متن خوانی پریناز ایزدیار در برنامه رادیو 7
متن خوانی پریناز ایزدیار در برنامه رادیو هفت
پریناز ایزدیار: تو نیستی اما، وقتی به تو فکر می کنم صدای آب را در رگ های خاک می شنوم. گل سرخ حیاط در آینه ی نگاهم زود به زود می شکفد و آسمان پر از پروانه و بادبادک می شود. تو نیستی اما، وقتی به تو فکر می کنم دریا نزدیکتر می آید، ابرهای سیاه دور می شوند و باران هر وقت بگویم می بارد. تو نیستی اما، وقتی به تو فکر می کنم تو را می بینم در باغچه ایستاده ای و به گلها آب می دهی.
پریناز ایزدیار: جایی خواندم شخصیت آدم ها را از روی نوع بستنی ای که دوست دارند می شود فهمید. تو بستنی شکلاتی دوست داری و من همیشه بستنی توت فرنگی می خورم. خب بیا ببینیم این طعم ها چقدر به دنیای ما شباهت دارند. بستنی شکلاتی محبوب آدم های شاد و سرزنده است. آدم هایی که نمی توانند احساسات شان را بروز ندهند. درست مثل تو. اما بستنی توت فرنگی محبوب آدم های درون گراست. آدم هایی که خجالت می کشند حرف هایشان را به زبان بیاورند. درست مثل من. نمی خواستم به این حرف ها تکیه کنم اما می بینی؟ انگار دروغ هم نمی گویند. دنیای بستنی های ما از هم جداست. یادت هست؟ خودت هم همین الان خودکار قرمزت را برداشتی و یک خط قرمز دور خودت کشیدی. گفتی می خواهی در قلمرو خودت باشی و من صدایم در نیامد. تو حتی در قلمرو من هم که بودی پادشاهی می کردی. دوباره نگاهی به نوشته روی میز می اندازم. آدم هایی که بستنی شکلاتی دوست دارند همیشه عاشق این اند که مرکز توجه باشند. پس چرا تو داری دور خودت دیوار می کشی؟ قبول دارم خیلی هم نباید به این حرف ها توجه کرد اما از این به بعد می خواهم فقط به تو توجه کنم. حالا... بی خیال حرف های گذشته. بستنی ات را بخور آب شد. من هم سعی می کنم یک روز از لاک خودم بیرون بیایم اما شاید تا آن روز تو اسم مرا با لاک غلط گیر پاک کرده باشی.
با تشکر از فرشته عزیزم
