوقت مادرم با علاقه من به بازيگري كنار آمد و به من گفت برو سراغ هركاري كه به آن علاقه داري. بقيه خانواده‌ام هم وقتي اولين كار من پخش شد برعكس تصورم از بازي‌ام خوششان آمد. خب، مسيري بود كه خواه ناخواه انتخاب كرده بودم. خانواده‌ام كم‌كم با شرايط من كنار آمدند تا حدي كه همين الان مادرم همه كارهايم را دنبال مي‌كند و به عنوان يك بيننده راجع به بالا و پايين نقشم نظر مي‌دهم.



بازیگرانی که صورتشان را جراحی کرده‌اند همه شبیه هم هستند

بیشتر بازيگراني كه جراحي زيبايي انجام دادند همه شبيه هم هستند. به نظر من طبيعي بودن صورت خيلي مهم است و علاقه‌اي به جراحي‌هاي زيبايي ندارم. شايد اگر سنم بالا برود اين كار را انجام دهم اما الان فكر مي‌كنم به اعضاي صورتم براي كار كردن نياز دارم و فكر مي‌كنم بازيگرهايي كه بوتاكس مي‌زنند ميميك صورتشان را به هم مي‌ريزند و همه شبيه همديگر مي‌شوند بنابراين براي از دست ندادن نقش‌ها هم كه شده جراحي زيبايي انجام نمي‌دهم.

مدل بودن من شایعه است

قبل از اينكه بازيگري را شروع كنم همان موقع كه دانشجو بودم در يكسري از شوهاي اسلامي شركت كردم و به عنوان مدل پوشش‌هاي اسلامي، مانتو و روسري‌هايي كه به صورت كاملا مجاز برگزار مي‌شد، انتخاب شدم. حتي يادم مي‌آيد وزير ارشاد هم از اين مراسم بازديد كردند. بحث مدل بودن من هم اين شوهاي اسلامي بود. در كل ما در ايران چيزي به اسم مدلينگ نداريم اينكه مي‌گويند پريناز ايزديار مدل بوده است شايعه است.

8 ماه است ورزش نکرده‌ام

قبل از اينكه بازيگر شوم ورزش را دوست داشتم. قبل از شروع فيلمبرداري سريال زمانه مرتب به باشگاه مي‌رفتم اما خب، پروژه زمانه 8ماه است كه ادامه دارد و من وقت سرخاراندن هم ندارم اما مواقعي كه وقت پيدا مي‌كنم حتي در خانه با يكي، دو وسيله ورزشي‌اي كه دارم تمرين مي‌كنم. رژيم غذايي ويژه و خاصي ندارم فقط سعي مي‌كنم شب‌ها برنج نخورم يا خوردني‌هاي مضر را حذف كنم.

نشد كه در رشته سینما تحصیل کنم

در دوراني كه كار بازيگري را شروع كردم چندبار تصميم گرفتم براي فوق ليسانس شركت كنم و رشته سينما را دنبال كنم اما آنقدر پشت‌سر هم درگير كار شدم كه اصلا نفهميدم چه شد و نتوانستم درسم را دنبال كنم. حتي قبل از فوت استاد سمندريان دوست داشتم در كلاس‌هاي ايشان ثبت‌نام كنم. اما واقعيت اين است كه وقتش را پيدا نكردم، بنابراين سعي مي‌كنم با مطالعه و فيلم ديدن نگذراندن دوره‌ها را جبران كنم.

پيشنهاد سينمايي خوب نداشتم

واقعيت اين است كه پيشنهاد سينمايي خوب نداشتم. كاري نبوده كه فكر كنم از بازي كردن در‌آن لذت مي‌برم و بنابراين آن پيشنهادات را رد كردم اما در تلويزيون پيشنهادات خوبي داشتم. فقط يك كار سينمايي خوب بازي كردم كه آقاي رهبر قنبري كارگرداني آن را به عهده داشت. سبك كارهاي ايشان خاص است و اكران عمومي ندارد و بيشتر براي جشنواره‌هاي خارجي ساخته مي‌شود. من عاشق نقشم بودم و برايم مهم نبود كه فيلم اكران نمي‌شود و ديده نمي‌شوم. قطعا وقتي در تلويزيون پيشنهادهاي خوب دارم پيگير آن مي‌شوم. چون چيزي كه برايم مهم است قصه و نقش است و مديوم تلويزيون و سينما برايم فرقي ندارد.

از بين نقش‌هايي كه بازي كردي كدام را بيشتر دوست داري؟

نقشي كه در تله‌فيلم آقاي مسعود آب‌پرور بازي كردم را خيلي دوست داشتم. نقش يك دختر جنوب شهري مسئوليت‌پذير كه مسئوليت يك خانواده روي دوشش است اما به زندان مي‌افتد و در 48 ساعتي كه مرخصي دارد مي‌خواهد برادرزاده‌اش را نجات دهد. پيچيدگي‌هاي آن نقش را خيلي دوست داشتم. نقش ارغوان در سريال زمانه را هم عاشقانه دوست دارم.


5 كيلومتر تا بهشت سكوي پرتاب من بود

من در تله‌فيلم‌هاي خوبي بازي كردم اما تله‌فيلم هيچ وقت ديده نمي‌شود. با كاري كه در سريال آقاي افخمي بازي كردم اتفاق ديده شدن برايم پيش آمد. 5 كيلومتر تا بهشت سكوي پرتاب من بود. من عاشقانه از بازي در آن سريال لذت بردم. آنقدر ذوق داشتم كه در كار مناسبتي بازي مي‌كنم كه ساعت‌هاي طولاني كار خسته‌ام نكرد. البته خودم فكر مي‌كنم در سريال زمانه به يك پختگي رسيدم كه در 5 كيلومتر تا بهشت آن را نداشتم. اكنون اگر برگردم و قسمت‌هايي از سريال قبلي‌ام را ببينم اشكالات بازي‌ام را متوجه مي‌شوم. كار كردن با كارگردانان بزرگي مثل آقاي افخمي و فتحي را دوست داشتم. آقاي فتحي شايد سختگيرتر از آقاي افخمي باشد اما خب، سختگيري‌هاي بجايي است. من خيلي از ايشان آموختم، در كل پختگي‌اي كه در سريال زمانه به دست آوردم را مديون آقاي فتحي هستم.

بارها فقر را تجربه كردم

من از وقتي كه حساب و كتابم را از خانواده‌ام جدا كردم و سعي كردم روي پاي خودم بايستم بارها و بارها مزه فقر را چشيده‌ام چون مي‌خواستم مستقل باشم و از خانواده طلب پول نكنم، در صورتي كه اگر درخواست مي‌كردم حتما حمايتم مي‌كردند اما با بي‌پولي كنار آمدم. لحظاتي را داشتم كه حتي به يك رقم خيلي كم احتياج داشتم اما همه اين روزها گذراست. من فكر مي‌كنم بسياري از كساني كه در اين حرفه مشغول به كار هستند حتما شرايط نداري را تجربه كرده‌اند و بهنظرم اين شرايط آدم را مي‌سازد.

ولخرجي مي‌كنم، پول كم مي‌‌آورم

اولين دستمزد من سال 84، 500 هزار تومان بود. يادم مي‌آيد خيلي سريع همه درآمدم را خرج كردم. در كل آدم ولخرجي هستم چون خيلي زود هيجان‌زده مي‌شوم، بعد كه پول كم مي‌آورم با خودم مي‌گويم اي كاش ولخرج نبودم. تا يكي، دو سال پيش همه پولم را بابت لباس خريدن صرف مي‌كردم و وقتي پول بابت كارهاي واجب‌ترم باقي نمي‌ماند لباس‌ها را جلوي چشمم مي‌گذاشتم و مي‌گفتم حالا با شماها چه كنم (مي‌خندد).

قرار نبود نقشم يك‌دقيقه‌اي باشد

در فيلم در «امتداد شهر» «آقاي عطشاني» يك نقش يك دقيقه‌اي كوتاه داشتي. چطور شد اين نقش كوتاه را قبول كردي؟

در آن كار خيلي از بازيگرها تك‌سكانس بازي كردند و رفتند. اصلا هم ديده نشدند. البته قسمت‌هايي از سكانس نقش من حذف شد و از ابتدا قرار نبود نقشم تا اين حد كوتاه باشد. البته خيلي هم مهم نيست اين اشتباهاتي است كه خيلي از بازيگرها مرتكب شده‌اند.


به نظرت اين نقش‌هاي كوتاه كجاي كارنامه بازيگر قرار دارد آيا بايد راجع به آن حرف زد يا آنها را پنهان كرد؟

من پنهان‌كاري نمي‌كنم. بالاخره يك روزي اين كار را بازي كرده‌ام. حتما آن زمان دوست داشتم كه آن نقش را بازي كنم اما الان اگر چنين كاري به من پيشنهاد داده شود آن را رد مي‌كنم.

بعيد مي‌دانم عاشق شوم

بعيد مي‌دانم در زندگي خودم در حدی که در سريال زمانه نشان داده می‌شود عاشق شوم اما فكر مي‌كنم شايد اگر در چنين شرايطي قرار بگيرم مثل ارغوان سريال فقط بتوانم اشك بريزم. به نظرم دخترهاي امروزي فقط ادعاي اين را دارند كه گريه نمي‌كنند و آدم‌هاي خيلي محكمي هستند. مطمئن باشيد هركسي تا اين حد عاشق باشد و زندگي‌اش را براي يك نفر گذاشته باشد، رفتن طرف مقابلش به جز دلتنگي باعث به هم ريختن كل زندگي شخصي‌اش مي‌‌شود و قطعا همين عكس‌العمل ارغوان را خواهد داشت؛ اشك مي‌ريزد و حتي بيمار هم مي‌شود. من خودم فكر مي‌كنم اگر در زندگي شخصي‌ام واقعا عاشق شوم همان واكنشي را نشان مي‌دهم كه ارغوان داشت.


نسبت به عشق گارد دارم

من به شدت آدم عاطفي‌اي هستم ولي در زمينه عشق و عاشقي يك گارد عجيب دارم كه دست خودم نيست. به طور ناخودآگاه نسبت به مسائل احساسي عقب‌نشيني مي‌كنم. چون مي‌دانم آنقدر احساسي هستم كه اگر وارد ماجراهاي احساسي شوم شايد زندگي‌ام به زندگي ارغوان تبديل شود.

عشق یعنی دیوانگی

به نظر من عشق واقعي نيست. من اعتقاد دارم دوست داشتن وجود دارد اما عشق همان ليلي و مجنون است. عشق يعني جنون، يعني ديوانگي. البته تجربه كردن آن اشكالي ندارد اما نمي‌توان با عشق زندگي ساخت. عشق زياد مي‌تواند زندگي را به هم بريزد.

اگر روزي عاشق شوي مي‌تواني مثل ارغوان قيد خانواده‌ات را بزني؟

نه به هيچ وجه. من حتي مثل ارغوان حاضر نيستم قيد كارم را بزنم چه برسد به ترك عزيزاني مثل خانواده‌ام.

دروغم لو رفت و خجالت كشيدم!

برايم پيش آمده كه به كسي دروغ بگویم. آن شخص متوجه دروغگويي من شده و حسابي خجالت كشيده‌ام. البته دروغ آنقدر بزرگ نبوده كه مثل داستان سريال زندگي‌ام از هم بپاشد اما فكر مي‌كنم وقتي دروغ مي‌گويي، مجبور مي‌شوي پشت سر هم دروغت را ادامه بدهي. يعني يك دروغ مي‌تواند تو را مجبور كند صد دروغ ديگر بگويي، بنابراين بهتر است از ابتدا راستش را بگويي. اگر قرار است كسي تركت كند و كسي به خاطر راستگويي‌ات تو را قضاوت كند به نفع توست كه قضاوت شوي. مهم اين است كه خودت مي‌داني صادق بوده‌اي.

نكته مهم
مردم من را در خیابان می‌بینند رویشان را بر می‌گردانند، می‌شنوم که زیر لب می‌گویند دختره بدون اجازه پدرش ازدواج کرده است...

براي آينده برنامه‌ريزي نمي‌كنم

من 10 سال ديگر 37 سال هستم. واقعا نمي‌دانم آن موقع کجا هستم. زندگي آنقدر بالا و پايين دارد كه آدم از فرداي خودش هم خبر ندارد چه برسد به 10 سال ديگر. من اصولا برنامه‌ريزي نمي‌كنم كه مثلا 5 سال ديگر كجا باشم يا 7 سال ديگر چطور چون اگر به هدفم نرسم نااميد مي‌شوم، بنابراين ترجيح مي‌دهم با زمان پيش بروم.

دوست دارم ازدواج كنم و بچه‌دار شوم

من ازدواج كردن را دوست دارم. به خصوص كه عاشق بچه هستم و عاشق تجربه كردن احساس مادري. اما فكر مي‌كنم ازدواج يك پختگي لازم دارد كه من هنوز به آن نرسيده‌ام. اين پختگي دوطرفه است. هم زن و هم مرد بايد به جايي رسيده باشند كه مسئوليت يك زندگي را دونفري به دوش بكشند. به نظرم اين اشتباه است كه فكر كني همه چيز به عهده مرد است. از آن مهم‌تر توانايي تربيت بچه است. با شرايط امروز دنيا تحويل دادن يك بچه خوب و سالمي كه خود بچه هم از به دنيا آمدنش راضي باشد و اين قضيه قديمي كه بچه‌ها به پدر، مادرهايشان مي‌گويند چرا ما را به دنيا آورده‌اي تكرار نشود يك لياقت مي‌خواهد كه آدم‌ها بايد به آن برسند. من فكر مي‌كنم كه در مورد هنرمندان اگر ازدواج‌گريزي وجود دارد به خاطر مشغله كاري زياد آنهاست. من آنقدر كارم فشرده است كه فرصت ديدن خانواده‌ام را هم نمي‌توانم پيدا كنم. حالا فرض كنيد اگر ازدواج كرده بودم و بچه داشتم چطور بايد با شرايط كنار مي‌آمدم. فكر مي‌كنم اين موضوع باعث دور شدن اهالي سينما از ازدواج شده است. فكر مي‌كنم اگر به جايي برسي كه بخواهي تشكيل خانواده بدهي بايد كارت را گزيده‌تر انتخاب كني كه بتواني وقت بيشتري براي همسر و فرزندانت بگذاري.


منابع: مجله ایده آل، ايران اكونوميست


عکس های جدیدی از پریناز ایزدیار


پریناز ایزدیار, گالری عکس, Parinaz Izadyar, پری ناز ایزدیار, پریناز ایزد یار + تک عکس + عکس شخصی

عکس های جدید پریناز ایزدیار در مجلات + یه عکس دیگه


ادامه نوشته

تلویزیون کارخانه ستاره سازی!


امروزی ها: به روایت آمار هم که بخواهیم مخاطبان سینما را زیر ذره‌بین ببریم، در سال 90 حدود 13 میلیون نفر و در سال‌‌جاری به مراتب کمتر راهی سالن‌های سینماها شده‌اند تا بازی بازیگران و فیلم‌های کارگردان‌های اسم و رسم‌دار را ببینند. بدون هیچ آمارگیری مکتوبی روشن است که اهالی تماشای تلویزیون خیلی بیشتر از این حرف‌هاست و حدود نیمی از جمعیت کشور شب‌ها پای این جعبه جادویی جمع می‌شوند تا هنرنمایی بازیگران در سریال‌های وطنی را ببینند. بازیگرانی که از این ظرفیت استفاده می‌کنند و خودشان را به مخاطبان می‌شناسند. ادامه مسیر هر کدام اما فرق دارد؛ یکی ترجیح می‌دهد از این قاب بیرون نیاید و هر چند وقت سریالی را بازی کند تا همیشه توی چشم باشد و یکی بعد از درخشش در چند سریال، عطای تلویزیون را به لقای مجددش می‌بخشد و پرده نقره‌ای را انتخاب می‌کند. نگاهی به ستاره‌های جوان این سال‌های تلویزیون نشان می‌دهد، خیلی از همین چهره‌هایی که الان برای ما آشنا هستند و قصه‌های زیادی را به روایت بازی آنها دیده‌ایم، محصول همین جعبه جادویی هستند که شب‌ها به دیدن‌شان نشسته‌ایم.




اگر بازی «فرهاد جم» و «الهام پاوه‌نژاد» در یکی از اولین سریال‌های آپارتمانی تلویزیون، «همسران» را فاکتور بگیریم، سرنخ اولین جوان‌هایی که در یک سریال تلویزیونی گل کردند را باید در «در پناه‌تو» پیدا کرد. آنجایی که برای اولین بار تصویری از عشق زمینی در تلویزیون ترسیم شد؛ تازگی‌ها هم بازپخش این فیلم تمام شده است. «در پناه تو» به خاطر داستان و روایتی که از دوران دانشجویی داشت در دوران خودش اتفاق بی‌بدیلی بود. این سریال؛ «لعیا زنگنه»، «حسن جوهرچی»، «پارسا پیروزفر» و «رامین پرچمی» را حسابی به مردم شناساند و چهار نفر از جوان‌هایی بودند که جزو ستاره‌های آینده‌دار تلویزیون محسوب می‌شدند. راه هر کدام از این چهار نفر بعدها جدا شد؛ زنگنه جز در فیلم‌های کیمیایی به موفقیت چندانی نرسید و خیلی کم‌کار شد. جوهرچی هم با همان شکل و شمایل همیشگی ترجیح داد فقط نقش‌های مثبت بازی کند. بعد از آن در دوره‌ای هم تصمیم گرفت فقط نقش‌های منفی باز بکند و حتی در آخرها، به اجرا هم مشغول شد. پرچمی جز در یکی، دو نقش فرعی تلویزیونی دیگر به چشم نیامد. حکایت پیروزفر اما فرق داشت؛ ترجیح داد خیلی در بند تلویزیون نباشد و بعد از یکی، دو سریال دیگر نقش اول فیلم‌های سینمایی شد. مرد بی‌حاشیه‌ای که سال‌ها بعد با همان درخشش همیشگی با «در چشم باد» به تلویزیون برگشت.



روزگار جوانی

در میانه‌های دهه 70، «رامبد جوان» و «آتنه فقیه نصیری»، در نقش فربد و لیلی «خانه سبز»، دو جوان تازه‌کاری بودند که در عنفوان جوانی توانستند در کنار «خسرو شکیبایی» و «مهرانه مهین‌ترابی» حسابی بدرخشند و دیده شوند. فقیه نصیری بعد از آن با «خاله سارا» معروف شد. بعد از آن دیگر در سریال‌ها کمتر دیده شد. اما بعد از چند سال با «جراحت» و «شیدایی» که سال قبل پخش شد به تلویزیون برگشت. اما جوان، فعالیت‌هایش را ادامه داد و هیچ وقت کمرنگ نشد. سریال‌های مختلف بازی و کارگردانی کرد و حتی مثل جوهرچی به اجرا هم وارد شد. جوانانه‌ترین سریالی که آن سال‌ها پخش شد و کلی طرفدار پیدا کرد «روزگار جوانی» بود. «امین حیایی»، «نصرالله رادش»، «بهزاد خداویسی»، «کیهان ملکی‌» و «مهدی صباحی» تا مدت‌ها ستاره‌های بی چون و چرای آنتن بودند که فقط حیایی توانست آن مسیر را پر قدرت ادامه بدهد و بعد از چند تجربه تلویزیونی، ستاره پول‌ساز پرده‌های سینما شود. بعد از آن، «اصغر فرهادی» با ساخت «داستان یک شهر»،«علی قربان‌زاده» و «نیما رئیسی» و «رامبد شکرآبی» را به مردم معرفی کرد. بازیگرانی که در عالم تلویزیون ماندند و فقط قربان‌زاده بود تا مدت کوتاهی بعد از آن سریال به خاطر چهره خاصش در چند کار سینمایی باز ی کرد و بعدش رفت برای استراحت! «امیر حسین صدیق» هم که قبلش با «زی‌زی‌گولو» و نقش آقای پدر حسابی معروف شده بود در همین سریال و «این زمینی‌ها» حضورش را تثبیت کرد و هنوز به کارش ادامه می‌دهد اما دیگر جوان نیست!

یکی از پرسروصداترین سریال‌های جوانانه‌ای که در اواخر دهه هفتاد ساخته شد «خط قرمز» بود که کلی بازیگر جوان با خودش به تلویزیون آورد. سریالی که ماجرای آدم‌هایش پای ثابت صحبت‌های بچه مدرسه‌ای‌ها بود. این سریال بازیگرانی چون «شهرام حقیقت‌دوست»، «سروش گودرزی»، «پویا امینی»، «ایمان اشراقی» و «شهرام عبدلی» بودند. از بین این بازیگران، الان حقیقت دوست همچنان بازی می‌کند و آخرین بازی‌اش بازی در سریال مناسبتی «خداحافظ بچه» بود که در ماه رمضان پخش شد. شهرام عبدلی، هر چند کم اما همچنان در تلویزیون بازی می‌کند.



چهره‌های جدید دهه 80

یکی از سریال‌های معروف دهه هشتاد، «پلیس جوان» بود که گرچه سریالی آبکی و کشدار به حسب می‌آمد اما توانست «سید شهاب‌الدین حسینی» را از اجرا به عالم تلویزیون و سینما بیاورد که اکنون یکی از بهترین بازیگران سینما محسوب می‌شود. در کنار او، «میترا حجار» هم به عنوان یکی از جوان‌های آینده‌دار به مردم معرفی شد که تا چند سال بعد از آن حسابی در فیلم‌های سینمایی درخشید اما بعدش سریع خاموش شد! «رزیتا غفاری» هم در همان سال با «شب آفتابی» معرفی شد. اما بعدها خیلی پرکار نبود.

ماه رمضان سال بعدش یعنی سال 81 میدان درخشش چند جوان دیگر بود؛ «علی صادقی، سعید آقاخانی، رضا داوودنژاد، رامین ناصر نصیر، برزو ارجمند» و «سحر ولدبیگی» جلوی دوربین «پشت‌کنکوری‌ها» رفتند و حسابی دیده شدند. از این جمع؛ آقاخانی، ارجمند و صادقی بیشتر به کار چسبدیدند و حتی آقاخانی کارگردانی را هم تجربه کرد. داوودنژاد هم بیشتر در کارهای سینمایی بازی کرد و ولدبیگی هم یکی از بازیگران ثابت کارهای «مهران مدیری» شد. «مسافری از هند» چهره‌های جدیدی به دنیای تصویر معرفی کرد. «شیلا خداداد»، «الهام حمیدی» و «حمید گودرزی» بعد از این سریال حسابی پرکار شدند. گرچه الان دیگر کمتر کار می‌کنند. گودرزی بعد از آن در «کمکم کن» هم به چشم آمد. او این روزها در سریال «زمانه» به تلویزیون برگشته. «حامد بهداد» بازیگر 30 ساله آن روزها در «سایه آفتاب» نقش رضا را در کنار «پژمان بازغی» بازی کرد. دو بازیگری که به سینما هم راه یافتند و بهداد بیشتر از 30 فیلم سینمایی بازی کرد و مثل شهاب حسینی، به سیمرغ جشنواره فیلم فجر هم رسید. «امیر جعفری» با «بدون شرح» شناخته شد و بعدها در سریال‌های جدی هم خوش درخشید و شد ستاره «میوه ممنوعه» و «زیر هشت» و «پایتخت» و «چک برگشتی» و... از کارهای جعفری هر چه نام ببریم، کم است! در این سال‌ها، از بازی «عاطفه نوری» در «دوران سرکشی» هم نباید گذشت که مدت‌ها بعد دوباره با «نرگس» دیده شد اما بعدش دوباره خاطره کمرنگی از او در ذهن تماشاچی‌ها ماند. «بهاره افشاری» در شب‌های ماه مبارک رمضان سال 84 دیده شد و با نقش ماندگارش در سریال «او یک فرشته بود» معروف و راهی پروژه‌های سینمایی شد.



راه بی‌پایان

شاید بتوان اوج حضور جوان‌ها در تلویزیون را در سال 85 دید. این سال «نرگس» روی آنتن رفت که اگر آن اتفاق تلخ برای «پوپک گلدره» نیفتاده بود، شاید در آینده مورد توجه کارگردان‌های بیشتری قرار می‌گرفت و البته بازی «ستاره اسکندری» به چشم نمی‌آمد. «مهدی سلوکی» هم که قبل از اینها با اجرا و با سریال «تب سرد» در کنار «کامبیز دیرباز» دیده شده بود، معروف‌تر شد و بعدها بیشتر در کارهای تلویزیونی بازی کرد و البته در آخرین هنرنمایی‌اش جلوی دوربین «پنج کیلومتر تا بهشت» رفت! مجموعه تلویزیونی «وفا» هم همان سال پخش شد؛ سریالی که «هانیه توسلی» و «پوریا پورسرخ» را مهمان شب‌های مردم کرد و عاشقانه‌ای را در لبنان بازی کردند که کلی طرفدار پیدا کرد. توسلی در ادامه بازیگری‌اش روند رو به رشدی پیدا کرد و با بازی در «میوه ممنوعه»، «کافه ستاره»، «کیفر»، «آقا یوسف» و «عصر روز دهم» کارنامه سینمایی و تلویزیونی پرباری برای خودش دست و پا کرد. اما پورسرخ هر بار کمتر درخشید و بعد از «صاحبدلان» مثل گذشته اصلا برای تماشاچی‌ها دلبری نکرد اما در عوض «باران کوثری» با همان سریال بر سر زبان‌ها افتاد و با یکی، دو بازی دیگر، خودش را در سینما تثبیت کرد و این روزها «من مادر هستم» را روی پرده دارد. «نگار جواهریان» هم با تراژدی «زیر تیغ» معروف شد. گرچه قبل از آن در یک سریال دیگر هم بازی کره بود ولی بازی خوبش در این سریال توانست او را وارد سینما کند و دیگر هیچ وقت به تلویزیون برنگشت. «راه بی‌پایان» هم زوج «هومن سیدی» و «آزاده صمدی» را به سینما و تلویزیون معرفی کرد. سیدی گرچه کارگردانی را هم با ساخت «آفریقا» تجربه کرد اما همچنان به تلویزیون متعهد ماند و سال گذشته در «تاثریا» هم بازی کرد. «اولین شب آرامش» که در همین سال روی آنتن رفت؛ «مهدی پاکدل، امیرآقایی، شبنم قلی‌خانی» و «یکتا ناصر» را جوان اول‌های تلویزیون کرد. پاکدل و آقایی بسیار پرکار شدند و یکتا ناصر هم سیمرغ بلورین جشنواره فجر سال گذشته را گرفت.



کمتر از گذشته

از حوالی سال 86-87 موج بعدی بازیگرهای جوان راهی تلویزیون شدند. «اشکان خطیبی»، «حامد کمیلی»، «مهراوه شریفی‌نیا» و «امیرحسین رستمی» جوانانی هستند که با بازی در سریال‌های این سال‌ها گل کردند. شریفی‌نیا که با «ساعت شنی» و بعد از آن در «دلنوازان»، رستمی که با بازی در «شمس العماره» و کمیلی با بازی در«تب سرد». اگر بخواهیم چهره‌های جوان دیگری را هم از قلم نیندازیم باید از جواد عزتی نام برد که با بازی در نقش معلم و پسر آتقی در «چار دیواری» معروف شد. تعداد ستاره‌های جوانی که از اواسط دهه هشتاد وارد عالم بازیگری شدند کم است. آنچنان که شاید بهترین‌های آنها به تعداد انگشتان دست باشد. این شب‌ها هم که «پریناز ایزدیار» در حال بازی در سریال «زمانه» است. او سال قبل هم در «پنج کیلومتر تا بهشت» بازی کرد و البته نقش یک روح را داشت. در کنار او، «تینا آخوندتبار» هم یکی از بازیگران اصلی سریال «دختران حوا» بود که پخشش به تازگی در تلویزیون تمام شده. او در فیلم‌های «هر چه خدا بخواهد» و «طلاق به سبک ایرانی» هم بازی کرده بود. «ویدا جوان» هم یکی از چهره‌های جوان و تازه‌وارد این شب‌های تلویزیون است که در سریال «زمانه» در حال بازی است. باید دید این چند بازیگر جوان می‌توانند آینده درخشانی داشته باشند یا مثل بعضی‌های دیگر از بازی در تلویزیون فاصله می‌گیرند و به سینما می‌روند یا کلا مشغول فعالیت‌ های دیگر می‌شوند.


تک عکس جدید پریناز ایزدیار | Parinaz Izadyar


پریناز ایزدیار, گالری عکس, Parinaz Izadyar, پری ناز ایزدیار, پریناز ایزد یار + تک عکس + عکس شخصی

تک عکس جدید پریناز ایزدیار مخصوص بهمن 1391


تک عکس جدید پریناز ایزدیار | Parinaz Izadyar


جدیدترین عکس های پریناز ایزدیار, گالری عکس, Parinaz Izadyar, پری ناز ایزدیار, پریناز ایزد یار + تک عکس + عکس شخصی

تک عکس جدید پریناز ایزدیار مخصوص دی 1391


بازداشت کیف قاپان هنرپیشه زن


شبکه ایران: شوک/ راز دو کیف‌قاپ پیاده که به زنان جوان حمله می‌کردند، در تجسس‌های قضایی و پلیسی فاش شد. این دو که پسردایی و پسرعمه هستند، یکی از هنرپیشه‌های زن را نیز مورد هدف توطئه خود قرار داده بودند. اوایل آذرماه سال جاری زمانی که زن جوانی در پیاده‌رو خیابان تجریش در حال عبور بود، ناگهان دو مرد مرموز از پشت سر به وی حمله کردند و کیف دستی‌اش را قاپیدند. جالب این‌که 2 دزد بر‌خلاف بقیه کیف‌قاپان سوار موتور نبوده و با پای پیاده پا به فرار گذاشتند.

در این میان، این زن که وحشت‌زده بود، با داد و فریاد از رهگذران کمک خواست و یکی از کیف‌قاپان که از همدستش عقب مانده بود به محاصره مردم خشمگین افتاد. این دزد ناشی که مسعود نام دارد، در بازجویی‌ها گفت: پسرعمه‌ام - کیوان - کیف این زن را قاپیده است و من در این سرقت هیچ نقشی نداشتم و تنها وی را همراهی کرده‌ام.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مسعود و کیوان مدتی پیش نیز در محدوده ولنجک کیف هنرپیشه زن به نام پریناز ایزدیار را قاپیده‌اند.
این کیف‌قاپ در برابر دادیار جنایی تهران به بیش از 8 کیف‌قاپی در محدوده شمال شهر تهران با همدستی پسرعمه‌اش اعتراف کرد.

گفتنی است 8 تن از طعمه‌های این دو جوان کیف‌قاپ نیز در مواجهه حضوری مسعود را شناسایی کردند. بنابه این گزارش، هنرپیشه زن نسبت به این کیف‌ قاپان رضایت داده است، با این وجود جست‌و‌جوها برای دستگیری پسرعمه مسعود ادامه دارد.


مصاحبه با رویا میرعلی | به بهانه بازی در سریال زمانه


رويا ميرعلي بازيگر نقش ثريا فروزانفر در سريال تلويزيوني زمانه در گفتگو با خبرنگار حوزه تلويزيون باشگاه خبرنگاران گفت: من قبل از دعوت به سريال زمانه در يك تله فيلم به تهيه كنندگي اسماعيل عفيفه براي بازي قرارداد بستم كه بنا به دلايلي كار نيمه تمام شد و همچنين عفيفه از من كارهاي تئاتر ديده بود و شناخت قبلي نيز با حسن فتحي داشتم كه تمام اين عوامل دست به دست هم دادند تا من براي ايفاي نقش در سريال زمانه انتخاب شوم.

وي در خصوص نقش خود در اين سريال اظهار داشت: داستان زمانه قصه اي بود كه براي كل خانواده اتفاق مي افتاد و شايد اصل داستان از "بهزاد"، برادر من كه نقش آن را "حميد گودرزي"، ايفا مي كند، شروع شود؛ ولي تمام اين خانواده تحت تاثير اين مسئله قرار مي‌گرفتند.

ميرعلي ادامه داد: زماني كه حس كردم نقش براي بازي جا دارد به طوري صرف يك تيپ نيست و  داراي شخصيت مستقلي است نقش را پذيرفتم.

وي افزود: در عين كار خيلي تغييرات روي فيلمنامه صورت گرفت، اگر بازيگران پيشنهادي به حسن فتحي مي‌دادند وي با استقبال مي‌پذيرفت.

ميرعلي عنوان كرد: حسن فتحي چون خود مولف است بسيار اصرار داشت كه بازيگران خود براي كاراكترهايشان نظراتي را به نويسنده ها ارائه دهند.

وي بيان كرد: من از اين اتفاق بسيار ذوق زده شدم چون بازيگر تئاتر هستم و زماني كه اين اتفاق نيز در صحنه رخ ميدهد احساس كردم اين يك امتياز بزرگي براي من است.

وي تاكيد كرد: فيلمنامه قسمت به قسمت به دستمان مي رسيد و متن مكتوبي وجود نداشت كه تنها به صرف‌ آ‌ن كار كنيم و خوشبختانه هر چه پيشنهاد نظر داشتيم با فتحي در ميان مي‌گذاشتيم و زماني كه به  نتيجه مي‌رسيديم به صورت مكتوب براي نويسنده ها مي‌نوشتيم.

ميرعلي اظهار داشت: به هر حال اين اتفاق خوبي بود و من بسيار دوست داشتم كه كار بسته و تعيين شده پيش نمي‌رفت و كار خيلي به روز بود.

وي در خصوص حسن فتحي و كار با او عنوان كرد: كار با حسن فتحي يك اتفاق خجسته است او سالها در تلويزيون و سينما كار مي كند اما پيشينه تئاتري فوق العاده اي دارد و همين سبب شده كه فتحي يك سر و گردن از كارگردانان تلويزيون بالاتر باشد.

وي در اين خصوص تصريح كرد: فتحي بسيار به متن، شخصيت پردازي، قصه، فيلم نامه و روابط حساس است كه اين خود يك  امتياز بزرگ براي كارگردان محسوب مي‌شود.

ميرعلي افزود: كارگرداني و هدايت بازيگر وي بي نظير بود و خوشبختانه من هميشه با كارگردانان خوب به مانند "كيوان علي محمدي" و "اميد بنكدار" كار كردم ولي كار با حسن فتحي به مانند كلاس بازيگري بود و چيزهايي مدنظرشان بود كه شايد هر كارگرداني برايش اهميت نداشته باشد.

وي در ادامه گفت: جلوي دوربين فتحي بسيار راحت و با اطمينان كامل بازي كردم و او به شدت آدم تيزبين و دقيق بود.

وي اظهار داشت: حسن فتحي كارگردان فهيمي است و به نظر من جزء فيلمسازاني است كه هر بازيگري كه با او كار كند شانس بزرگي آورده در واقع در زندگي هنري اش سرنوشت و قسمت خوبي داشته است.

وي در خصوص بازخورد و استقبال مردم از سريال "زمانه" اظهار داشت: چون سريال قصه جذاب و ريتم فوق العاده اي دارد خوشبختانه بازخورد خوبي بين مردم داشته است.

وي  خاطرنشان كرد: كار در سريال "زمانه" تجربه خوبي برايم بود و از اين بابت بسيار خوشحالم و  اميدوارم سريال ديده شود.


تک عکس جدید پریناز ایزدیار


تک عکس شخصی و جدید پریناز ایزدیار + گالری عکس, پریناز ایزدیار, پری ناز ایزدیار, تک عکس, عکس شخصی, Parinaz Izadyar

تک عکس جدید و شخصیِ پریناز ایزدیار مخصوص دی 1391


مصاحبه با پریناز ایزدیار


ظهر ها باید می‌ خوابیدم

در دوران كودكی به شدت شیطان بودم. اغلب اوقات خرابكاری می‌كردم و روی در و دیوار نقاشی می‌ كشیدم و اصولا كوچه را برای بازی انتخاب می‌ كردم تا به خانه آوردن من، امری مشكل برای خانواده محسوب شود. چون تمام مدت، در حال حركت بودم و به همراه برادرم فوتبال بازی می‌ كردم. به یاد دارم، در آن زمان، مادرم اجازه نمی‌داد كه ظهر ها بیرون بروم و با بچه‌ها بازی كنم و من را مجبور می‌ كرد كه بخوابم، اما متاسفانه هر چه سعی می‌ كردم، خوابم نمی‌ برد، به همین دلیل برای آن‌ كه، آن ساعات طی شود، آن قدر از زیر در با دوستانم صحبت می‌ كردم، تا یكی از اعضای خانواده بیدار شود و به من مجوز بیرون رفتن را بدهد!


حضور در كار مناسبتی

در تله فیلم «فال قهوه» به كارگردانی فرزاد موتمن با شبنم قلی‌خانی هم‌ بازی بودم. در آن زمان شبنم قرارداد بازی در «سریال پنج كیلومتر تا بهشت» را بسته بود و به من اطلاع داد كه برای یكی از نقش‌های اصلی، به شدت دنبال بازیگر هستند و با خیلی از چهره‌ها صحبت كرده‌اند. شبنم به من توصیه كرد كه در خصوص این نقش با آقای افخمی حتما صحبت كنم. ابتدا جدی نگرفتم. چون بر این باور بودم كه حضور در كار مناسبتی نیاز به معرف و یا یك سابقه كاری چشمگیری دارد. اما به هر حال با این كش و قوس‌های ذهنی سر لوكیشن رفتم و با آقای افخمی صحبت كردم و چند سكانس از بازی‌ام در تله فیلم «مسعود آب‌پرور» را هم به عنوان نمونه كار برده بودم كه خوشبختانه آقای افخمی پذیرفتند. من كمی دیرتر به گروه پیوستم. این بازیگر جوان ادامه می‌دهد: فیلمنامه را كه خواندم، خیلی تحت تاثیر نقش قرار گرفتم و چند شب اول خواب‌های بدی می‌دیدم. اما به نظرم این كاراكتر واقعیتی است كه وجود دارد و می‌تواند بسیاری از مفاهیم را به مردم منتقل كند و تاثیرگذاری مثبتی بر آنها داشته باشد. خصوصا توجه بیشتر به مرگ.


تست احمد نجفی

خانواده‌ام موافق نبودند كه تحصیلاتم در زمینه بازیگری باشد، به همین خاطر در دوران دبیرستان رشته تجربی را خواندم و در پیش‌ دانشگاهی، به هنر تغییر رشته دادم، تا در دانشگاه گرافیك بخوانم. ولی علاقه به بازیگری همیشه در وجودم موج می‌ زد و دوستان من هم از این علاقه باخبر بودند. تا این‌كه یكی از همین دوستان به من اطلاع داد حسن هدایت مشغول گرفتن تست از افرادی است، كه چهره نیستند. من هم با توجه به علاقه‌ ام مراجعه كردم و پس از تستی كه احمد نجفی از من گرفتند، برای آن نقش انتخاب شدم. سه روز بعد برای فیلمبرداری به آبادان رفتم.


یا وكیل یا پزشک

پدرم از مخالفان سرسخت من برای حضور در این عرصه بودند و تمایل داشتند كه من وكالت بخوانم. اما در حال حاضر نگاه بهتری به آن پیدا كرده‌ اند و من شخصا رضایت نسبی ایشان را از حضورم در بازیگری حس می‌ كنم. اما برعكس پدرم، مادرم همیشه از مشوقان اصلی من در این عرصه به حساب می‌ آیند و با وجود این‌ كه برادر و خواهرم، پزشك هستند، هیچ وقت رشته و شغلی را به من تحمیل نكرده‌ اند. همچنین برادرم، با نگاهی منتقدانه به كارها و بازی‌ های من توجه می‌ كند و بی‌ تعارف نظر شخصی‌ اش را می‌ گوید، كه بسیار برای من موثر است.


ذهنیتم به بازیگری عوض شد

پس از ورود به عرصه بازیگری، ذهنیتم نسبت به این شغل تغییر پیدا كرد. به نظرم دورنمای بازیگری كه سبب جذب خیلی از افراد می‌ شود، با واقعیت‌ هایی كه در این شغل هست، تفاوت بسیاری دارد و مقوله‌ ای بسیار جدی و سخت است، كه نیاز به گذشت فراوان از خیلی از امور زندگی دارد. همچنین لازمه‌های موفقیت در این حیطه، صبر، اخلاق خوب و تمرینات مكرر است.


پشت میزنشینی

به غیر از بازیگری، مدتی در رابطه با رشته‌ ام، در یك شركت گرافیك‌ كار كردم. اما این سبك مشاغل و یكنواختی پشت میز نشستن هیچ سازگاری با روحیات من ندارد زیرا مانند بازیگری نیست كه هر لحظه از آن لذت ببرم و رضایت شغلی داشته باشم.


خانه امن‌تر از هر جای دیگر

مواقعی كه حال خوبی دارم، به همراه خانواده و دوستان به سفر می‌‌ روم و یا اوقات فراغتم را با دیدن فیلم‌ های فرانسوی و لهستانی پر می‌‌ كنم. در غیر این صورت، اگر روزی حال مساعدی نداشته باشم، خانه را مكانی ارجح‌ تر از هر جای دیگر برای رفع این حال ملتهب می‌ دانم. در این مواقع، صحبت جدی با مادر و گرفتن راهنمایی از ایشان، آرام‌ ترم می‌ كند.


كودكان كار

فیلمسازی هم جزء علاقه‌ های من به حساب می‌ آید و مطمئنا روزی با ساخت فیلم مستند، راجع به معضل حل نشده «كودكان» كه واقعا من را از نظر روحی آزار می‌ دهد، كار خواهم كرد. اما فعلا این توانایی را در خودم نمی‌ بینم و نیاز به زمان بیشتری برای تفكر در این موضوع دارم.


احترام به عقاید فرزندان

مادر پریناز ایزدیار: «احترامی كه پدر و مادرم به عقاید و شخصیت من گذاشتند، باعث شد تا من هم در مورد فرزندانم این‌گونه باشم و رابطه خوبی با آنها برقرار كنم. اما این رابطه خوب، تا به حال دلیلی نشده كه در كارهایشان دخالت كنم.» این مادر مهربان ادامه می‌دهد: به عقیده من هر بچه‌ای دارای هویت و شخصیت مخصوص به خود است و اگر خانواده‌ ها درك مناسبی از فرزندانشان داشته باشند، می‌توانند رابطه بهتری با آنها برقرار كنند.


مادر: در مدرسه معلم دخترم بودم

زمانی كه پریناز علاقه‌ اش به بازیگری را با من مطرح كرد، هیچ مخالفتی نكردم، چون از حس و طبع شاعرانه و هنری او باخبر بودم و می‌ دانستم كه اگر در این عرصه گام بردارد موفق خواهد شد. البته من خودم سال‌ ها دبیر بودم و به شاگردانم توصیه می‌ كردم كه با توجه به علاقه و استعدادشان هدف و شغل آینده خود را انتخاب كنند.


زنگ‌ های تفریح

در دوران راهنمایی كه دبیر ادبیات و عربی پریناز بودم، همیشه به او سفارش می‌كردم كه زنگ‌های تفریح به سراغ من نیاید، اما چون پریناز بسیار یك دنده بود باز هم در این ساعات به سراغ من می‌آمد، تا با فداكاری پول تغذیه دوستانش را از من بگیرد. شاید همین خصوصیات اخلاقی و خاص پریناز از دوران كودكی تا به امروز باعث جذب اطرافیان او شده است.


+ مصاحبه ش برای سال 90

+ گمونم برای مجله  ی ایده آل باشه چون سبکِ مصاحبه های اون و داره.


تک عکس جدید پریناز ایزدیار | Parinaz Izadyar


تک عکس شخصی و جدید پریناز ایزدیار + گالری عکس, پریناز ایزدیار, پری ناز ایزدیار, تک عکس, عکس شخصی, Parinaz Izadyar


ادامه نوشته

بیوگرافی پریناز ایزدیار | Parinaz Izadyar


بیوگرافی, زندگینامه, پری ناز ایزدیار, پریناز ایزد یار, پریناز ایزدیار, وبلاگ رسمی پریناز ایزدیار + کمپ طرفداران پریناز ایزدیار + Parinaz Izadyar Photo Albums + parinaz izadyar Biography + سایت رسمی پری پریناز ایزدیار  Parinaz izadyar

نام: پریناز

نام خانوادگی: ایزدیار

حرفه: بازیگر

تاریخ تولد: هشتم شهریور 1364‎

پریناز ایزدیار نخستين بار سال 1385 برای تست دادن بازی در فيلم سينمایی «بازی خطرناک» ‌به دفتر سينمايی «احمد نجفی» رفت كه قبول شد و نخستين كار‌ش را با حضور در كار آقای «حسن هدايت» تجربه كرد، که البته این فیلم به دلایلی هیچ وقت اکران نشد.  يک سال بعد تله فيلم «همان روز» به كارگردانی «عليرضا امينی» را بازی كرد و بعد از آن بود كه تعداد تله‌ فيلم‌ هايش زياد شد و با كارگردان‌ هايی همچون فرزاد موتمن، مسعود آب‌ پرور، فريدون فرهودی و شاهد احمدلو كار كرد و یک فيلم سينمايی هم به نام «داشتن يا نداشتن» را بازی كرد.

در «ورود آقايان ممنوع» نيز 6-5 سكانس جلوی دوربين «رامبد جوان» رفت تا اينكه بحث حضور در «پنج كيلومتر تا بهشت» پيش آمد. 5 كیلومتر تا بهشت، اولین سریال او محسوب می‌ شود كه با نقشی متفاوت، ماه رمضان به خانه‌ های مردم آمد و شاید همین نقش به اصطلاح «روح» باعث شد چهره و توانایی‌ هایش نسبت به قبل برای ایرانیان شناخته‌ تر و ملموس‌ تر شود. بعد از این سریال، در سریال دیگری به اسم «مثل یک کابوس» هنرنمایی کرد. اواخر سال 90 جلوی دوربین حسن فتحی رفت و نقش اول زن این کارگردان نام آشنای سینما و تلویزیون را در سریال جیدش یعنی «زمانه» بازی کرد. او در این سریال نقش مقابل حمید گودرزی را داشت.
سریال محبوبیت زیادی کسب کرد و 85 درصد بیننده به خود اختصاص داد. بعد از این سریال پیشنهاد های سینمایی و تلویزیونی زیادی به وی شد که همه را رد کرد و دستِ آخر در نمایشنامه خوانی «سفر به نهایت دور» در کنار کامران تفتی و فرزاد حسنی به نفعِ بچه هایِ محک ایفای نقش کرد. تمام درآمد این نمایشنامه خوانی به موسسه ی محک اختصاص یافت.
ادامه نوشته