حرکت تدریجی تلویزیون به سمت عشق های مثلثی
«سید عزت الله ضرغامی» رییس سازمان صدا وسیما چندی پیش در یک جمع دانشجویی اعلام کرد که از میان 100 فیلم سینمایی که طی سال تولید می شود، شاید 10 فیلم امکان پخش را از تلویزیون داشته باشد.
رویکرد انتقادی ضرغامی، به شکل و محتوای فیلم های سینمایی باز می گشت که به گفته بسیاری از همفکران او، این فیلم ها به لحاظ پوشش ظاهری حجاب بانوان و نیز مضمون، قابل پخش از تلویزیون نیستند و در صورت پخش به تعبیر آنان دچار «پالایش»(!) می شوند.
انتقادات به فیلم های سینمایی در حالی صورت می گیرد که خود تلویزیون در ارایه آثار نمایشی جذاب آن هم در چهارچوب بایدها و نبایدهایی که برای خود تعریف کرده، ناتوان مانده است.
به اعتقاد تهیه کنندگان تلویزیونی از جمله «اسماعیل عفیفه»، بایدها و نبایدهای تلویزیونی در حالی به سریال سازان دیکته می شوند که سریال های ایرانی در یک رقابت ناجوانمردانه با کانال های تلویزیونی ماهواره ای هستند و این شبکه ها با دوبله سریال ها به زبان فارسی به خانواده ها راه یافته اند.
عفیفه معتقد است که باید کمی دست سریال سازان را در انتخاب موضوع و پرداخت آنها باز گذاشت و دایره را وسیع کرد تا بتوان در فضایی برگرفته از فرهنگ ایرانی سریال ساخت.
اینکه چطور سریال سازان با رعایت شئونات اسلامی و عرف جامعه از ممیزی های - بخوانیم پالایش - تلویزیونی عبور کنند تا در نهایت از ریزش مخاطبان این رسانه جلوگیری شود، در چند سال اخیر معمای بزرگ مسوولان تلویزیونی بود که به نظر می رسد در دو سال اخیر راهکاری برای آن یافته اند.
در این راستا، برخی با اتکا به تجربه و خلاقیت های فردی کارگردان و نویسنده، تلاش کردند به حوزه هایی ورود کنند که نه تنها مخاطب را به واکنش در برابر ورود به «خط قرمز»ها وادار نمی کند، بلکه سبب شده تا آثار اینچنینی در زمره سریال های پر بیننده تلویزیونی تبدیل شوند.
برای نمونه می توان به استفاده کارآمد از عنصر «عشق» و بخصوص عشق های سه ضلعی - مثلثی - در برخی فیلمنامه ها اشاره کرد که بی آنکه صدای اعتراض مخاطب و ممیزی تلویزیون را به همراه داشته باشد، راهی آنتن می شود.
سریال «از یاد رفته» ساخته فریدون حسن پور را می توان نمونه ای از این آثار برشمرد که در سال 1390 از شبکه یک سیما پخش شد و داستان آن درباره دختر و پسری روستایی بود که در عنفوان جوانی و به رغم مخالفت خانواده ها ازدواج می کنند؛ دختر برای پیشرفت تحصیلی پسر، او را راهی تهران می کند اما در نهایت پسر به دختر همکلاسی خود علاقه مند می شود و خانواده را رها می کند.
«زمانه» نمونه متاخر این روند فیلمسازی در تلویزیون است که حسن فتحی زمستان سال گذشته راهی شبکه سه کرد.
در این سریال نیز پسری که نقش اصلی قصه را بر عهده داشت - با بازی حمید گودرزی - به وکیل خود - پریناز ایزدیار - علاقه مند می شود و با وی به صورت موقت ازدواج می کند؛ پس از مدتی ورق بر می گردد و او برای حفظ موقعیت اجتماعی و خانوادگی خود، همسرش را رها می کند و با دختر عمومی خود ازدواج می کند و به همین خاطر مورد کینه همسر سابق خود قرار می گیرد.
یا در سریال «کلاه پهلوی» که عنوان سریال درجه یک تلویزیونی را نیز به دوش می کشد، شاهد عشق های پنهانی شخصیت ها هستیم؛ از ازدواج «فرخ باستانی» با «بلانش» و سپس «شادی» تا علاقه و رابطه پنهانی او با خانم «سیمپسون» کارمند سفارت انگلیس در تهران!
در بخش های دیگر این سریال تاریخی نیز روابط پنهانی «مه لقا» و «مسیو ژان» و یا علاقه «کریم» و «بلانش» و نظایر آن را شاهدیم که با پیشرفت داستان بر تعداد این روابط و علایق پنهانی و آشکار اضافه می شود.
این شب ها نیز شبکه سه سیما سریالی را راهی آنتن تلویزیون کرده که گرچه داستان آن به سال های خیلی دور و دوران قبل از انقلاب باز می گردد، اما نویسنده فیلمنامه سعی کرده است تا از نظر مضمون آن را با شرایط امروز وفق دهد.
«پروانه» که قصد دارد سیمای گروه های مبارز مسلح قبل از انقلاب را ترسیم کند، برای پیشبرد داستان خود، از درگیری عاشقانه بین شخصیت ها به خوبی بهره گرفته است.
«پروانه» دختری از خانواده ثروتمند و وابسته به ساواک بر حسب یک اتفاق با «امیر» از مبارزان انقلابی آشنا و به وی علاقه مند می شود، اما در عین حال خواستگاری دارد که از قضا رییس پدر اوست و او برای حفظ جان «امیر» مجبور به همراهی با این خواستگار را دارد.
ترسیم فضای معلق برای «پروانه» در انتخاب مسیر سرنوشت را می توان یکی از ابزارهایی برشمرد که کارگردان به خوبی برای رسیدن به هدف نهایی خود یعنی همراهی مخاطب، بهره برده است.
یا در سریال «بال های خیس» که اتفاقا به سفارش بسیج صدا وسیما تولید شده، شخصیت «محسن» - با بازی حسین مهری - نیز بین نامزد سابق و دختری که با آن آشنا شده، معلق است.
نمونه هایی از این دست، شاهد مثالی خوبی برای تغییر رویکرد تلویزیون در انتخاب مضامین و ورود به عرصه هایی است که در گذشته «خط قرمز» این رسانه محسوب می شدند.
«جلیل اکبری صحت» منتقد سینما و تلویزیون در این باره گفت که تغییر رویکرد سریال سازی در تلویزیون کار درستی است زیرا در این صورت می توان متناسب با جامعه و خواسته های او پیش رفت.
وی می گوید: جامعه شناسان از هشت سال پیش هشدار داده بودند که اگر فضا برای بیان حقایق جامعه باز نشود و نتوان مسایل جوانان را در رسانه های داخلی مطرح و پیگیری کرد، در آینده به مشکل برخورد می کنیم و آنان به سمت رسانه های جایگزین می روند.
اکبری صحت با تاکید بر اینکه نمی توان منکر تماشای شبکه های تلویزیونی از سوی بخشی از جامعه شد، گفت: جامعه جوان امروز سریال هایی می طلبد که در آن موضوعات مبتلا به آنان را بیان کند در غیر اینصورت در بُعد فرهنگی و اجتماعی آسیب خواهد دید.
به نظر می رسد که اندرکاران تلویزیونی نیز به این نکته پی برده باشند که برای جذب مخاطب، ضمن پیروی نکردن از رویکرد شبکه های ماهواره ای، حتما لازم نیست که خلاف شرع و عرفیات جامعه عمل کنند، بلکه بهتر است قوانین نانوشته و سلیقه ای را کنار گذاشته و با عینک واقع بینی به جامعه و نیازهای جمعیت جوان آن برای سرگرم سازی نگاه کرد.
منبع: نیک نیوز