توافق صدا و سیما برای ساخت ادامه‌ مجموعه‌ «زمانه»


اسماعیل عفیفه، تهیه‌ کننده زمانه حسن فتحی در گفت‌و‌گو با ايسنا، در زمینه‌ی توافق صداوسیما برای ساخت ادامه‌ی مجموعه‌ی «زمانه» توضیح داد: در ارتباط با ساخت این مجموعه صحبت‌هایی صورت گرفته است که در پی آن‌ها اعلام کرده‌ایم برای ساخت این مجموعه مشکلی نداریم.

وی ادامه داد: هنوز واکنش و تصمیم قطعی در ارتباط با ساخت سری جدید «زمانه» صورت نگرفته است.

به گزارش ایسنا، سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی، داستانی است درباره‌ی قضاوت، تاوان و بخشش‌؛ داستان آدم‌هایی که دیگران را در معرض قضاوت قرار می‌دهند و باید تاوان سنگین برایش بپردازند.

این سریال بیش از 20 بازیگر اصلی دارد؛ حمید گودرزی‌، حسین محجوب، مهرانه مهین ترابی‌، پریناز ایزدیار‌، هومن برق نورد،‌ شهرام قائدی‌، رویا میرعلمی، حسین مهری‌، آیدا فقیه‌زاده‌، تبسم هاشمی‌، فریبا متخصص‌، معصومه آقاجانی‌، ویدا جوان‌، صبا آقاجانی‌، حشمت آرمیده‌ و بهنام قربانی بازیگران این سریال هستند که برای پخش از شبکه سه سیما تولید شد.

منبع: پارس


حمید گودرزی: می‌ توانیم مقابل شبکه‌ های ماهواره‌ ای بایستیم


مصاحبه + زمانه + سریالهای تلویزیون + حمید گودرزی + حسن فتحی

حمید گودرزی درباره‌ی محتوای سریال «زمانه» خطاب به بینندگان تاکید کرد: هدف ما در «زمانه» ترغیب و تشویق جوانان به ازدواج پنهانی نیست و ما اگر چنین اتفاقاتی را نشان می‌دهیم، عواقبش را هم نشان خواهیم داد.

این بازیگر سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: ما در سریال «زمانه» درباره‌ی دروغ، پنهان‌کاری و پیامدهای آن صحبت می‌کنیم و اصلا قصد بدآموزی و تشویق جوانان به برخی از رفتارها نظیر ازدواج پنهانی را نداریم. ما اگر در «زمانه» برخی از رفتارهای نامناسب را نشان می‌دهیم عواقبش را هم نشان می‌دهیم.

وی افزود: منفی بودن موضوعات و داستان‌های سریال «زمانه» بعدها تبعاتی دارد که گریبان همه‌ی خانواده‌های این داستان را می‌گیرد و بینندگان در قسمت‌های پایانی متوجه می‌شوند که هدف ما بدآموزی نبوده و نیست.

ایفاگر نقش «بهزاد» در سریال «زمانه» با توصیف کاراکترش ادامه داد: بهزاد در «زمانه» نماینده‌ی برخی از جوانان روزگار خودمان است که قطعا هم با بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه دست به گریبان هستند.

گودرزی دومین تجربه بازی‌اش در کنار شهرام قائدی، بازیگر نقش «منوچهر» را رضایت‌بخش دانست و افزود: پیش از این در سریال «پنجمین خورشید» در کنار آقای قائدی ایفای نقش داشتم و اکنون در «زمانه» به عنوان دومین تجربه‌ام با ایشان باید بگویم سکانس‌هایی که با هم داشتیم در نهایت بده بستان‌های عالی و خیلی زیبا از آب درآمد و از ایفای نقش در کنار شهرام قائدی لذت می‌برم، چرا که وی خیلی روان و بدون حاشیه دیالوگ‌هایش را می‌گوید. همه‌ی بازیگران دلشان می‌خواهد بازیگری در مقابلشان ایفای نقش کند که حرفه‌یی باشد و طبیعی است که در چنین شرایطی بازیگران احساس خوشحالی و رضایت می‌کنند. در «زمانه» هم من به عنوان بازیگر در کنار شهرام قائدی از این قاعده خارج نیستم.

این بازیگر سینما و تلویزیون با تجدید خاطراتش از سریال «پنجمین خورشید» که در حال حاضر از شبکه تماشا در حال پخش است، گفت: «پنجمین خورشید» به عنوان سریال مناسبتی در دوره‌ی خودش خیلی خوب و جذاب بود و توانست بینندگان زیادی را به خود جذب کند، حتی من به یاد دارم که پس از پایان آن‌، تبلیغاتی هم بر اساس این سریال تهیه کردند که در آن از زمان حال و گذشته سفر می‌کردند و بالعکس‌. تمام این اتفاقات نشان‌دهنده‌ی این است که «پنجمین خورشید» توانست نتیجه خوبی دهد و من هم خوشحالم که این مجموعه موفق شد.

او در ادامه در پاسخ به اینکه چه پیشنهاد نو و جدیدی به شبکه‌ی تازه‌ تاسیس تماشا دارید؟ خاطرنشان کرد: این شبکه باید سعی کند کارهای قوی و جذاب را پخش کند چرا که این شبکه نوپاست و باید بتواند اعتبار خودش را میان بینندگان به دست آورد و کم کم مخاطبانش را جذب کند چرا که حیف است ما با داشتن شبکه‌ها و سریال‌های متعدد خوب عمل نکنیم.

وی تاکید کرد: اگر شبکه‌ای مثل تماشا و سایر شبکه‌های تلویزیونی بتوانند برنامه‌های جذاب و مردم‌پسند به روی آنتن ببرند، موفق خواهند شد و قطعا ما با داشتن چنین شبکه‌ها و برنامه‌های خوبی، می‌توانیم مقابل بسیاری از شبکه‌های ماهواره‌یی بایستیم.

این بازیگر در ادامه‌ درباره‌ی کامل بودن فیلمنامه سریال «زمانه» و همکاری با حسن فتحی اینگونه بیان کرد: ما فیلمنامه‌ی خیلی کاملی نداشتیم و تقریبا با 12 قسمت کار را شروع کردیم بلکه فقط اعتماد به آقای فتحی و عفیفه بود که باعث شد ما با فیلمنامه‌ی 12 قسمتی کار را شروع کنیم چرا که هر دوی آنها از کارگردانان و تهیه‌کنندگان خوش نام عرصه‌ی سریال‌سازی هستند و من اولین بار بود که با آنها سعادت همکاری داشتم و امیدوارم از این به بعد هم بتوانم با آنها همکاری کنم.

حمید گودرزی در پایان درباره‌ی کارهای جدیدش در سینما و تلویزیون به ایسنا گفت: فعلا کار جدیدی برای سینما و تلویزیون ندارم چرا که حدود 10 ماه سر سریال «زمانه» مشغول بودم و از سینما دور شدم و نتوانستم همکاری جدیدی داشته باشم.

منبع: ایسنا


حسن فتحی «زمانه» را به فینال رساند + آخرین تصاویر


زمانه + سریالهای تلویزیون + پریناز ایزدیار + حسین محجوب + حمید گودرزی + حسن فتحی + آیدا فقیه زاده + ویدا جوان + فریبا متخصص + شهرام قائدی + اخبار

حسن فتحی تصویربرداری سریال «زمانه» را به فینال رساند و گروه سازنده، اکنون مشغول تصویربرداری بخش‌های پایانی این سریال هستند.

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عوامل سازنده‌ی سریال «زمانه» در حال حاضر مشغول تصویربرداری بخش‌های پایانی این سریال هستند و تصویربرداری سریال حسن فتحی تا پایان هفته به اتمام می‌رسد.

بر اساس این گزارش، سکانس‌های فینال سریال تلویزیونی «زمانه» در حال حاضر در لوکیشنی در تهران تصویربرداری می‌شود و بخش‌های باقیمانده از این سریال هم در همین شهر پیگیری می‌شود.

«زمانه» داستانی است درباره‌ی قضاوت، تاوان و بخشش‌؛ داستان آدم‌هایی که دیگران را در معرض قضاوت قرار می‌دهند و باید تاوان سنگین برایش بپردازند.

این سریال بیش از 20 بازیگر اصلی دارد؛ حمید گودرزی‌، حسین محبوب‌، مهرانه مهین ترابی‌، پریناز ایزدیار‌، هومن برق نورد،‌ شهرام قائدی‌، رویا میرعلمی، حسین مهری‌، آیدا فقیه‌زاده‌، تبسم هاشمی‌، فریبا متخصص‌، معصومه آقاجانی‌، ویدا جوان‌، صبا آقاجانی‌، حشمت آرمیده‌ و بهنام قربانی بازیگران این سریال هستند که برای پخش از شبکه سه سیما تولید می‌شود.

به گزارش ایسنا، این مجموعه تلویزیونی در حوزه‌ی آثار اجتماعی در 45 قسمت 35 دقیقه‌ای‌، بر اساس فیلمنامه مشترکی از کاظمی‌پور، جلالی و تشکری،‌ در تهران کلید خورد و از اواخر آذر ماه به روی آنتن رفت. پخش این سریال تا اسفند ماه جاری ادامه دارد.

منبع: ایسنا


+ یک سری عکس در ادامه مطلب.


ادامه نوشته

حمید گودرزی: «زمانه» تبليغ ازدواج موقت نيست!


حميد گودرزي بازيگر نقش بهزاد در سريال «زمانه» معتقد است ازدواج پنهاني براي دختر و پسر زيان‌بار است و مخاطبان عقوبت اين کار را نه تنها در زندگي ارغوان مي‌بينند بلکه بهزاد نيز مشکلات خاص خود را خواهد داشت. حميد گودرزي پس از سريال «پنجمين خورشيد» به کارگرداني عليرضا افخمي که در ماه رمضان سال 88 از شبکه سه سيما روي آنتن رفت، در سريال تلويزيوني ديگري ظاهر نشد؛ گرچه با «قلب يخي» در شبکه نمايش خانگي حضور داشت. با اين حال حضور مجدد او در يک سريال پربيننده در شبکه سه آن هم با طرح مختلف اجتماعي بهانه خوبي براي گپ و گفت با او شد. بازيگري که در اين سريال به شکل قابل قبولي ظاهر شده و چهره ديگري از خود را در بازي ارائه داده است.

تغيير محسوسي در بازي شما به ويژه در انتقال حس کار به چشم مي‌خورد. اين موضوع را ناشي از چه مي‌دانيد. متن سريال، کارگرداني يا رشدي که به مرور زمان در بازيگري شما ايجاد شده است؟

متن که طبيعتا نيست. ولي رشد سني و عقلي خودم که به تجربه چند ساله من انجاميده و از طرفي کارگرداني حسن فتحي، در اين امر بسيار موثر بوده است. اما باز هم مي‌گويم اين موضوع قطعا به متن برنمي‌گردد.

چرا؟ ماجراي تغيير نويسنده و تعطيلي‌هاي کار براي بازنويسي متن براي چه بود؟

ابتداي کار متن‌ها ايراد داشت و نويسنده عوض شد. دوست نويسنده‌اي داشتيم که در مشهد به سر مي‌برد و به ما نمي‌رسيد.

اين موضوع به راکورد (تداوم در حس و حال بازي) شما صدمه نزد؟

اين تغييرات از همان ابتدا به طور کلي در متن لحاظ شد و اينگونه نبود که در ميانه کار اعمال شود و راکورد بازيگران را به هم بريزد.

منظورتان اين است که کار با فيلمنامه کامل آغاز شد؟

خير. اما مي‌دانستيم چه اتفاقاتي رخ خواهد داد.

«زمانه» جزو معدود آثاري است که به ازدواج موقت آن هم با اين رويکرد پرداخته است. انتقاداتي هم به اين بخش از سريال شده و آن را بدآموزانه معرفي کرده‌اند.

واقعا اينطور نيست. ما نمي‌خواهيم جوانان را به ازدواج پنهاني ترغيب کنيم. نبايد براي قضاوت عجله کرد. وقتي قسمت‌هاي بعدي را ببينيد متوجه مي‌شويد اين ازدواج عواقبي دارد که نشان داده مي‌شوند. اگر عاقبت اين کار خوب بود به اين معنا است که ما جوانان را ترغيب کرده‌ايم. اما آن دو به بدبختي و آوارگي مي‌افتند. در واقع ما مخالف اين موضوع هستيم.

اما به نظر مي‌رسد اين عقوبت بيشتر دامنگير ارغوان مي‌شود. همانطور که موکلش (اميد روحاني) به او مي‌گويد برگ برنده دست بهزاد است...

نه اينطور نيست. هر دو طرف عاقبت اين کار ديده خواهد شد. طبيعتا هر دو آسيب‌هايي مي‌بينند و ضررهايي متحمل مي‌شوند که بر هيچکس پوشيده نيست. دختر و پسر هم ندارد. بهزاد و ارغوان در اين ماجرا زيان‌ديده هستند. اينطور نيست که بهزاد در برود و خوشحال و شاد باشد. بلکه خواهيم ديد براي هر دو طرف اتفاقاتي رخ خواهد داد.

شما هم در سرنوشت بهزاد نقشي داشتيد؟ يا کاملا به متن وفادار بوديد؟

نه چندان. بيشتر حسن فتحي در اين زمينه دخيل بوده است و هر چه او خواسته ما همان را اجرا کرده‌ايم. ما نظراتي داشته‌ايم که فتحي گوش داده و برخي مواقع پذيرفته اما سرنوشت قطعي را فتحي مشخص مي‌کند.

نکته جالب اينکه «زمانه» به هنرهايي چون موسيقي نيز توجه ويژه دارد.

بله اين‌ها عنايات ويژه حسن فتحي است که به هنرهاي تجسمي و موسيقي علاقه نشان مي‌دهد. حتي ما سکانسي درباره مرحوم اکبر رادي داشتيم. درباره مهجور بودن هنرها، اينکه بايد به هنرمندان عرصه موسيقي پرداخته شود و... اين‌ها به تنهايي حاصل نگاه فتحي است و ما کاره‌اي نيستيم. حتي اينکه اگر کسي وارد اعتياد شود ديگر با هنر هم ارضاء نمي‌شود نيز موضوعي است که فتحي هوشيارانه به آن پرداخته است.

همزماني پخش و تصويربرداري اين سريال امکان دريافت بازتاب‌ها و اعمال آنها در سريال را دارد يا صرفا دغدغه آنتن را بيشتر مي‌کند؟

در متني که آخرين قسمت‌هايش در حال نگارش است، بيشتر استرس ايجاد مي‌کند اما اگر سريالي با پنج قسمت فيلمنامه آماده تصويربرداري و همزمان پخش شود، امکان اعمال بازتاب‌ها در متن وجود دارد و مي‌توان به شخصيت‌هايي که محبوب مي‌شوند پر و بال بيشتري داد، اما «زمانه» اينطور نيست. امکان دست بردن در فيلمنامه وجود ندارد و همزماني با پخش کمکي به ما براي در نظر گرفتن فيدبک‌ها نکرده است.

با اين همه فشار و عدم پرداخت حقوق چطور گروه هنوز سرپا مانده است؟

واقعيت اين است که وقتي گروهي 10 ماه در حال کار است 20 روز آخر را هم کار مي‌کند ديگر.

گويا سه ماه است کسي حقوق نگرفته است...

بله. حتي برخي از دوستان پنج، شش ماه است دريافتي نداشته‌اند. به خاطر آقاي فتحي و عفيفه و به خاطر مردم مانده‌ايم. مي‌توانستم شعار بدهم و فقط بگويم به خاطر مردم. اما دو نفري که نام بردم احترامي در اين گروه دارند که بچه‌ها ماندند و کار کردند و تأثير اين اتفاق را نيز مردم مي‌بينند؛ يعني به خاطر مردم هم هست.

منبع: مهر






+ با عوامل این سریال کاملا موافقم! سریال زمانه به هیچ وجه تبلیغ ازدواج موقت و نمی کنه! حداقل برای من یکی که اینطوری نبوده! حالا موقت و دائمیش بماند، با دیدن بهزاد خیلی ببخشیدا ولی من یکی که دیگه کلا حالم از ازدواج کردن بهم می خوره. شاید بتونن از این لحاظ انتقاد کنن که تبلیغ ازدواج نکردن می کنید تا اینکه به صورت جوک بگن تبلیغ ازدواج موقت یا هر چی!!

+ یه سری از دوستان راجب اینکه آیا حمید گودرزی در سینما گلخانه نسبت به لرها بی احترامی کرده سوال پرسیدن، من اون برنامه رو به طور کامل کپچر کردم و دارم، همون اول برای اولین کسی که پرسید گفتم که نه همچین چیزی نبود، اما وقتی سوالا بیشتر شد بازم رفتم دیدم و بازم می گم بنده خدا حمید گودرزی خودش بدون اینکه ازش بپرسن خیلی خوب و قشنگ گفت اصالتا لر هست و اسم یه جایی هم آورد که الان یادم نیست. در کل اگه کسی این وسط توهینی کرده که گمون نمی کنم اینطوری بوده باشه، مجری یه چیزی گفت و خندید و حمید گودرزی هم مثل همیشه خندید کلا کاریه که تو هر برنامه ای بیاد می کنه، یعنی حداقلش جلوی دوربین آدم خوش خنده ایه دیگه من از بقیه ش باخبر نیستم. نمی دونم چرا یه همچین شایعاتی براش درآوردن. شاید می خواستن سریال و بکوبن بالاخره بازیگر نقش اول مرد هست و این می تونه روی سریال هم تاثیر بذاره.


نقد و بررسی سریال زمانه | استاندارد اما معمولی


نگاهي به نيمه اول سريال زمانه 

زمانه از آن دست مجموعه هايي است كه خود، پيش از شروع و پخش در مخاطب ايجاد كنجكاوي و دنبال كردن مي كند.

نام حسن فتحي و اسماعيل عفيفه به عنوان كارگردان و تهيه كننده در كنار چهره هاي محبوب تلويزيوني و نام آشنا همگي عاملي هستند براي يك گام رو به جلو بودن در آغاز راه به نسبت ساير رقبا و محصولات مشابه. اما آيا زمانه حداقل در نيمه اول خود توانسته است در حد و اندازه هاي نام هاي خود ظاهر شود؟ قطعاً پاسخ منفي است و زمانه به هيچ عنوان يك مجموعه بي نقص و اشكال حتي در كارنامه خود سازندگان هم نيست اما اين بدان معنا نيست كه سريال وضعيت بحراني داشته باشد و باعث خدشه دار كردن اعتبار توليدكنندگان كار باشد. زمانه يك امتياز بشدت خوب و مثبت دارد كه آن را تاحد زيادي در ميان سريال هاي ايراني بالامي كشد و آن چيزي نيست جز موضوعي كه امروزه ايراد اكثر سريال هاي ماست. اين كه مجموعه با شروع و گذشت چند قسمت و طرح مسئله و شكل گرفتن گره عملاً به پايان مي رسد و تا انتها تنها توضيح واضحات داده مي شود.

برخلاف اين كه لازمه يك مجموعه موفق و قوي اين است كه گره ها در جاهاي مناسب و درست در دل داستان تعبيه گردد و به گزافه كشيده نشود، چيزي كه زمانه تاحدي توانسته آن را رعايت كند و قصه ها در پي يكديگر شكل مي گيرند و گره هاي جديد و حتي داستانك هاي جديد بي محابا به قصه اضافه مي شوند تا مخاطب خسته نشود، ضمن آن كه سازه چنين كارهايي كه تماشاگر تا انتها صبر مي كند تا گره اصلي و معماي كل برايش گشوده شود به خودي خود جذاب و تماشاگرآور است.

هميشه يكي از برگ برنده هاي حسن فتحي دقت روي متن كارهايش است كه اين وسواس هميشه نتيجه مثبت هم مي دهد و خوشبختانه تلويزيون هم كه انصافاً مبدا تفكيك نويسندگي از كارگرداني يك اثر بود، كه بشدت هم لازم و ضروري بود، هم اكنون در قدم مثبت ديگري درحال باب كردن نوشته شدن كارها نه توسط يك نفر كه يك تيم است و كم كم اين شكل و شيوه فوق العاده خوب و باز هم ضروري در حال تكثير و بسط است.

اما در كنار همين امتيازات همين متن و فيلمنامه هم در چند بخش به كار ضربه وارد كرده است و حتي باعث ترمز پيشرفت كار شده است كه مهمترين مورد آن عدم شخصيت پردازي صحيح است كه متاسفانه شاهد شخصيت هاي تك بعدي هستيم كه بعضاً در حد تيپ باقي مانده اند و نمونه هاي آنها و يا بهتر بگويم تيپ مشابه آنها بارها براي مخاطب در كارهاي ديگر رو شده بود.مضاف براين كه در كنار اين عدم شخصيت پردازي خوب، انتخاب بازيگران غلط حتي در همان مرحله شيمي بازيگر به اين الكن بودن شخصيت ها دامن زده است.

اما ظاهراً اين ايرادات با تجربه بالاي فتحي در امر مخاطب شناسي در زير لايه هاي قصه اي كه ناخودآگاه كنجكاوي مخاطب را تا انتها دنبال مي كند و همچنين يك قصه اجتماعي و روز جامعه مثل دعوا بر سر پول و معيار هاي مالي و سرك كشيدن به زندگي خصوصي آدم ها در كنار موقعيت هاي شغلي شان كه ايجاد جذابيت مي كند توانسته تا حدي مخاطب را راضي نگه دارد و مهر استاندارد بر پيشاني كار خود بزند.


عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران

روزنامه ايران، شماره 5275 به تاريخ 26/10/91، صفحه 19 (تلويزيون)


نقد و بررسی سریال زمانه | وفاداری به واقعیت


سنت «ملودرام» در تلويزيون

«ملودرام» يكي از ژانرهاي رايج در هنرهاي دراماتيك است كه تعاريف مختلفي براي آن مي توان قائل شد اما در يك جمله مي توان گفت «ملودرام ژانري است كه با احساس عاطفي سر و كار دارد». اگر مخاطب در آثار كمدي با «خنده» مواجه مي شود يا اينكه در آثار نمايشي ژانر وحشت با «ترس» روبه رو است، در ملودرام آنچه احساس و عاطفه مخاطب را برمي انگيزاند، دستمايه كار فيلمنامه نويس و سازنده اثر است.

ملودرام حتي در ضعيف ترين شكل ارائه آن مورد توجه و اقبال مخاطبان مختلف تلويزيون قرار مي گيرد. علت اين مساله هم اين است كه آنچه آثار اين چنيني درباره آن صحبت مي كنند، مسائلي است كه به صورت روزمره براي مخاطب عادي رخ مي دهد و مخاطب بارها با چنين پديده هايي مواجه مي شود. اين همان دليلي است كه سبب مي شود مخاطب تلويزيون با ديدن شخصيت هايي كه به مسائل روزمره خود مخاطب مبتلاهستند، به تماشاي سريالي مانند «زمانه» بنشيند و با علاقه قصه شخصيت هاي آن را دنبال كند.

زمانه قصه يي درباره همين روزها و شب هاي خودمان است. كافي است در جمعي خانوادگي بنشينيد و بعد از مرحله عادي «آب شدن يخ هاي عاطفه» و «باز شدن سر درددل حاضران» قصه هايي اينچنيني را از زبان افرادي كه در اطراف خود هستند بشنويد. به هم خوردن رابطه خواهر و برادري بر اثر ارث، به هم خوردن ازدواجي خانوادگي كه سال هاست خانواده ها منتظر وقوع آن هستند، ارتباط هاي عاطفي كه به ازدواج هاي نامعقول ختم مي شوند، پنهان كاري در روابط عاطفي، مشكلات اقتصادي، پشيماني آدم ها در دهه چهارم و پنجم زندگي از كرده هاي پيشين خود و... قصه ها و رويدادهايي است كه به سادگي مي توان با جزييات فراوان و حتي گاهي با پرداخت دراماتيك(!) از زبان اطرافيان خود بشنويد.

بر همين اساس مي توان زمانه را سريالي دانست كه در درجه اول، ارتباطش با مخاطب مرهون روايت داستان ها و قصه هايي است كه براي ذهن مخاطب آشنا است و به همين دليل اين داستان ها از سوي مخاطب به سادگي پذيرفته مي شوند اما اين همه ماجرا نيست.

يكي از فيلمنامه نويسان مطرح درباره ميزان وفاداري به واقعيت در يك اثر نمايشي و تاثير آن در برقراري ارتباط مخاطب با آن اثر مي گويد: «اگر مردم دوست داشتند در فيلم ها و سريال ها واقعيت را تماشا كنند، به جاي ديدن فيلم صفحات اقتصادي روزنامه ها را مي خواندند!»

در سريال زمانه مخاطب با واقعيتي تلخ و عريان مواجه نيست. اين جنس از واقع گرايي كه به مطالب حوادث صفحات روزنامه ها بسيار نزديك است، در سال هاي اخير طرفداراني هم در ميان اهالي سينما و تلويزيون پيدا كرده اما چنين آثاري هيچ گاه به اندازه سريال زمانه نظر مثبت مخاطب خود را جلب نمي كنند. واقعيت اين است كه مخاطب تمايلي ندارد تا به تماشاي اثري بنشيند كه حاصلي جز تلخي و آزار برايش ندارد. مخاطب تلويزيون دوست دارد هميشه نتيجه گيري پايان سريال به گونه يي باشد كه نشان دهنده او به عنوان بيننده، از اينكه اشتباه هاي آن شخصيت را تكرار نكرده، راضي و خوشنود باشد! به عبارتي ساده تر هميشه مخاطب هنگام تماشاي سريالي تلويزيوني از جنس زمانه، خود را در جايگاه چنين شخصيت هايي قرار مي دهد. گاه مخاطب از اينكه پروسه اشتباه هاي آنها را تكرار نكرده خوشنود مي شود و گاهي هم كه به مسائل و مشكلات آنها مبتلابوده، با تماشاي سريال احساس همذات پنداري مي كند اما برخلاف عالم واقعيت، هميشه شخصيت هاي نمايشي امكان بازگشت از اشتباه هاي خود را دارند. اين همان وضعيتي است كه با عنوان «پايان خوش در فيلمنامه نويسي» از آن تعبير مي شود. بر اساس همين قاعده «پايان خوش» ، هميشه در چنين سريال هايي، شخصيت هاي منفي به فرجام كارهاي ناپسند خود رسيده و مجازات مي شوند: حال آنكه در عالم واقعيت ممكن است شخصيت هاي منفي تا مدت ها شاد و قبراق به فعاليت خود ادامه دهند و هيچ مجازاتي هم در انتظار آنها نباشد! اين همان عنصر «تخيل» است كه نويسندگان چنين فيلمنامه هايي با عبور دادن عناصر داستاني از عنصر «تخيل»، فضايي را فراهم مي كنند كه از شدت تلخي قصه هاي واقعي كاسته مي شود و با نزديك شدن داستان به قواعد دراماتيك و جذاب، سريال ها با طيف فراواني از مخاطبان ارتباط برقرار مي كنند. پايان خوش و پيام هاي اخلاقي هميشه يكي از ضرورت هاي اجتناب ناپذير چنين سريال هايي است. مساله يي كه از سوي منتقدان بارها با نكوهش مواجه مي شود و نسبت به آن روي خوشي نشان داده نمي شود. منتقدان معمولابه پايان هايي تكان دهنده و متاثر كننده تمايل دارند اما مخاطب عادي تلويزيون، امروز بيننده زمانه است و روز ديگر به تماشاي سريالي ديگر از اين جنس مي نشيند. قرار هم نيست يك سريال تلويزيون زندگي او را متحول كند و در زندگي او تاثيري عجيب و غريب بگذارد. سريال هاي اينچنيني صرفا قرار است لحظات خوب و خوشي را براي مخاطب فراهم كند، براي چند هفته يي او را با خود همراه كند و با تاثير بر ذهن و روح وي، تاثيري كوچك بر او بگذارند. به نظر مي رسد در روزهاي باقيمانده از پخش اين سريال نيز شاهد چنين پايان بندي خوشي در اين سريال باشيم: پايان بندي در نكوهش خشونت و تاكيد بر ارزش هاي اخلاقي كه نزد شخصيت هاي فعلي سريال فراموش شده اند و سريال با هدف توجه دادن مخاطب به اين ارزش ها، در قسمت هاي گذشته گره هاي فراواني را بر سر راه آنها گذاشته است.

منبع


نقد و بررسی سریال زمانه | زمانه مردی، زمانه نامردی


تا پیش از شروع پخش مجموعه زمانه که از هفته اول دی هر شب روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است بیشتر از شش‌ماه بود که تلویزیون اثری چشمگیر در حوزه آثار نمایشی نداشت؛ یعنی درست از زمان اتمام پخش سریال «راه طولانی» به کارگردانی رضا کریمی که در شب‌های بهاری پخش می‌شد. 

زمانه که پس از مجموعه‌های «همسایه‌ها»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «فردا دیر است»، «شب دهم»، «روشن‌تر از خاموشی»، «میوه ممنوعه»، «مدار صفر درجه»، «اشک‌ها و لبخندها» و «در مسیر زاینده‌رود» به‌عنوان دهمین ساخته حسن فتحی، مجموعه‌ساز قابل اعتنای سیما، روی آنتن شبکه سوم رفته دستمایه‌ای شبیه به اغلب ساخته‌های پیشین این کارگردان دارد؛ دستمایه‌ای که آمیزه‌ای است از درام و معما و به‌نظر می‌رسد فتحی که ظرف دودهه اخیر بارها با چنین دستمایه‌ای کار کرده نه‌تنها از تکرار و پرداختن دوباره به آن خسته نشده که تازه در حال کشف وجوه و ظرفیت‌ها امتحان نشده از آن است؛ مکاشفه‌ای که بی‌راه هم به‌نظر نمی‌آید و گواه آشکار آن همین مجموعه در حال پخش (زمانه) است که در این بازار بی‌رونق مجموعه‌های تلویزیونی و در زمانه حکومت بی‌چون و چرای سریال‌هایی که از مجاری‌ای جز سیما به گیرنده‌های خانگی راه می‌یابند موفق شده توجه حجم عظیمی از بینندگان را به‌خود جلب کند. 

نقطه شروع جلب توجه عموم به مجموعه زمانه را نه می‌توان به اسم و رسم سازنده‌اش و نه به مضمون ترکیبی امتحان پس‌داده‌اش ربط داد بلکه خیلی ساده باید گفت که در آغاز کار، این تیم بازیگران مجموعه بود که جلب توجه کرد به‌خصوص دو بازیگر اصلی آن، حسین محجوب و حمید گودرزی، که جزو بازیگران گزیده کار تلویزیون محسوب می‌شوند و به‌واسطه کارنامه خوب و درخشانی که از خود به جا گذاشته‌اند حضورشان در یک مجموعه هنوز هم می‌تواند جلب نظر کرده و بیننده تلویزیونی را برای تماشای کار ترغیب کند.

اما فارغ از بحث بازیگری این مجموعه که جز محجوب و گودرزی بازیگران خوب دیگری همچون مهرانه مهین‌ترابی و خواهران آقاجانی را هم در بطن خود دارد باید بخش مهم دیگری از توفیق زمانه را به نحوه پرداخت داستان مربوط دانست؛ در واقع فتحی برخلاف عرف رایج مجموعه‌های تلویزیونی نه‌تنها به صرف استفاده از یک سوژه امتحان پس داده اکتفا نکرده که اتفاقا قسمت عمده توان و کوشش خود را بر هرچه بهتر بسط و پرورش دادن همین سوژه آشنا گذاشته‌ است.

مصداق‌های عینی آن را می‌توان در نوع نگاه کارگردان به ماجرای مرگ حبیب (پدر بهزاد فروزانفر) و شیوه ارائه قطره‌چکانی اطلاعات پیرامون این مسئله آشکارا مشاهده کرد؛ شیوه‌ای که به حفظ و زنده نگه‌داشتن تعلیق اولیه داستان تا فصل‌های انتهای آن منجر شده است.

امتیاز دیگر مجموعه در نوع نمایش چکیده و مختصر و مفید رابطه عاطفی بهزاد و بهار در ابتدای کار و بهزاد و ارغوان در ادامه ماجرا است که اصلا و ابدا نشانه‌ای از سوءاستفاده از این موضوع جذاب و جوان‌پسند در کار فتحی دیده نمی‌شود و فتحی با گزیده‌گویی دریچه متفاوتی را روی مخاطب گشوده که ثمربخش هم بوده و آخرین ساخته او را تا سطح جاگرفتن در ردیف آثار ماندگار تلویزیونی ارتقا داده است.

منبع: همشهری


نقد و بررسی سریال زمانه


حالا یک سالی می‌شود که به لطف حضور پررنگ سریال های شبکه های ماهواره ای در سفره های مردم! کانال های مختلف تلویزیون از یک و دو و سه گرفته تا آی فیلم و تماشا و نمایش، اقدام به پخش مسلسل وار سریال های تکراری و غیرتکراری کرده تا حداقل تعدادی از این مخاطبان پناهنده به شبکه های خارج از کشور را از آن خود کند. سریال زمانه که این روزها عنوان پربیننده ترین سریال تلویزیون را از آن خود کرده علی رغم اینکه در مقایسه با دیگر مجموعه های تلویزیونی این روزها (میلیاردر، دختران حوا، یلدا و ...) در جایگاه بالاتری قرار می گیرد اما در قیاس با آثار قبلی فتحی و البته در کنار فیلم سینمایی سال پیش وی «یک روز دیگر» (که تنها در جشنواره به نمایش در آمد و بعید است سازندگان آن تمایلی به نمایش آن داشته باشند و حیثیت حرفه ای شان حکم می کند که اتفاقی جز این رخ ندهد) به منزله عقبگردی فاحش در مسیر فیلمسازی کارگردانی ست که پیش از این تبحر خود را در شخصیت پردازی و خلق موقعیت های جذاب دراماتیک نشان داده و متن شاعرانه فیلمنامه هایش، یاد و خاطره حاتمی بزرگ را در اذهان تماشاگران جدی سینما، زنده می کرد.

«زمانه» ملودرامی با پیروی از همان کلیشه های همیشگی ست (دعواهای خانوادگی بر سر پول و زمین، عشق دخترعمو به پسرعمو، عشق پسر پولدار به دختر فقیر و مخالفت های خانواده ها برای ازدواج و ...) که بی هیچ خلاقیت و نوآوری در شیوه و نوع روایت، و با تاکید روی مولفه های عامه پسند مخاطب را همراه خود می کند. راه دوری لازم نیست بروید! کافی ست دو نمونه موخر و البته موفق فتحی را به یاد بیاورید، پرداخت جذاب وی به موقعیت های انسانی که مفاهیمی چون «عشق و سیاست»، «جنگ و صلح»، «مذهب و ملیت» و ... از آن زاده شده و در قاب ماندگاری به نام تاریخ روایت می شدند (مدار صفر درجه) را کنار آنچه در «زمانه» می بینید، گذاشته تا درک بهتری از این تفاوت داشته باشید، آن پارادوکس های چالش برانگیز در «مدار صفر درجه» (عشق پسر مسلمان به دختر یهودی، اثرات جنگ جهانی دوم بر زندگی مردم، موقعیت آبسورد سیاست در تاریخ معاصر ایران و ... ) کجا و این گره افکنی های از مد افتاده «زمانه» که معمولا بعد از حدس تماشاگر محقق می گردد، کجا!!! اشاره ظریف و نقادانه ی فتحی در «میوه ممنوعه» به رابطه میان سرمایه و مذهب و چالش میان ایمانی که وعده آخرت می دهد با عشقی که فرد را به دنیا می خواند، کجا !! و عشق میان بهزاد و ارغوان، که عینا کپی ملودرام های شبانه از نرگس و مسافری از هند گرفته تا دلنوازان و فاصله است، کجا؟!

مشابه همین پسرفت را در سینما، سال گذشته در جشنواره فجر دیدیم، جایی که فتحی بعد از سه تجربه موفق (که در هر کدام ار آنها ارتقای جایگاه فیلمساز به نسبت فیلم قبلی، به وضوح آشکار بود) سراغ یک موضوع جهانی رفته و با قرار دادن مساله مهاجرت و پولی که گم می شود و در پایان فیلم به صاحب اصلی اش بر می گردد، از مولفه های همیشگی سینمای خود فاصله گرفته و داستان کهنه ای را که از همان دقایق ابتدایی می توان پایانش را حدس زد، بی هیچ فراز و فرودی به تصویر می کشد که در مقایسه با «کیفر» (که نمونه یک نوآر موفق و جذاب ایرانی ست) هیچ اندوخته ای به کارنامه حرفه ای فتحی اضافه نمی کند جز بیان گل درشت یک پیام عرفانی که فرم زیبای آن را در مثنوی مولوی خوانده ایم.

«زمانه» همچون اکثر سریال های هم ژانر! خود، تنها حسن اش داستان نسبتا روان‌ای است که باعث همراهی تماشاگر تلویزیون با آن شده است، اما در کنار این همچون تمامی سریال های روتین شبانه از ضعف در شخصیت پردازی و عدم پرداخت عمیق به روابط کاراکترهایش ضربه خورده برای مثال هنوز مشخص نیست که آیا بهزاد واقعا به خاطر عشق اش به ارغوان با وی ازدواج کرده یا این عشق، مفری برای رهایی از بهار (دخترعمویش) بوده است؟ اگر پاسخ سوال اول مثبت است پس این همه تعلل در اعلام این خبر به خانواده و ابهام و تردیدی که در رفتار وی می بینیم، چه دلیلی دارد؟

اگر سهم گزاره دوم در تصمیم بهزاد موثرتر است، چرا بهزاد به راحتی قید بهار را به خاطر خطای عمویش می زند و با مسبب اصلی اتفاقات که عمویش باشد، کنار می آید؟ عشق در آثار فتحی یکی از مولفه هایی ست که آنگاه که متبلور می شود، روح و جان فرد را صیقل داده و وی را با درک تازه ای از زیستن، آشنا می کند، عشق پیری حاج یونس به وی می آموزد که نمی توان همزمان در طلب آرامش بود و درکنار آن لذتِ شیطنتِ عشق را چشید. حاج یونس بعد از سالها عبادت درمی یابد که ایمانِ بی عشق چون راهی به روح آدمی ندارد، عالمی می سازد جاهل و متعصب که تمام داشته هایش در ریش، تسبیح، انگشتر عقیق، نماز های مستحبی و طهارت دقیق خلاصه می شود.

کاراکترهای «مدار صفر درجه» علی رغم اینکه هرکدام متعلق به دنیاهای متخاصم اند، اما با عشقی که در وجودشان هست (و سیر اتفاقات داستان به تناوب این نیروی خفته در درون آنها را بیدار می کند) از پذیرش جبر زمانه سرباز زده و امیدوار به ساخت دنیایی هستند که در آن بتوان حول اشتراکات گرد هم آمد و زیستن را تجربه کرد، حال آنچه از عشق در «زمانه» می بینیم به لج بازی کودکانه ای شبیه است که نه تنها به انقلاب درونی کاراکترش منجر نمی شود که برعکس داستان به سمتی پیش می رود که گویی هر آن قرار است سر بهزاد به سنگ خورده و از تصمیم ناگهانی اش پشیمان شود.

هر چند در سریال های اینچنینی مسیر داستان بسته به ذائقه تماشاگر و علائق وی، مدام تغییر جهت می دهد و همان طور که مثلا تهیه کننده بعد از پخش سی قسمت اعلام می کند تا اول اسفند فیلمبرداری ادامه دارد (و این یعنی چون از کار استقبال شده پس همچنان می توان داستان را ادامه داد!) ممکن است هر پایانی برای این سریال رقم بخورد.

در پایان می توان امیدوار بود فیلم بعدی فتحی، در ادامه «کیفر» باشد تا «یک روز دیگر» و «زمانه» که در این صورت می توان بازهم انتظار ساخت فیلمِ کارگردانی را داشت که فیلم هایش فرصتی برای سینمای ایران است که در دل تعریف داستان برای تماشاگرِ، آئینه ای از جامعه خویش بوده و با نمایش تباهی در کنار شکوه هنر، ضمن دعوت مخاطب به تجربه ورود به دنیای فیلم، قهرمانش را از میان انبوهی از گناه به سوی رستگاری هدایت می کند.

منبع: کافه سینما


جبار آذین: هر سوژه ای با تغییرات عجیب و غریب روی آنتن می رود!


شبکه ایران/نرگس عاشوری: جبار آذین منتقد پیشکسوت سینما با مروری اجمالی بر تازه‌ترین تجربه سریال‌سازی حسن فتحی، "زمانه" را به لحاظ ساختار، کارگردانی و نوع درام موفق ارزیابی کرده اما معتقد است این سریال یک اثر معمولی در کارنامه کاری فتحی محسوب می‌شود و پیش از این آثار مقبو‌ل‌تری از این کارگردان شاهد بوده‌ایم. وی همچنین ابراز امیدواری می‌کند که مشکلات ممیزی‌های شخصی و سلیقه‌ای گریبانگیر این سریال نشود. نظرات این مدرس سینما را که در گفت و گو با شبکه ایران مطرح شده است در ادامه می‌خوانید:

 



فتحی هم درام را می‌شناسد و هم با کار تصویری به خوبی آشناست

"زمانه" محصول کار کارگردان با تجربه عرصه‌های نمایش و تصویری است. حسن فتحی کارنامه مقبولی در تئاتر، سینما و تلویزیون به ثبت رسانده است و تعدادی از پرمخاطب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی جزو کارهایی است که ایشان انجام داده‌اند و این امر بیانگر آن است که حسن فتحی هم درام را می‌شناسد و هم با کار تصویری به خوبی آشناست. "زمانه" به عنوان یک سریال اجتماعی و خانوادگی چاشنی مسائل مورد علاقه فتحی از جمله روایت بخشی از ماجراها به شکل معماگونه را در خود جای داده است.
 



باز کردن فضایی از مناسبات خیر و شر

با وجود این‌که داستان اصلی سریال به صورت خطی چندان تازه نیست اما روایتی که حسن فتحی از ماجراهای اصلی مجموعه ارائه می‌کند به لحاظ نوع اجرا تا حدودی جدید است. مسئله اصلی سریال به موضوع اختلافات آدم‌های مختلف بر سر مسائل مالی برمی‌گردد. به عبارتی سریال با باز کردن فضایی از مناسبات خیر وشر سعی دارد انسان‌هایی را که در مسیر خوب بودن و یا ترک خوبی‌ها به حرکت درآمده‌اند و در این راه طعمه نفس اماره و شیطان شده‌اند و در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند را تفسیر کند. از همین رو ماجرای اصلی سریال در ارتباط با حسام‌فروزانفر و گذشته‌‌ای است که آشکار شدن حقایق آن موجب رویارویی دو خانواده می‌شود و در این کشاکش مسائل مرتبط با انسان دوستی و انسان محوری عرضه می‌شود.

 



طمانینه‌ در پرداخت روابط و کند شدن ریتم سریال

اما داستانی که در حال حاضر مجموعه را تحت‌الشعاع قرار داده است ازدواج مخفیانه دو شخصیت اصلی سریال است. هر چند مشهود است که کارگردان تلاش کرده از زوایای آسیب‌شناسانه به این مقوله نگاه کند اما طمانینه‌ای که در پرداخت روابط این دو صورت گرفته باعث شده تا حدودی ریتم سریال کند شود و در نتیجه مانع شکل‌گیری برخوردهای دراماتیک شود. در چنین شرایطی فضای درام از کشاکش فاصله گرفته و تعلیق‌ها کمرنگ می‌شود و به بدنه اصلی متن لطمه می‌خورد. با این حال چون فتحی کارگردان و نویسنده با تجربه‌ای است، سعی کرده با تصویر این خلا‌ء‌ها را پر کند و از همین رو مسئله چگونگی ارتباط این زوج و کشاکش بین دو خانواده باعث جذب مخاطب شده است.
 



حسین محجوب از نقش حسام فاصله دارد

با این‌که ماجراهای اصلی و مسئله مال‌دوستی چیز جدیدی نیست اما روایت آن در کنار مسئله ازدواج مخفیانه که می‌تواند به عنوان مشکلات جوامع سرمایه‌داری مطرح شود در این سریال مورد توجه قرار گرفته است است و حسن فتحی با تکیه بر تصاویر و استفاده از بازیگرانی که تا حدودی توانسته‌اند به شخصیت‌ها نزدیک شوند مسائل مورد نظر را به خوبی اداره می‌کند. گرچه در همین زمینه اعتقاد دارم بعضی از بازیگران آنچنان که باید در نقش گنجیده نشده‌اند، از جمله حسین محجوب که با وجود این‌که بازیگر قدری است از نقش حسام فاصله دارد و هماهنگ نیست. پریناز ایزدیار توانایی‌های خوبی برای بازیگری دارد و بیش از بقیه به نقش نزدیک شده است.
 



مضمون مورد توجه اجتماعی و ساختار حرفه‌ ای

مجموعه "زمانه" به دلیل مضمون مورد توجه اجتماعی و عنایت به ساختار حرفه‌ای که از حسن فتحی سراغ داریم توانسته مخاطب را همراه کند. هر چند که حسن فتحی کارهای قویتر و خوش‌ساخت‌تری نسبت به "زمانه" داشته و این سریال به نوعی جزو کارهای ممتاز ایشان قرار نمی‌گیرد.نوع درام، نوع شخصیت‌ها و حتی کارگردانی کار از "زمانه" یک پرونده کاری خوب اما معمولی ساخته است در حالی که پیش از این از حسن فتحی آثار مقبو‌ل‌تری شاهد بوده‌ایم.
 



لزوم پرداخت به مسائل اجتماعی در آثار تلویزیونی

سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی باید بر مسائل اجتماعی با اشراف کامل نگاه کنند و آن را از زاویه آسیب‌شناسانه و رویکرد یافتن راهکار مناسب به تصویر بکشند. مهم‌ترین مشکل قبل از این‌که معطوف به هنرمندان شود به ساز و کار غیراصولی سازمان صداوسیما باز می‌گردد که منطق و تخصص در آن اعمال نمی‌شود و این‌گونه است که سریال‌هایی که مثل "زمانه" قصد دارند مسئله ازدواج مخفیانه را به صورت تحلیلی و کارشناسانه آسیب‌شناسی کرده و راه‌حل‌های شرعی و عرفی ارائه دهند به دلیل همین نگاه عجولانه و بعضا قضاوت نه چندان خردمندانه با قیچی سانسورچی‌ها تبدیل به اثری می‌شوند که سطحی و شعاری جلوه کند.

 



ممیزی‌ های سلیقه‌ای و شخصی به جای ممیزی‌های قانونمند سلطه دارد

ممیزی به عنوان چارچوب و خط قرمزها که شامل بایدها و نبایدهاست با لحاظ فرهنگی اجتماعی، در همه جا مقبول است اما وقتی این اصلاحات به صورت قانونمند و هدفدار تبیین نشود به جای آن ممیزی‌های شخصی و سلیقه‌ای حاکم می‌شود. متاسفانه در تلویزیون ممیزی‌های سلیقه‌ای، شخصی و گروهی به جای ممیزی‌های قانونمند سلطه دارد از همین رو گروه‌های متعددی به صورت جدا از هم اعمال نظر می‌کنند، یک تیم فیلمنامه را بررسی می‌کند، گروهی بعد از تولید ساختار کار را و گروهی دیگر هم هنگام بخش اعمال نظارت می‌کنند. از همین رو است که با نبود برنامه اصلاحی و ممیزی قانونمند نگاه‌ها سلیقه‌ای می‌شود و هر مقوله‌ای برای مطرح شدن در تلویزیون با عبور از فیلترهای مختلف با انواع و اقسام نظرات مخالف و موافق مواجه شده و در نهایت با تغییرات عجیب و غریب روانه آنتن می‌شود. و در نهایت با حذف دو سه قسمت از یک سریال با سلیقه فلان مدیر سریال بی‌ربط از آب در می‌آید و معجزات اتفاق می‌افتد و شخصیت‌هایی که قرار بود به روال طبیعی رشد کنند، بی‌دلیل و یک‌مرتبه متحول می‌شوند.

منبع


سریال «زمانه» كاری متوسط در پرونده حسن فتحی!



سريال «زمانه» جديدترين ساخته حسن فتحی كارگردان قديمی تلويزيون است؛ فيلمسازی كه از وی سريال‌های بسيار خوبی چون «مدار صفر درجه» و «شب دهم» روی آنتن رفته است. اما كار اخير وی را اگر بخواهيم به صورت كلی ارزيابی كنيم می‌توان گفت كه با وجود برتری كيفی نسبت به بسياری از سريال‌های تلويزيون، در مقايسه با كارهای خوب فتحی، كاری ممتاز نيست، بلكه اثری متوسط است كه تنها سعی دارد قصه‌گو باشد.

در اين سريال آدم‌هايی وجود دارند كه هر كدام در مناسبات اجتماعی دارای جايگاهی هستند، اما اين شخصيت‌پردازی در خصوص برخی از نقش‌ها، به هيچ وجه خوب از كار در نيامده، نمود بارز اين گفته را می‌توان در شخصيت‌پردازی حسين محجوب مشاهده كرد؛ كاركتری كه بازيگر منفی سريال است، اما هيچ‌گاه تماشاگر اين مسئله را به صورت ملموس باور نمی‌كند.

دليل ضعف فوق نيز كاملا روشن است. بدين معناكه بازيگری كه از حسين محجوب سريالی چون «صاحبدلان» را ديده نمی‌تواند نقش منفی را از اين بازيگر باور كند، البته شايد اين نقد در نگاه اول درست به نظر نيايد، چون بازيگر بايد بتواند هر نقشی را جان بخشد، اما برخی از بازيگران به اندازه‌ای در يك قالب مثبت يا منفی فرو رفته‌اند كه ديگر نمی‌شود از آنان بر خلاف آنچه هستند، تصويرسازی كرد.



شخصیت‌پردازی نامناسب «زمانه»

نكته ديگر درباره بحث فوق اين است كه معمولا فتحی در كارهايش شخصيت‌پردازی را به شكل خوبی مطرح می‌كند، حتی در كارهای ضعيف اين كارگردان «ميوه ممنوعه» و «در مسير زايند رود» اين مسئله را می‌شود، مشاهده كرد، ولی اينكه چرا در اين سريال چنين وضعيتی پيش آمده را اينگونه می‌شود، بايد توضيح داد كه فيلمنامه اين كار را خود فتحی ننوشته است.

«زمانه» سريالی است كه می‌خواهد خوبی و بدی را تصوير كند؛ دو خصيصه‌ای كه در طول تاريخ سبب اتفاقات مثبت و منفی بسياری در جهان شده‌اند، اما در بحث روانشناختی اين كار پردازشی كه از خوبی و بدی دارد، تماشاگری كه دقيق‌تر، برنامه های نمايشی را دنبال می‌كند را با پيام كار همراه نمی‌سازد، چراكه اين كار به شكل شعار‌گونه خوبی و بدی را پرداخته است.

بحث ديگری كه درباره اين كار بايد مطرح كرد. بازيگری اين سريال است. درباره نقش حسين محجوب سخن گفته شد، اما درباره ديگر نقش‌های اصلی سريال همچون حميد گودرزی و مهرانه مهين‌ترابی هم آنگونه كه بايد شخصيت‌پردازی مناسب رعايت نشده و تنها شاهد نقش‌های تخت و يك دست هستيم كه تنها حضوری متوسط در كار دارند.



قصه‌گويی، ويژگی مثبت حسن فتحی

درباره فيلمنامه «زمانه» هم اين بحث مطرح می‌شود، كه اين كار مثل اكثر آثار ايرانی انتهايش برای تماشاگر قابل پيش‌بينی است، ولی آنچه در اين زمينه قابل توجه است، شكل قصه‌گويی سريال است كه همانند ديگر كارهای فتحی امتيازات خوبی دارد، هرچند كه ضعف‌های در پردازش شخصيت دارد، ولی اين ضعف تماشاگر را از كار دور نمی‌كند. در ضمن گره‌هايی آنچنان پيچيده يا تعليق‌های حيرت‌انگيز در كار نمی‌بينيم، امتيازی كه با توجه به خصيصه قصه‌گويی حسن فتحی، قابل حدس است.

در پايان اين بحث بايد گفت كه «زمانه» كاری اجتماعی است كه می‌خواهد با زبان تصوير درباره روابط آدم‌ها بحث كند كه تا چه حد ايمان و تقوی هر كس می‌تواند جايگاه آن كس را در اجتماع مشخص كند؛ تلاشی كه در مقايسه با ديگر سريال‌های تلويزيون موفق بوده، اما از كارهای ممتاز فيلمسازش محسوب نمی‌شود.

منبع


یک نقد نسبتا عجیب و غریب بر مجموعه تلویزیونی زمانه


«زمانه زمینه ساز کنار گذاشتن ضمیر انسانی»

آدم همینطوری می مونه که کی گفته دختر و پسر خوب توی جامعه کم شده،! حقا که هر کی این حرف رو زده یا غرضی توی دلش داشته یا واقعا از جامعه ی ایران امروز هیچ اطلاعی نداشته و یا چشمهاش رو روی واقعیت ها بسته!

چقدر زیادن دختر ها و پسرهای خوب که هر روز و شب، توی کافی شاپ! و دادگاه ودفتر وکالت وموزه و… با چشم های باز! همدیگه رو انتخاب می کنندوبا وجود اینکه، اصلاً اصلاً توی اون نگاه اول به هم علاقه ای  نداشتن، اما وقتی با هم صحبت می کنند حتی توی همون جلسه ی باز هم اول درک می کنند که طرفشون چقدر صادقانه با تمام وجود اون عشق پاکی رو که باید توی اون سن به دست بیاره داره و ادامه ی ماجرا…
خوب حالا تا یه نفسی تازه کنید در اینجا لازم می دونم تشکر کنم از جناب آقای فتحی گارگردان عزیز مجموعه ی تلویزیونی «زمانه» که مسئولین رو با وجود این همه دغدغه ای که دارن به این نکته ی مهم که در بالا رفت متوجه نمود و صد البته این مسئولین عزیز هم این روشنگری را لبیک گفته و با پخش این سریال در یکی از بهترین ساعات پخش، این تلاش را ارج نهادند که اگر نبودند چنین کارگردانانی در این مرز و بوم چه بسا جامعه ی ما در محرومیت شدید از پی بردن به حقیقت  حتما تلف می شد و درک نمی کرد که چه ظلم هایی این خانواده های سنت گرا ی متحجر و دچار جمود فکری، به دختران و پسران مهربونی که هر کدوم مثل پری و شاهزاده های سوار بر اسب سفید می مونن رفته!!

اما خدا رو شکر توی این چند وقتی که خدا عمری داد و سریال وزین! «زمانه»  را می بینیم همه به یک واقعیت در زندگی دست پیدا کردیم و اون اینکه: چه بسا هیچ اشکالی نداره وقتی یک پسر خوب،یک دختر خوب رو دید،خودش بره جلو و خواستگاری کنه و حتی می شه گفت این کار درست تر از اینه که واسطه ای برای این عشق پاکش بتراشه و خانواده  رو بفرسته برای انجام مراحل خواستگاری و…

این ها و صد مرتبه از این بالا تر شاید پنداشت خوشبینانه ی ما از اهداف  و تفکرات حاکم بر مغز نویسنده و کارگردان این سریال تلویزینی باشد.

اما زمانه آنچنان که باید زمانه ساز از کار درنیامده و زمانه سازی و احترام به اصول اخلاقی ای که زمانهای مدیدیست زندگی های پاک بسیاری بر آن استوار بوده را به مخاطب خود یاد نمی دهد،چرا که کارگردان تاکیید دارد خرق عادت نمایید و زمین و زمان را به هم بدوزد،تا با ژست روشنفکرانه ای خود را ناجی تفکری بداند که هیچ اصل و ریشه ای در ضمیر پاک مسلمان ایرانی ندارد،«زمانه» را باید لفافه ای دانست در ترویج دوستی ها و ازدواج های خیابانی،لفافه از این بابت که، سریال مدام سعی دارد شخصیت های مثبت داستان را افرادی اصل ونسب دار و معتقد به آداب معرفی کند و از آن ها پس زمینه ای مثبت و قابل  قبولی در ذهن مخاطب ایجاد نماید و زمانی که خیالش -به حسب خودش-از خام شدن مخاطب راحت شد، در لحظه ای دراماتیک،سنتی غلط و دور از آیین را به تصویر کشد، و آن را حرکتی درست و معقول به مخاطب معرفی نماید.

شاید بارز ترین سکانس شاهد این مدعی، سکانس خواستگاری بهزاد از ارغوان،دختر جوان داستان باشد، که با مخالفت شدید دختر روبرو شده تا کارگردان به هدف خود دست یابد و مخاطب راقانع کند تا برای او جای هیچ شک و شبهه ای راباقی نگذارد و باور کند شخصیت ارغوان به دور از هوای نفس به کسی(بهزاد) معتقد خواهد شد،و این تیر کمان را کارگردان خیلی زود  از چله رها کرده و در سکانس پس از درگیری بهزاد با مردی که مزاحم ارغوان شده بود به یکباره و بدون اینکه برای مخاطب مشخص شود ،در چرخشی ۱۸۰ درجه ای در برخورد با مردی که او  را به خاطر خواستگاری اش که البته در واقع ابراز عشقی خیابانی است در مکالمه ی تلفنی و پس از اینکه  بهزاد دوباره همان خواسته قبلی را تکرار می کند،انگار قند در دل دختر آب می کنند و دلش قنچ می رود و… حال مخاطب جوان  این سریال باید در جامعه ای که سوء استفاده ی هر روزه از پسران و مخصوصا دختران با همین ادبیات صورت می گیرد،حرف های عقلای جامعه را باور کند وخود را از افتادن در این دام ها برحزر دارد،چرا که به همت اینچنین کارگردانانی ،بدون توجه به نتیجه گیری پایانی داستان،آموخته است که کلامی که می شنود سراسر نوام با پاکی و صداقت است.

در قبل از صحنه ای که ذکر آن رفت، کارگردان به نظر می رسد عمداً جمله ای را در کلام ارغوان قرار می دهد تا ذهن مخاطب را ناخود آگاه برای سکانسی آماده کند که باید در آن مکالمه ای عاشقانه را بشنود و این را با جمله ای تاکییدی مبنی براینکه قرار ملاقات خارج از دفتر کار وکیل بزرگ صرفاً جنبه ی کاری دارد، چه اینکه هر مخاطب با توجهی تایید خواهد کرد که کسی حتی ذره ای به این فکر نکرده بود  که این قرار ملاقات وجهی غیر از کاری شاید داشته باشد، و به قول معروف،پنبه دزد دست به ریشش کشید!

در سکانسی دیگر از داستان، باز عقل دختر به رخ مخاطب کشیده می شود،آنجا که پس از اینکه کارگردان علاقه ی دختر را به پسر گل درشت، نماند، دختر در اقدامی انتحاری ،با دعوت از بهزاد ، او را به دیدن کلکسیون  ویترین زندگی اش تشویق می کند، ولی این پسر گیج ماجرا اصلا یاد نگرفته  که باید همچون خانم وکیل،عقل را بر مرکب عشق سوار کند وخانواده ی خود را قبل از رفتن به خواستگاری از این شرایط مطلع نماید.

تا خواستگاران بیایند و طعنه ای بزنند و دلی بشکنند و بروند تا کارگردان میدانی بیابد تا مدام  تاکیید کند،چقدر سخیف اندکاراکتر هایی که مدام تاکید بر سنتها و خانواده و آداب و رسوم می کنند. آنان که بی رحمانه، دل پر داستان را می شکنند، تا به یکباره مرد کشیش صفت داستان،یعنی همان آقای دکتر،زنگ بزند و به دختر بگوید که: دختر جان هر چند از عقل تو چنین کاری( شکسته شدن در برابر مشکلات) به دور بود، اما بایست که تو تنها سوپر قهرمان داستانی و…!و این بشود زمینه ی دیدار دو کبوتر عاشق و دختر دل شکسته دم از بی خیال شدن از پا گرفتن این ازدواج بزند و پسر همچنان بر طبل عشق بکوبد، که تو باش که من هستم و چوب شکستنی نیستیم اگر که با هم باشیم و…

و این به نظر حرکتی نیست مگرموزیانه،و تلاشی در تکمیل حرکت موریانه وار تهاجم فرهنگی دشمن، تا« زمانه» زمینه سازی باشد برای زمین گذاشتن ضمیر انسانی.

هر چند که با توجه به گفته هایی در مورد این سریال پایان آن غیر متعارف پیشگویی شده است، اما این رویکرد هم شاید چیزی از غلط آموزی های این سریال کم نمی کند.

والسلام

منبع



سریال زمانه | دیالوگ ماندگار


بهزاد فروزان فر- تو این دوره زمونه... هر چقدر پول بدی همونقدر آش می خوری.

 _ _ _ _ _


دکتر داوودی- ببین کسی که میره دنبال اعتیاد... دیگه با موسیقی سرمست نمی شه!

 _ _ _ _ _


ارغوان آذرنیا- خریدن سوغاتی واسه آدمای سخت سلیقه... جزو مشکل ترین کاراس!

 _ _ _ _ _


ارغوان- تا فردا دلم خیلی واست تنگ می شه.

بهزاد- دیگه قرار نشد تقلب کنی!

ارغوان- تقلب؟!

بهزاد- داری حرفِ دلِ من و می زنی!

 _ _ _ _ _


ارغوان آذرنیا- من خودسر نیستم! خودساخته م!

 _ _ _ _ _


سینا- گدا به گدا رحمت به خدا! خو واسه چی رفتی زنش شدی؟؟ دور وبر ما که پُر گدا گودوله س!

 _ _ _ _ _


نیک خواه- وقتی با زور و تزویر یه چیزی و ازت می گیرن، باید با زور و تدبیر پسش بگیری.

 _ _ _ _ _


پدر ارغوان- ببین پسر جون! بی پدری با ناپدری فرق می کنه. برات پدری نکردم، ولی در حقت نامردی هم نمی کنم! برو دنبال شغلی که شرف داشته باشه، آبرو پشتش باشه. خواهرت می گفت نوازنده ای، آهنگسازی! برو زندگیت و بساز!

 _ _ _ _ _


سینا- شما دشمنی نکن، پدری پیشکشت!

 _ _ _ _ _


سینا- کاش ده پونزده سال پیش سایه ت بالا سرم بود، اگرم می زدی تو سرمون... ایرادی نداشت... ولی نه حالا که بود و نبودت هیچ فرقی نمی کنه!

 _ _ _ _ _


حبیب فروزان فر- یه عمر چشم داشتی و هیچی و ندیدی، حالا که نداری چی و می خوای ببینی؟!

حسام فروزان فر- شاید من نتونم جایی و ببینم، ولی اون پایین... چشمایی هست که باید ببینه من هنوز بالا سر کارخونه م هستم! هنوز از پا درنیومدم!

حبیب فروزان فر- چشمایی که یه عمر خیره شده به مال دنیا... یه روزی هم از این دنیا بسته می شه. این رسمِ روزگارِ... چاه کن تهِ چاهه.

 _ _ _ _ _


حسام فروزان فر- درسته که دستامون خالیه، اما مغزای پُری هستن که از هیچی همه چی درست می کنن.

 _ _ _ _ _


نیک خوا- بهتون بر نخوره ها! ولی اینکه می گن خانوما ده جزء دارن که نه جزئش حقه و فریب و کلکِ... واقعا راسته!

 _ _ _ _ _


بهار فروزان فر- سخته دلت و به کسی قول بدی که دلت باهاش نیست! من نمی تونم انقدر خودخواه باشم! من نمی تونم نوید دنیایی و بهش بدم که مدت هاس انتظار یکی دیگه رو می کشه!

 _ _ _ _ _


منوچهر- تو می دونی چه رابطه ی عمیقی بین فکر و خیال و بی کاری و دل ضعفه هست؟!

 _ _ _ _ _


بهار- آره! وابسته ایم... اما دلبسته نیستیم! بعدِ سه ماه رابطمون شکلِ یه عادتِ! یه تکرار! یه دنیای سرد و کسل کننده که جز حرفای پوچ و تکراری هیچی توش نیست. شدیم دوتا خطِ موازی که کنار هم حرکت می کنیم، اما هیچ وقت بهم نمی رسیم!

 _ _ _ _ _


فاطمه- خستگان را چو طلب باشد و قوت نبُود / گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود


نقد و بررسی سریال زمانه | قسمت بیست و دوم


جدیدترین عکس های پریناز ایزدیار بازیگر سریال زمانه در سریال زمانه

حس می کنم بعد از ازدواجِ شخصیت های اصلی قصه، داستان از این رو به اون رو بشه یا حداقل اتفاقاتِ خاصی که نویسنده ها گفتن کم کم در قصه ی اصلی نمود پیدا کنه.

وقتی تیزر سریال زمانه رو می دیدم متوجه ی تفاوت های رفتاری ارغوان و بهزاد شدم که مثل دوتا غریبه با هم برخورد می کردن و انگار دشمن خونی هم شده بودن! خداییش نگاه ارغوان به بهزاد که اصلا خوب نبود! البته این برداشتِ من بودا! حالا شایدم توهم زدم و اصلا قضیه چیزِ دیگه ای باشه که من نمی دونم.

احتمال داره در آینده یکمم چاشنی اکشن و بزن بزن قاطی سریال بشه و یه هیجان جدیدی به کار بده که اگه اینطور بشه خیلی عالیه.

فکر می کردم پدر ارغوان از ایناییه که اختلاس کرده! ولی خب گمونم تو کار جعلِ اسناد... یعنی با همچین کارایی... دارایی و موقعیت و خانواده ی خودش و از دست داده؟ یا اون حرفی که ارغوان راجب ثروت پدرش و خونه و زندگیشون زد یکی دیگه از دروغاش بود؟ ارغوان یکم زیادی دروغ می گه، حالا شاید این حرفش دروغ نباشه، ولی کلا با دروغاش دنیایی که دوست داره داشته باشه رو برای خودش می سازه. مثل یه دنیای مجازی! خیلی ها هستن که اینجورین، یعنی واقعا زیادنا! حتی بین اونایی که زیاد هم دارن، یعنی دنیاشون به قول معروف بهشتشونه، می تونید پیدا کنید آدمایی و که یه دنیای مجازی برای خودشون می سازن، یا اصلا توی همین دنیای مجازی و اینترنت، یه شخصیت جدید از خودشون می سازن تا نداشته هایی که نتونستن یا نشده یا نخواستن به دست بیارن، اینطوری لمسش کنن. خیلی ها می گن دنیای اینترنت هم وصلِ به دنیای واقعی، اما دنیای مجازی و هر چقدر هم که با واقعیت قاطیش کنی، بازم مجازیِ...

سه تا سکانس بود که با دیدنشون خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و اشکم دراومد، اولی اونجایی که ارغوان به پدرش گفت چی می خواد و بعد پدر ارغوان جواب داد: «پس من باید بمیرم تا تو خوشبخت بشی!»

دومی هم سکانسی که داشت گواهی فوت خودش و، خودش درست می کرد! اون حس دردناکی که توی این موقعیت بازیگر نقش پدر ارغوان (متاسفانه اسمشون رو نمی دونم) باید به دست میاورد، به خوبی توی چهره ش مشخص بود و باعث شد دلم خیلی برای این شخصیت بسوزه. به قول خودش اون هر کاری که کرده، پدرشونه! کلا پدر و مادر هر کاری که با بچه هاشون بکنن، بازم پدر و مادرن!

سومی هم باز بر می گرده به پدر ارغوان اونجایی که موقع رفتن ارغوان کادو رو بالا گرفت و گفت: «دخترم! کادوت و نمی خوای ببری؟» موسیقی متنی هم که روی کار بود باعث می شد آدم دلش کباب بشه، بعدشم که ارغوان کادو رو گرفت و برای اولین بار جلوی بیننده به پدرش یه حرف حداقل قشنگ زد. بعدم که نگاهِ مات و خیره ی پدرش و بی قراری...

شخصیتی که از پدر ارغوان نشون دادن، با شخصیتی که من توی ذهنم ساخته بودم زمین تا آسمون فرق می کنه. هر چند تنها تفاهمش همین خلافکار بودنشونه، اما چیزی که من تصور می کردم یه آدم بد ذات و مغرور و متکبر بود که خانواده ش حتی به اندازه ی یه سر سوزن هم براش اهمیتی نداشته و نداره و الان هم یه جای دنیا داره واسه خودش خوش میگذرونه؛ و حالا شخصیتی که نشون دادن، برای من یه غافلگیری خوب بود، هر چند ضد حال بدی زد به داستان سرایی هایی که توی ذهنم کرده بودم و فکر می کردم یه جایی از کار پدر ارغوان وارد ماجرا می شه و بعدش کلی چیز میزای خلافکاری و اکشن می بینیم. الانشم می شه که اینطوری باشه اما یه جور دیگه! اونم فقط برای ضربه زدن به زندگی ارغوان... البته نه از جانب خودش، و یا اخاذی که اینم به نظرم ازش بعیدِ!

اونجا که منوچهر مثل احمقا بر می گرده می گه: «منوچهرم عمو جان منو می بینی؟!!!» خیلی طنز بود. کلا این منوچهر یا حرص در میاره یا می خندونه. بیشتر این تِم کوچولوی طنز سریال زمانه هم روی دوش یکی اینه... یکی سینا!

من شخصیت پردازی این سریال و خیلی دوست دارم، هر چند شاید ضعف هایی هم داشته باشه اما نسبت به سریال های دیگه خیلی خوبه!

نمی دونم دیدید یا نه، اما توی بعضی از وب ها و سایت های دیگه، راجب شخصیت ارغوان و بهار، کل کل راه افتاده. یکی می گه بهار خوبه، اون یکی ارغوان! به نظر من، بیشتر این آدما، به جای شخصیت های قصه، اول از همه به بازیگرا نگاه می کنن، اگه از بازیگر خوششون بیاد، چه می دونم قیافه و همچین چیزایی چشمشون و بگیره، طرفدار شخصیتی که در داستان داره هم می شن، یا اگه از بازیگری بدشون بیاد، طرف  اون یکی بازیگر و شخصیتی که در داخل فیلمنامه داره می گیرن، کم پیدا می شه بیننده هایی که اول از همه به شخصیتِ قصه توجه کنن و بعد به ریخت و قیافه و شکل و شمایل و شخصیت بازیگر!

بحثی هم که بین این دو شخصیت راه میندازن، مثل اینکه می گن ارغوان هفت خطه و بهار ساده دل، اینا همش بستگی به شخصیت پردازی و نویسنده داره، و حالا خارج از این باید ببینیم توی چه محیط و خانواده و کلا چطوری بزرگ شدن و پرورش یافتن، بعد بیایم بهشون برچسب خوب و بد بزنیم. از طرفی قضاوت زودهنگام همیشه موجب پشیمونی قضاوت کننده می شه. برای همینه که دوست ندارم زیاد پست بدم چون می دونم بالاخره منم هی اشتباه می کنم و با زود قضاوت کردن فقط خودم و ضایع می کنم!

اگه بخوام بر اساس علایق خودم بگم از کدوم شخصیت خوشم میاد، یعنی تا اینجای قصه، ارغوان و بیشتر دوست دارم، اونم نه به خاطر اینکه طرفدار بازیگرشم، بهار هم دوست دارم اما همونطوری که قبلا گفتم من شخصیت های تیره و خاکستری و بیشتر می پسندم. ارغوان تیره ی خالص نیست، اما خاکستریه، و این ذراتِ خاکستری به خوبی در شخصیتش مشخصه! یعنی هم خوبی داره، هم بدی، درست مثل بیشتر آدم های این دنیا. همچنین شخصیت ارغوان باورپذیر ترِ نسبت به شخصیت بهار که با وجود تحصیل کرده بودن و اجتماعی بودن و هزار جور امتیاز خوب دیگه، زیادی ساده دل می زنه! هر چند نسل این جور آدما منقرض نشده و هنوزم یه همچین آدمایی هستن.

راجب بازیگرا هم خب اینکه مشخصِ من طرفدار کیم، اما خب بازیگر نقش بهار هم... خوشگله و خوب بازی می کنه، فقط  همونطوری که قبلا گفتم لحنِ گفتاریش و دوست ندارم و خیلی شل و ول دیالوگ می گه. اما دیشب اونجا که داشت تلفنی با بهزاد حرف می زد، خیلی بهتر دیالوگ گفت و صدا و لحنِ گفتاریش یکم از اون حالتِ خنثی و کسل کننده بودن دراومد. آیدا فقیه زاده از لحاظ شکل و شمایل و کمی تا قسمتی بازیگری، به خانم فریبا متخصص شباهت داره و می شه گفت انتخاب آقای فتحی برای این بازیگرا اونم از این لحاظ معرکه بوده.

پیشنهاد: چند روزیه دارم یه رمان جدید می خونم، به اسم محفل اسرارآمیز، گفتم پیشنهاد بدم اگه کسی سبک عاشقانه-فانتزی و می پسنده بخونه. من که خوشم اومد. یه سریال هم از روش ساختن که اونم امتیازش بالاس ولی معمولا این مدل سریال ها بیشتر روی مسائل بالای هجده سال کلید می کنن تا جزئیات دیگه ی رمان! پس همون رمانش و بخونید جذابیت بیشتری داره.


نقد و بررسی سریال زمانه | قسمت بیستم و بیست و یکم


بعضی از دوستان می گن که چرا دیگه پستای نقد و بررسی نمی ذاری، پایین یکی از پست های قبلی گفته بودم بهتره هر سه قسمت یه بار راجب سریال نظر بدیم، چون شاید اینطوری احتمال قضاوت زودهنگام راجب برخی از مسائل سریال کمتر بشه و بهتر باشه! ولی خب چون بقیه دوست دارن ما نظر خودمون و می نویسیم، هر چند اینطوری خیلی از حرفا هی تکراری می شه و خودمم از تکرار مکررات بدم میاد.

سریال زمانه رو دوست دارم، کلا کارهای آقای فتحی دوست دارم ولی به نظرم ریتم سریال دیگه واقعا کند شده، درسته توی هر قسمت یه حرفی زده می شه، یا یه عمل و عکس العملی پیش میاد که شاید برای بعضی بیننده ها غیر منتظره باشه و هیجان و یه همچین احساساتی پیش بیاره، اما برای من چیزی که بیش از همه به چشم میاد قرار گذاشتنای ارغوان و بهزاد و کلا حرفای این دوتا راجبِ می شه ها و نمیشه هاشونه! از اون طرف ازدواج زورکی بهار به خاطر مشکلاتِ پیش اومده برای پدرش! پس قضیه ی پدر بهزاد چی می شه؟ (الان شد همون قضاوت زودهنگام، یا نه؟!)


امیدوارم در قسمت های آینده داستان کمی از ازدواج اینا فاصله بگیره، هر چند که جام جم یه چیزایی راجب ازدواج دوتا از شخصیتای سریال لو داده. (نمی خوام بگم شاید خیلی ها نخونده باشن براشون لوث بشه.)

زمان هر قسمت هم انقدر کوتاهه که بعضی وقتا فکر می کنم شاید یه سکانسی چیزی ممیزی شده که انقدر زمان کم می شه! البته بعضی تیکه ها رو چه از لحاظ دوبله ی کار و چه مسائل دیگه متوجه ی سانسورش می شم.

ای کاش ارغوان راجب پدرش به بهزاد می گفت، خصوصا الان که دارن زندگی مشترکشون و با یه اشتباه بزرگ و یه مخفی کاری بزرگ تر شروع می کنن. اما خب این یکی از نکاتیه که در قسمت های آینده به درد نویسنده ها می خوره تا حرص بیننده رو دربیارن.

عکس العمل سینا نسبت به حرفای ارغوان راجب ازدواج خیلی بی خیال نبود؟! یا شاید من اینطوری برداشت می کنم! شاید انقدر تو فیلمای ایرونی برادرا و مردا رو غیرتی و چی و چی نشون دادن که انتظار داشتم حداقل یکم اولش عکس العمل منفی نشون بده و و مخالفت کنه و کم کم راضی بشه. خب یه شاید دیگه هم هست اونم اینکه سینا نسبت به شخصیتِ خودش عکس العمل نشون میده!

اون صحنه ای که حسام روی پله ها لیز می خوره، کلی خنده م گرفت آخه معلوم نبود داره گریه می کنه یا می خنده، حسین محجوب خیلی خوب عکس العمل یه آدم مغرور از اسب افتاده رو به نمایش گذاشت. بعدشم که دوربین رفت زوم کرد روی عکس حسامی که داشت لبخند ژوکوند تحویل ملت می داد، اونم یه جوری که یکم از تصویر ناراحت و عصبی حسام معلوم می شد و یکم دیگه دوباره لبخند زیبای مونا لیزا در گذشته ای نه چندان دور!

حرف آخر: امیدوارم در قسمت های بعدی مطالبی که نویسنده های سریال وعده دادن اتفاق بیفته. همچنین بعد ازدواج یه دعوای اساسی بین شخصیت ها پیش بیاد:دی  آخه خوشم نمیاد شخصیت های عاشق پیشه هی قربون صدقه ی هم برن، آره درسته خیلی ها هستن که از این چیزا خوششون میاد، ولی من یکی اینطوری نیستم. 


مصاحبه با حمید گودرزی | به بهانه بازی در سریال زمانه


"بهزاد" سريال زمانه شخصيتي به مانند هملت دارد که دچار ترديد در مسائل خانوادگي و عاطفي مي‌ شود.

حميد گودرزي بازيگر نقش بهزاد در سريال زمانه در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران در خصوص نحوه انتخاب خود براي بازي در اين سريال گفت: هنگام عيادت يکي از دوستان پس از بازگشت به ديدن حسن فتحي در استوديو صداگذاري رفتم و بعد وي پيشنهاد بازي در اين مجموعه را به من داد.

وي در خصوص اهميت فيلم نامه اظهار داشت: قصه فيلم نامه برايم در درجه اول اهميت قرار دارد ولي اين کار علاوه بر فيلم نامه آن به دليل حضور حسن فتحي و اسماعيل عفيفه برايم کار ويژه اي بود.

گودرزي در خصوص نقش خود در اين سريال عنوان کرد: بهزاد بي شباهت به شخصيت هملت نيست چرا که دچار ترديد، هم در ارتباط با مسائل خانوادگي و هم مسائل عشق و عاطفي مي‌شود.

وي در اين باره تصريح کرد: بهزاد به نظرم نقش جذابي بود و ايفاي نقش آن را پذيرفتم و همچنين علاقه به کار جدي با حسن فتحي داشتم.

وي در خصوص کارنامه حسن فتحي اظهار تمايل کرد و علاقه به کار در تلويزيون و سينما را اينگونه عنوان کرد: کار اگر خوب باشد برايم سينما و تلويزيون فرقي ندارد کار بد اگر سينمايي هم باشد چندان اهميت ندارد و بدليل 11 ماه کار در سريال زمانه مدتي از فضاي سينما دور بوده ام.

گودرزي در پايان باز خورد مردم از اين سريال را اينگونه بيان کرد: بازخورد مردم تا اينجاي قصه بسيار خوب بوده و راضي هستيم اما هنوز گره‌ هاي اصلي داستان باقي مانده است.

گفتني است، سريال”زمانه" به کارگرداني حسن فتحي از شنبه تا پنج شنبه ساعت 20:45 از شبکه سه سينما پخش مي‌ شود.

باشگاه خبرنگاران


سریال زمانه | دیالوگ ماندگار


بهزاد- گاهی باید آرامش شبانه ی کسی را فرو ریخت، تنها برای اینکه بفهمد تنها نیست.

 _ _ _ _ _


مادر بهزاد- ازدواج یه معادله س! اگه تو سنگین باشی اون سبک، فاصله می گیرین از هم!

 _ _ _ _ _


دکتر داوودی- سر زندگیت قمار نکن! برگ برنده دستِ اونه! با مخفی کاری، فقط دخترِ که ضرر می کنه.

 _ _ _ _ _


- مگه می شه رو تجربیات و تخصص شما قیمت گذاشت؟!

بهزاد- اینا تعارفِ! تو این دوره دیگه هر کسی یه قیمتی داره.

- بعله! ششصد هزار تومن با مزایا و اضافه کاری.

بهزاد- مگه می خواین گربه سیر کنین؟!!

- سقف قراردادی شرکت همینِ جناب فروزان فر!

بهزاد- فکر نمی کنید سقف قراردادی شرکتتون خیلی پایینه؟! اون وقت ممکنه یکی رد شه محکم سرش بخوره بهش!

 _ _ _ _ _


بعد از تعریفای مادر آرش (خواستگار بهار) از بهار؛ نگار- معلومه آقا آرش تخصص کاریشون و از شما به ارث بردن! ایشون جراحی زیبایی می کنن... شما تحلیل زیبایی!

 _ _ _ _ _


نگار- البته قدیما این زحمت و عروس خانوما می کشیدن (چایی ریختن و می گه) ولی چون تخصص بهار جون ریختن آمپول تو سرمه قرعه ی ریختن چای تو فنجون هم به نام من افتاد! حالا رنگش چطوره؟ مادرش شوهر پسند هست؟

 _ _ _ _ _


آرش- راستش نمی دونم از کجا شروع کنم که بهترین شروع باشه.

بهار- شروع مهم نیست، مهم اینه که به کجا ختم بشه!

 _ _ _ _ _


منوچهر- این حرکتِ فنری و یه مرد موقعی می زنه، که یه شاه ماهی پشتِ خط باشه!

 _ _ _ _ _


مادر بهزاد- این همه حرف و نصیحت و به دیوار زده بودم کرنش کرده بود تا حالا!

 _ _ _ _ _


بهزاد- من اگه آدم فرصت طلبی بودم، ازت تقاضای رفاقت می کردم نه ازدواج! ولی من به یه رابطه ی پایدار فکر می کنم. به یه حسِ موندگار!

 _ _ _ _ _


بهزاد- دوری ازت برام سخت شده! تا دیروز هر کی از این حرفا می زد بهش می خندیدم، مسخره ش می کردم! اما الان تازه فهمیدم عشق چه درد بی درمونیه!

 _ _ _ _ _


ارغوان- من تا حالا از روی احساست تصمیم نگرفتم. همیشه می گفتم احساس دشمنِ عقلِ! ولی... ولی برای یه بارم که شده می خوام به حرف دلم گوش کنم.

 _ _ _ _ _


ارغوان- نامردی نکنیا! من از آدمای نامرد خیلی بدم میاد. از مردایی که قول میدن، خرشون که از پل گذشت بزنن زیرِ قولشون بدم میاد!

 _ _ _ _ _


منوچهر- دست شما درد نکنه عمه خانم! یعنی شما می فرمایین من با مدرک فیکلم بیام اونجا وایسم تو آشپزخونه سالاد خرد کنم و سفیده زرده ی تخم مرغ از هم جدا کنم؟!! اون وقت مردم نمی گن این یارو از اسب که افتاده هیچی... از اصلم افتاده!

فاطمه- جوهر مرد کارِ آقا منوچهر! چی و کجاش فرقی نمی کنه. مهم عرقیِ که باد برای نون حلال ریخته بشه.

 _ _ _ _ _


حسام- دردِ دل خودم کم بود، اینم غرغر همسایه!

 _ _ _ _ _


بهزاد- گه گاهی سفر کن به حوالی دلت، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد.


نگاهی به سریال زمانه ساخته حسن فتحی


زمانه خوب، زمانه بد

نسل فردا: فیلمنامه سریال «زمانه» که هر شب در ساعات پربیننده سیما از شبکه سوم سیما پخش می شود و حسن فتحی، کارگردانی و اسماعیل عفیفه، تهیه کنندگی آن را به عهده دارد، توسط گروهی از نویسندگان شامل علیرضا کاظمی پور، سعید جلالی و سعید تشکری نوشته شده است. اخیرا گروهی نویسی در سینما و تلویزیون باب شده که می تواند نویدبخش ارتقای اخلاق حرفه ای در میان نویسندگان باشد و آن را باید به فال نیک گرفت.


داستان گویی به سبک شلوغ و پلوغ

داستان زمانه، شهر فرنگی است مربوط به درگیری ها و گرفتاری های خانوادگی و شغلی چند خانواده که البته این داستان ها، محوریت مشترکی دارند که ماجرای مرد جوانی است که به دنبال کشف حقیقت نحوه مرگ پدرش در سال های پیش است، به طوری که همه گرفتاری ها، مشکلات و مسائل زمان حال و گذشته را رها کرده و شدیدا به دنبال این موضوع است، چرا که با شهادت عده ای، این مرگ به قتل شبیه شده و مظنون اصلی هم، عموی این مرد جوان می باشد. این در حالی است که دوست بهزاد که این اطلاعات را در اختیار او گذاشته، این کار را در پی دشمنی با عموی بهزاد انجام داده و دائما در حال رنگ عوض کردن و منفعت طلبی های شخصی خود است. نهایتا این شک به یک معما تبدیل می شود که با کمک قاضی، دادگاه و وکیل قرار است به حل شدن نزدیک شود.


مسائل اقتصادی، شاه غزل شعر زندگی

در این سریال، چند خانواده با چارچوب ها، مسائل و روابط مختلف به تصویر کشیده می شوند و مشکلات و دغدغه های آن ها مطرح می شود. مشکلات و دغدغه هایی که بیش از هر چیز، حول مسائل مادی و اقتصادی می گردد و البته این شاید واقعیتی است که از جامعه امروز نشات می گیرد و از فیلم ساز جماعت، انتظاری جز این نمی رود که در سریال های واقع گرایانه و اجتماعی، آینه گردان حقیقت های روزمره جامعه خود باشند.


لایه های نه چندان ضخیم شخصیت

شخصیت ها در سریال «زمانه»، آدم های معمولی و قابل درکی هستند. شخصیت هایی که هر کدام را بارها و بارها در نسخه مشابه دیده ایم. از شخصیت اصلی تا داماد خانواده، دخترعمو، خانم وکیل و عمو و حتی می شود گفت باز هم در این سریال، شاهد نوعی نگاه تک بعدی به اغلب شخصیت ها هستیم. نقطه قابل توجه شخصیت اصلی با بازی حمید گودرزی، یک نوع آشفتگی است. این آشفتگی، قبل از شنیدن ماجرای قتل پدر هم در این شخصیت وجود داشت، چرا که وی از آغاز قصه با بحران مالی شرکت تبلیغاتی خود درگیر بود، اما تمام این آشفتگی ها با وجود بحرانی که با خود همراه دارد، برای شخصیت اصلی در درجه اول اهمیت نیست و نه چندان آشفته اش می کند و نه چندان رهایش می گذارد تا زندگی اش را بکند. در واقع این همه معلق و کم انرژی بودن شخصیت و ایجاد نکردن نقطه نظری خاص در شخصیت پردازی او، یا حاصل قصور کارگردان است یا به سبک بازی گودرزی مربوط می شود. برای مثال در حال حاضر به نظر می رسد مهم ترین دغدغه این شخصیت، خانم وکیل و عشقی است که به آن دچار شده است.


جذابیت های کلی

به هر حال گویا چیزی که قرار است برای بیننده جذاب و قابل پیگیری باشد، اتفاقات و حوادث سریال است و گویا قرار است با اتفاقات و ماجراها و حل شدن معماها، غافلگیر شویم. معماهایی که تا به این جا یکی یکی باز شده اند و به سرعت هم خاصیت خود را از دست داده اند که برای مثال می توان به وجود یک عمه اشاره کرد که خیلی زود تبدیل به شخصیتی بی رنگ و بو مانند بقیه آدم های سریال «زمانه» شد. البته هنوز برای قضاوت زود است و امیدواریم سازندگان سریال حداقل در بخش ماجراجویی و قصه پردازی با چنته پر به تلویزیون ما و شما آمده باشند.


بازی های بی رمق

بازی های بازیگران سریال هم از آن جا که اکثرا از بازیگران خوب و شناخته شده تلویزیون و بعضا سینما هستند، بازی های قابل قبولی است. بازی هایی که در هر کدام، نقاط اوج و فرودی وجود دارد، اما همه در سطحی بی رمق و متوسط قرار دارند. این بی رمقی و متوسط بودن به ریتم سریال هم سرایت کرده و مثل اغلب سریال های تلویزیونی، گره ها و ماجراها و بیرون و درون شخصیت ها رو شده و حالا در زمان دست و پا زدن در این کلاف سردرگم هستیم و جز کلنجار رفتن با قصه ای که گفته شده، اتفاق خاصی نمی افتد. این قصه هم با همه معماها معمولا به سرعت و در یکی دو قسمت پایانی به خوبی و خوشی از هم گشوده می شود و هر کس و هر چیز در جای درستی که بایسته و شایسته است، قرار می گیرد.

منبع


نقد و بررسی سریال زمانه | رسوای زمانه منم...


عفیفه درباره داستان این سریال هیچ چیز بیشتری نگفت، اما همین خلاصه باعث شد تا مخاطبان سریال «زمانه» بشدت تحت تأثیر این سه موضوع باشند و مادامی که این سریال را تماشا می‌کنند به دنبال پیدا کردن درونمایه‌های عاشقانه، صحنه‌های خیانت و گفت و گوهایی باشند که ریشه در قضاوت آدمها نسبت به یکدیگر دارند.

در واقع سریال «زمانه» از همان قسمت اول خود، تکلیف محور اصلی داستان را با مخاطب مشخص کرد و به بیننده نشان داد قرار است داستانی را دنبال کند که در سه راس آن عشق، خیانت و قضاوت قرار دارد.

بیننده لازم نیست تا پایان داستان سریال منتظر بماند تا در انتها متوجه پیام سریال شود.پیام از ابتدا مشخص است و آنچه بیننده را درگیر می‌کند نوع برخورد شخصیت‌ها با این سه مفهوم است.این نوع روایت و ساختار را می‌توان در سریال «زمانه» کاملاً جدید و بدیع دانست و تا این‌جای کار برگ برنده این سریال به شمار آورد.

حسن فتحی هرچند کارگردان نام‌آشنای تلویزیون است و مردم او را با آثاری مانند «شب دهم»، «میوه ممنوعه»، «اشک‌ها و لبخندها» و «در مسیر زاینده رود» می‌شناسند، اما در «زمانه» از هیچ کدام از روشهای قبلی سریال‌سازی خود استفاده نکرده است.در سریالهای قبلی، گره‌های داستان و موضوع قصه را پیش می‌بردند و برای مخاطب جذاب می‌کردند، اما در «زمانه» شخصیت‌ها و نوع برخورد آنها با موضوع است که تعلیق سریال را شکل می‌دهد.زمانه یک سریال موضوع محور نیست و می‌توان آن را در گروه سریالهای شخصیت‌محور جای داد.


خیانت در خیانت در خیانت
بهزاد( حمید گودرزی) بر اثر اتفاقی متوجه می‌شود پدرش (حبیب) که سالها از مرگ او می‌گذرد، به مرگ طبیعی فوت نکرده، بلکه به دست عمویش (حسام) کشته شده است.حسام کارخانه‌داری است که از شواهد چنین برمی‌آید که مرد طماعی است و برای تصاحب دارایی‌های خانواده از همه اعضای آن از برادر گرفته تا خواهر ناتنی عبور کرده است. بهزاد تصمیم گرفته در برابر عمو کوتاه نیاید و انتقام پدر را از او بگیرد. هر چند که قرار بوده با دختر عمو ( بهار) ازدواج کند و به نوعی در ثروت عمو سهیم شود.

اما بهزاد از عشق بهار چشم می‌پوشد.اتفاقهای بعدی که در داستان رخ می‌دهد،بیننده را به شک می‌اندازد که آیا واقعاً حسام مردی ظالم و تمامیت‌خواه است و یا دچار دسیسه شده است.بهزاد خیلی زود به وکیل جوان خود (ارغوان) ابراز عشق و علاقه می‌ کند و نشان می‌دهد در همه سالهای گذشته عشق‌اش به بهار دروغین بوده است.آیا همین تزلزل بهزاد دلیلی بر این نیست که او شخصیت محکمی ندارد؟

در سریال «زمانه» بیشتر شخصیت‌ها اهل زد وبند و خیانت هستند.بهزاد به بهار خیانت می‌کند، حسام گویا به همه خیانت کرده است.ارغوان خیلی زود به صاحب‌کار خود خیانت می‌کند و در غیاب او یک وکالت نان و آب‌ دار را به نام خود می‌کند. عمه فاطمه (مهرانه مهین‌ترابی) یک عمر است در سایه خیانت اعضای خانواده‌اش زندگی می‌کند. شوهر خواهر بهزاد با کوچکترین تهدید حسام به برادر زن خود خیانت می‌کند و به جاسوس دوجانبه تبدیل می‌شود.

مخاطب تاکنون فهمیده است که بیشتر شخصیت‌های درگیر خیانت هستند.یا خیانت می‌کنند یا از آن آسیب می‌بینند.اما آنچه برای مخاطب جذابیت دارد این است که ببیند چگونه دست آدمهای قصه برای هم رو می‌شود و وقتی به اصطلاح پرده‌ها فرو افتاد، آنها چگونه با هم رودر رو می‌شوند. نویسندگان «زمانه» بخوبی در داستان خود نشان داده‌اند که آدمها را چه ارزان می‌شود، خرید.

تا اینجا را برده است
تا اینجای «زمانه» برگ برنده موفقیت این سریال و اینکه توانسته مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد به نام نویسندگان آن ثبت شده است. باید قبول کنیم بر خلاف دیگر کارهای فتحی «زمانه» از منظر کارگردانی حرفی برای گفتن ندارد.میزانسن خاصی در کار دیده نمی‌شود و خط روایی قصه کاملا کلاسیک است و فقط جاهایی ارجاعاتی به گذشته می‌شود که آن‌هم مقتضای قصه است.

فتحی در بازی گرفتن از بازیگران همیشه خوب بوده، اما در «زمانه» بازیگران حرفه‌ای همانی هستند که همیشه بوده‌اند و چیز جدیدی در آنها دیده نمی‌شود که بتوان آن را به حساب کارگردان گذاشت.نابازیگران و چهره‌های جدید هم آن قدر معمولی هستند که هیچ حسی را در بیننده به وجود نمی‌آورند.

مثلاً بازیگر نقش بهار فروزان فر ( دختر عموی بهزاد فروزان فر) یکی از خنثی‌ ترین انتخاب های فتحی برای شخصیتی است که قرار است به نوعی محور داستان باشد. حتی فتحی در سریال «زمانه» زحمت این را نکشیده که برای همسر حسام (فریبا متخصص) جزئیاتی را فراهم کند تا این زن از یک شخصیت کاملا خنثی که فقط می‌آید و گل‌گاو زبان به حسام می‌دهد و می‌رود، به شخصیتی جذاب‌تر تبدیل شود.چنین شخصیت‌هایی معمولا در کارهای فتحی محلی از اِعراب نداشتند.

فتحی که همیشه حرفهایش را به زیبایی در لایه‌ های پنهان داستان با زیرکی بیان می‌کرد، در «زمانه» برای پر و بال دادن به حس انتقام بهزاد در نمایی او را نشان می‌دهد که دارد فیلم هملت را تماشا می‌کند و توجه‌اش به سکانسی جلب شده که روح پدر هملت بر او ظاهر می‌شود و از او می‌خواهد که انتقامش را از برادرش بگیرد!

یکی دیگر از ایراداتی که می‌توان به حسن فتحی و «زمانه»‌ اش گرفت، تیتراژ اول سریال است که موسیقی با تصاویر کاملاً ناهماهنگ است. موسیقی راه خودش را می‌رود و تصاویر هم به راه خود می‌روند. البته این ناهماهنگی موسیقی با تصاویر را در کل سریال هم می‌توان دید.

آهنگساز «زمانه» برای ساخت موسیقی از سازهای کلاسیک و بیشتر زهی استفاده کرده است.موسیقی که بیننده را یاد موسیقی‌های کلاسیک و نامدار می‌اندازد که هیچ ربطی به زمانه ندارند.

باران باستانی-قدس آنلاین


+ می خوام از این به بعد هر سه قسمت یه بار راجب سریال نظر بدم، چون اینطوری می ترسم قضاوت عجولانه ای بکنم و زیاد جالب نباشه.


سریال زمانه | دیالوگ ماندگار


منوچهر- به به! دسته گل و شیرینیمون و که از بالا شهر گرفتیم، ولی داریم میریم پایین شهر خواستگاری! به این می گن همزیستی مسالمت آمیز! 

_ _ _ _ _


هما- پولدارا همینطورین دیگه! میان خوب می بینن، چرتکه میندازن، بعد اگه به نفعشون بود تحویلت می گیرن یا نمی گیرن. 

_ _ _ _ _


هما- بله شما درست می گید، ما از اسب افتادیم، ما خوب بلدیم صورتمون و سرخ کنیم ولی چشممون به دستِ آدمای تازه به دورون رسیده نباشه. 

_ _ _ _ _


سینا- من فکر می کنم زودتر راه بیفتین بهتر باشه. چون... اینجا تهِ تهرانِ... جنوبِ شهرِ... شما هم که مالِ شمالِ شهرین... فاصله خیلی زیاده... برین که به تاریکی شب نخورین دیگه!  

_ _ _ _ _


دکتر داودی- ببین موسیقی مثل نردبوم می مونه یه جورایی! باید پله پله رفت. اگه این نکته رو در نظر نگیری و بخوای یه پله رو بپری... رج بزنی... زمونه مجبورت می کنه برگردی... دوباره از اول از همون پله ای که ازش پریدی شروع کنی! 

_ _ _ _ _


دکتر داوودی- چرا شما جوونا وقتی میرین سراغ ساز، حتما باید خراب و منگ بشید؟ جوون! ساز یعنی عشق... نه نعشگی و خرابی!

_ _ _ _ _


دکتر داوودی- این رانندگی یه جور مثل زندگی کردن می مونه دیگه! تو داری مسیرت و میری، می زنن بهت ناکارت می کنن. وای به حال اینکه بخوای راهتم کج بری! همین آت و آشغال کشیدنِ چیه خب! یه جور تصادف کردنه دیگه! فقط خودت داری با خودت تصادف می کنی... خودت می زنی خودت و ناکار می کنی! 

_ _ _ _ _


حسام فروزان فر- ما از خر سواری فقط لگد خوردنش و داریم! 

_ _ _ _ _


منوچهر- مهران یه جوری حرف بزن که تموم شه و خَلاص... شَر و ببر زیرِ پَلاس! 

_ _ _ _ _


بهزاد فروزان فر- به نظر من ازدواج به دو صورت اتفاق میفته، یه شکلش که خیلی ساده ست و همه چی سر جاشه و ایده آلِ، یه شکلشم پر از سختی و مانع و مشکل و دشواری، ولی اینجاس که آدما پای هم وایمیستن تا شدت خواسته هاشونو نشون بدن. 

_ _ _ _ _


بهزاد فروزان فر- تو شرایط طوفانی به جای ترسِ از غرق شدن، بهتره شنا کردن یاد بگیری. 

_ _ _ _ _


ارغوان آذرنیا- عشق خیلی خطرناکه!

بهزاد فروزان فر- ولی کاری می کنه تو از خیلی چیزای خطرناک نترسی! 

ارغوان آذرنیا- به نظر من اینا همه ... یه سری حرفای قشنگه که برای من و تو آب و نون نمیشه. 

_ _ _ _ _


بهزاد فروزان فر- یه رفیقی داشتم که می گفت، هر وقت تو زندگیت یه نفر و پیدا کردی که اندازه ی خودت دوستش داشتی، دیگه معطل نکن! 

_ _ _ _ _


ارغوان آذرنیا- امروز با پای عقلم اومدم اینجا که یه نــه بگم و خلاص! ولی خب... دلم قانونِ خودش و داره! 

بهزاد فروزان فر- پس به قانونِ دلت احترام بذار و اعتماد کن، هیچ وقت بهت دروغ نمی گه!  


حسام فروزان فر، ضد قهرمان پرطرفدار!

نقد و بررسی + زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + حمید گودرزی + پریناز ایزدیار + حسین محجوب + حسام فروزان فر + بررسی شخصیت های سریال زمانه

ضد قهرمان پرطرفدار

جام جم آنلاين: «حسام» تا اين‌جاي سريال «زمانه»، بدترين شخصيتي است كه وجود دارد. او زياده‌خواهي است كه با پولش آدم‌ها را مي‌خرد و مانند مهره‌هاي پياده شطرنج آنها را جابه‌جا مي‌كند. او برادرش را كشته و اموال او را تصاحب كرده، اما چنان وانمود مي‌كند كه خانواده‌اش باور كنند او بي‌گناه است.

او به خانواده‌اش چنان با اطمينان دروغ مي‌گويد كه براي لحظه‌اي حتي بيننده هم كه تا حدودي از ماجراها باخبر است، باور مي‌كند كه حسام بي‌گناه است. اين مرد پا به سن گذاشته شخصيتي چند لايه دارد كه هم جذاب است و هم نفرت‌ انگيز.

اجراي چنين نقشي را مسلما بازيگري بايد به عهده بگيرد كه توانمندي‌هاي خاصي داشته باشد و به تمام اصول بازيگري از جمله فاصله‌گذاري آشنا باشد.

حسن فتحي، كارگردان «زمانه» تاكنون به مخاطبان آثارش ثابت كرده بازيگرشناسي خُبره است. او مي‌داند براي هر نقشي چه بازيگري را مقابل دوربين ببرد.

فتحي مي‌داند بازيگر نقش حسام بايد با تحليل نقش آشنا باشد، پس اين نقش را به «حسين محجوب» سپرد كه در سريال «در مسير زاينده‌رود» با او كار كرده و جنس بازي او را مي‌شناسد و مي‌داند اين بازيگر قديمي نقش‌ آدم‌هاي بدجنس را آنقدر خوب بازي مي‌كند كه بيننده هم با او و شخصيت‌اش همراه شود و هم از او بدش بيايد. محجوب از بهترين بازيگراني است كه مي‌تواند «ضدقهرمان» قصه را پرطرفدار كند.

محجوب اين توانايي را ابتدا در سينما به نمايش گذاشت. او در فيلم «پرده آخر» نقش سمسار بدجنسي را بازي كرد كه مي‌دانست چگونه بايد اموال خانواده بازمانده قجري را از چنگ آنها دربياورد. اما اوج بازي او در نقش ضدقهرمان در فيلم تحسين‌برانگيز «رنگ خدا» ساخته مجيد مجيدي بود. او در اين فيلم نقش پدر پسر نابينايي را بازي كرد كه به هر دري مي‌زند تا از شر اين پسر راحت شود....

محجوب در تلويزيون نقش‌هاي زيادي بازي كرده است؛ نقش‌هايي كه عمدتا از او يك قهرمان ساخته است. اما حسن فتحي با سپردن نقش پدر خانواده در سريال «در مسير زاينده‌رود» اين امكان را به محجوب داد تا او به يكي از ضدقهرمان‌هاي به يادماندني تلويزيون تبديل شود؛ پيرمردي كه در سرش هوس ازدواج با دختر جواني را مي‌پروراند، اما مرگ پسر جوانش او را به انتقام‌جويي كشاند؛ انتقامي كه مادر قاتل را وارد بازي سختي كرد.

حالا محجوب در سريال «زمانه» بار ديگر نقشي چند لايه را به عهده گرفته است. او اين‌بار اما به جاي يك نفر چند نفر را به بازي پرخطر خود وارد كرده است. زندگي اين آدم‌ها براي او اهميت ندارد. آنچه مهم است، برنده شدن او در اين بازي است.

طاهره آشياني ‌-‌ دبير گروه راديو و تلويزيون


مصاحبه تصویری با حمید گودرزی و مهرانه مهین ترابی

 

مصاحبه + زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + حمید گودرزی + بهزاد فروزان فر + مهرانه مهین ترابی + فاطمه فروزان فر + هملت

حمید گودرزی: تلویزیون و سینما برایم فرقی نمی کند. کار بد سینماییش هم باشد به درد نمی خورد.

حمید گودرزی که این روزها با سریال تلویزیونی زمانه میهمان خانه های شماست از چگونگی حضورش در این مجموعه و تفاوت کار در سینما و تلویزیون گفت. مصاحبه را از اینجا ببینید.



مصاحبه + زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + حمید گودرزی + بهزاد فروزان فر + مهرانه مهین ترابی + فاطمه فروزان فر + هملت

مهرانه مهین ترابی: نقشی را که دوست نداشته باشم بازی نمی کنم، حتی اگر برای اسپیلبرگ باشد.

مهرانه مهین ترابی بازیگر تلویزیون از خوشحالی برای حضورش در سریال تلویزیونی زمانه می گوید و معتقد است نقش مهم ترین قسمت کار یک بازیگر است. مصاحبه را از اینجا ببینید.


باشگاه خبرنگاران


سریال زمانه | دیالوگ ماندگار


بهزاد فروزان فر-  این که دوست داری آخر قصه ها خوش تموم شه خیلی خوبه، ولی همیشه اینطوری نیست!

_ _ _ _ _


نگار فروزان فر- یه روانشناسی می گه، هنر عاقل بودن، یعنی اینکه آدم آگاهی داشته باشه کجا از چه چیزی چشم پوشی کنه.

_ _ _ _ _


نگار- بهزاد! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، ولی من این مدلیت و تا حالا ندیده بودم!

بهزاد- تو روانشناسی می خونی! پس حتما می دونی آدما همیشه یه مدل نیستن؟!

_ _ _ _ _


ارغوان- این همه زحمت کشیدی سوزن زدی که خواهر کوچولوت بره دانشگاه و بشه یه وکیل باهوش، حالا شده مدعی! می خواد ازدواج کنه، اونم بدونِ نوبت.

_ _ _ _ _


مادر ارغوان- حرف اگه بمونه می گنده، اون وقت گنداب زندگیت و بر می داره ها!

_ _ _ _ _


ارغوان آذرنیا- من و شما خیلی با هم تفاوت داریم.

بهزاد فروزان فر- ولی همین تفاوتان که عشق و می سازن! نه شباهتا! هیچکس دنبالِ شبیه خودش نمی گرده!

_ _ _ _ _


ثریا فروزان فر- حاج خانم یه مثلی هست که می گه، حرف که بیفته رو زمین، صاحبش برش می داره.

منوچهر- این که فحشِ... عزیزم!

_ _ _ _ _


بهزاد فروزان فر- خواهر من یه خرده زبونش تند هست اما... تهِ دلش چیزی نیست.

هما- بله خب! هر چی رو دلشونه رو زبونشونم هست.

_ _ _ _ _


ارغوان- بله حق با شماست، ما با هم سنخیتی نداریم، ولی لااقل ما انقدر شرف و انسانیت داریم که سر ارث و میراث و مال دنیا و برادر کشی نکنیم.


نقد و بررسی سریال زمانه | قسمت هجدهم


با اینکه بارها گفته شده اکثریت شخصیت های زمانه خاکستری هستن، اما وقتی این تغییر 180 درجه ای و تو خانواده ی بهزاد دیدم، واقعا تعجب کردم! سر قضیه ی خواستگاری اصلا انگار از این رو به اون رو شدن. خب پرداخت درستی هم هست، خیلی ها هستن که همینجورین، فقط منتظر یه موقعیت هستن که جنبه های منفی شخصیتِ خودشون و بروز بدن. اصلا به خاطر همین اسم این مدل شخصیت ها خاکستریِ دیگه، چون هم خوبی دارن، هم بدی، هم سیاهی، هم سپیدی، یعنی یه چیزی مثل شخصیت های دنیای واقعی، نه پسر پیغمبر و نه کسی که شیطون و درس میده!

خب حالا مشخص شد این راز زندگی شخصی ارغوان راجب پدرش چیه، این یکی از سوال های من و خیلی های دیگه بود که بهش جواب دادن، البته نه یه جوابِ کامل، چون هوز خیلی مسائل توی ابهام مونده، اما می شه حدس زد که پدرِ این خانواده کار خیلی اشتباهی کرده! اونقدر که خانواده ش ترجیح میدن بگن طرف مُرده! یعنی براشون مثل یه آدم مُرده می مونه. من چندتا حدس دارم که نمی گم چون امکان داره قضیه لوث بشه.

حالا یه سوال دیگه که شاید خیلی هم مهم به نظر نیاد، فامیلی پدر ارغوان آذرنیاست یا مستوفی؟! یا شایدم هیچ کدوم! ولی نه احتمالا یکی از همین دوتاس، بازم احتمالا چون ارغوان خیلی از پدرش بدش میاد، البته تا اونجایی که من دیدم! پس لابد همین مستوفی فامیلی پدرشِ...! خیلی جالب می شه پدرش هم توی این قصه یه نقشی داشته باشه. البته همینطوری داستان هر چی جلوتر میره با باز شدن هر گره ی ساده و کوچولو یه گره ی کور دیگه زده می شه! کلا قصه داره پیچیده تر می شه و این از جذابیت های سریال زمانه س، امیدوارم این روندِ خوب و تا آخر حفظ کنید. من از معماهایی که نتونم حلش کنم خوشم میاد.

برام جالبه، من اگه جای نگار و بهار بودم، به کسی که به پدرم تهمت قتل برادرش و زده (حالا چه قضیه واقعی باشه چه غیر واقعی) اصلا زحمت نمیدم نگاهش کنم و تحویلش بگیرم، دیگه چه برسه به اینکه به خاطرش انقدر خودم و به آب و آتیش بزنم. نه اینکه بگم رفتار این دوتا غیر منطقیِ، نه! بهار بهزاد و دوست داره، نگار هم خواهرش و دوست داره و نمی تونه ناراحتیش و ببینه. از اون طرف هر دو این رابطه ی خانوادگی و دوست داشتن و احتمالا هنوزم دارن. برای همین می گم برام جالبه چون هر دوشون شخصیت روشن تری نسبت به بقیه دارن. البته خدا می دونه در آینده چه اتفاقای دیگه ای که نمیفته و شاید شخصیت این دوتا هم تغییر کنه.

اونجا که سینا در و باز کرد و منوچهر با کلی ژست و افاده خودش و مهندس جهانبخش معرفی کرد، واقعی خنده دار بود! یه سری کنایه های اجتماعی توی همین چندتا پلان زده شد.

فعلا چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه، هر چی جا افتاده و گفته نشده و کم گفته شده، شما منت بذارید و جای خالیش و توی نظرات پُر کنید. 

منبع: www.parinazizadyar.blogfa.com


نقد و بررسی سریال زمانه | قسمت هفدهم


چقدر تو این قسمت هفده فاطمه و بهزاد طفلکی شده بودن، دلمون واسشون کباب شد.

واقعا طراحی صحنه های سریال زمانه خیلی خوبه، من از اتاق بهزاد و دکتر خوشم میاد، خصوصا دکتر با اون تابلو ها و نماهای جالبی که ازش نشون دادید. عشق به هنر از همه جای خونه ش مشخصِ...

جالبه هر کدوم از شخصیت ها به سبک و سیاق خودشون حرف می زنن و دیالوگ می گن. مثلا بهزاد، سهیل، حسام، ارغوان و... اگه بیشتر دقت کنید، متوجه میشید، صد درصد که لحنِ نوشتاری ها متفاوت بوده و این به هنر نویسندگی بر می گرده. 

چه موسیقی متنِ جیگری داره سریال زمانه، وقتی که مثلا سینا داشت می زد، بیشتر ترجیح دادم مثل دکتر سرم و پایین بندازم و به جای دیدن شخصیت ها گوش کنم. احساس خوبی به آدم میده.

ولی خودمونیم حسین مهری یه جوری پیانو می زد انگار که داشت پیانو رو ماساژ می داد، قشنگ تابلو بود چندتا حرکت بهش یاد دادن تا الکی یه دستی تکون بده. به نظرم بهتر بود برای باورپذیری هر چه بیشتر یه همچین نقشی، از کسی که واقعا استفاده از چندتا ساز و بلده استفاده می کردید، البته حسین مهری بازیگر خوبیه، اما اینا باعث می شه یکم باورپذیری شخصیت برای بیننده کم بشه. نمی دونم شایدم این بنده خدا بلده ساز بزنه، اما هر چی که می زنه پیانو نیست. 

اونجا که بهزاد داشت راجب اخلاق و اینکه یاد نگرفته دروغ بگه سخنرانی می کرد، که البته نسبت به شخصیتی که توی این 17 قسمت از خودش نشون داده راست می گفت، اون حدسی که قبلا راجبش زده بودم بیشتر به چشمم اومد، اونم اینکه امکان داره در آینده تمام اصول اخلاقی ای که تمام این سال ها بهش پایبند بوده  رو کنار بذاره و کمی عوض بشه، حالا نه اینکه کلا عوض بشه، اما حداقل یاد بگیره توی این دوره و زمونه نباید همیشه لباس گوسفندارو به تن کرد و یه بارم بهتره جلوی عموش نقش گرگ در لباس میش و بازی کنه. کم کم یاد می گیری پسر جون... همین دوره و «زمانه» بهت یاد میده.

این بهزاد هم خوشش میاد هی حرفای شاعرانه بزنه ها! انقدر بدم میاد از این بچه مثبت های شاعر پیشه. تو که انقدر شاعری و اصلا چه به کارایِ پشتِ میز نشینی و دفتری؟!

بهنام قربانی بازیگر نقش سهیل خرم خوب دیالوگ می گه. چهره ش خیلی برام آشناس احساس می کنم قبلا مجری بوده! نمی دونم شایدم توهم زدم. ولی بهش میاد مجری بشه. فن بیان هم داره.

یکی از شریکای بهزاد که موهاش تقریبا بلند هست و ریش پروفسوری داره، چقد صداش شبیه به میرطاهر مظلومیِ؟! از همون اول یه همچین حسی نسبت به صداش داشتم.

این متن و توی یه قسمت از سایت سینت خوندم خوشم اومد گفتم بذارم:

از یه کار «حسن فتحی» خیلی خوشم می آد و اونم اینه که چون می دونه سریال های تلویزیونی مخاطب گسترده از اقشار مختلف جامعه دارن، به هر طریقی که بتونه سعی می کنه در مردم، نسبت به فرهنگ و هنر ایرانی، شورآفرینی کنه و اونها رو به یاد مفاخر کشور بیاندازه... مثل مباهات دکتر ندیمی به نمایش تعزیه در سریال «شب دهم» ، اشاره به عقاید ملاصدرا (فیلسوف ایرانی) و مقایسه اش با اسپینوزا (فیلسوف هلندی) در سریال «مدار صفر درجه» ، اشاره به علی حاتمی و شهرک سینمایی اش در سریال «اشکها و لبخندها» و ... و حالا اشاره به اکبر رادی و نمایشنامه هاش در سریال «زمانه» و زوم کردن روی تابلوی موزه سینما در یکی از لوکیشن های سریال و موارد بسیار دیگه...


منبع: www.parinazizadyar.blogfa.com


مصاحبه با بهنام قربانی | به بهانه بازی در نقش سهیل خرم سریال زمانه


سهیل خرم دارای شخصیت پیچیده و ضد قهرمان و روش کننده کلید قصه ی “زمانه” است.

بهنام قربانی بازیگر نقش سهیل خرم در سریال “زمانه” در گفتگو با خبرنگار حوزه تلویزیون باشگاه خبرنگاران، از دلایل حضور خود در این سریال گفت: اسفند ماه سال قبل هنگامی که پیش تولید زمانه آغاز شد توسط هانیه توسلی که از دوستان ما بودند بە اسماعیل عفیفه معرفی شدم و چون عفیفه چند تله فیلم از من دیده بود جزء کاندیدای این نقش شدم.

وی در این باره گفت: حسن فتحی حساسیت زیادی برای انتخاب کاراکترها دارد و برابر این نقش بە دنبال بازیگر مطرح و شناخته شده و همچنین چهره ی منفی نبود برای همین من برای ایفای این نقش انتخاب شدم.

قربانی ادامه داد: بعد از گذشت ۲ ماه بە طور اتفاقی من فتحی و عفیفه را در خانه هنرمندان ملاقات کردم و بعد از این دیدار کوتاه، شب عفیفه برای اخذ قرارداد با من تماس گرفتند.

قربانی در خصوص ویژگی نقش سهیل خرم اظهار داشت: جدا از تمام کاراکترهای قصه که دارای شخصیت خاکستری می باشند بە طور عملی چهره ی مثبت مطلق در قصه وجود ندارد سهیل روشن کننده ی کلید قصه و دارای شخصیت پیچیده و ضد قهرمانی است که بە خاطر عشق بە همسر و مشکلات برادر زنش، خود را بە دردسر می اندازد.

وی تصریح کرد: در روز اول کار بدلیل فاصله ی زیاد نقش با خودم نتوانستم با نقش ارتباط برقرار کنم.

وی بیان کرد: شخصیت سهیل تا قسمت ۱۳ کم رنگ می شود و بعد از آن فصل دیگری از قصه آغاز می شود که در آن بهزاد و ارغوان پیش برنده داستان می باشند.

قربانی سوابق کاری خود را اینگونه عنوان کرد: درسال ۷۴ بازیگری و کارگردانی خواندم و همچنین در دانشگاه با حمید گودرزی همکلاس بودم.

وی تأکید کرد: تجربه ها و حساسیت های حسن فتحی در کار برای من بسیار ارزشمند بود و یک اتفاق خوب در عرصه بازیگری من است کار با او بە واقع مدرسه بازیگری است.

قربانی درخصوص بازخورد مردم از این سریال گفت: آنچه از دور و نزدیک شاهد بودم نشان از استقبال مردم دارد بعد از بازی در این سریال مدیر تولید فریدون حسن پور برای شخصیت اصلی بازی در یک کار بە من سفارش داد.

وی درپایان خاطرنشان کرد: درحال حاضر مشغول بازی در سریال پروانه کاری از جلیل سامان هستم که درآن سریال در نقش رضا بە عنوان یکی از چهره های منافق ایفای نقش می کنم./ی۲

باشگاه خبرنگاران


+ چه جالب، عجب شانسی داره! زمانه، بعدش پروانه! خیلی دوست دارم زودتر سریال پروانه رو هم ببینم.


حمید گودرزی: برخی انگار از سوئیس آمده‌ اند!


زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + پریناز ایزدیار + حمید گودرزی + مصاحبه + نشست نقد و بررسی

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی سریال "زمانه" ظهر دوازده دی ماه با حضور اسماعیل عفیفه تهیه‌ کننده و حسین محجوب، مهرانه مهین‌ ترابی و حمید گودرزی بازیگران در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.


حمید گودرزی بازیگر نقش اول این سریال در سخنان کوتاهی گفت: ذکر یک نکته را ضروری می‌ دانم. ما همه در ایران به دنیا آمده‌ ایم و در این کشور بزرگ شده‌ ایم. همواره نیز در رشته‌ ها و صنوف مختلف مثل فوتبال و ... ضعف وجود داشته است.

وی تصریح کرد: با این حال نمی‌ دانم چرا برخی طوری برخورد می‌ کنند که انگار از سوئیس آمده‌ اند! دو سه مورد نقطه قوت هم از سریال بگویید خستگی از تنمان بیرون برود!


+ آقا حمید یه سر به اینجا و نظرات بروبچه های اینجا بزنی گمونم خستگی از تنت بیرون بره:D چون ما که بیشتر تعریف کردیم.


نقد و بررسی سریال زمانه | قسمت سیزده و چهارده


عکس و پوستر زیبای سریال زمانه حسن فتحی + نقد و بررسی + زمانه + سریالهای تلویزیون + حسن فتحی + حمید گودرزی + پریناز ایزدیار + قسمت سیزده + قسمت چهارده + معرفی و نقد سریال

ماشالا هزار ماشالا سریال زمانه از تبلیغ چیزایِ خوب و جالب انگیز چیزی کم نمیاره و توی این عرصه پیشتازه! از تبلیغ ازدواج گرفته و آشنایی و ارتباط بین جوونا قبل از رسمی شدن رابطه، اس ام اس بازی و... تا ماشین! حالا این وسط فقط همین ماشیناشون زیاد خوب نیست :دی ، آخه تو این گرونی ملت پولشون کجا بود که برن یه همچین ماشینایی بخرن؟! اونم ماشینایی که در عرض یک سال قیمتاشون چند برابر شده. خب آدم واقعا جیگرش تیکه پاره می شه.

نمی دونم چرا توی این متن به نقش ارغوان گفتن نقش مکمل در حالی که نقش اصلی زنِ فیلمنامه رو پریناز ایزدیار داره! از اون طرف بازی حمید گودرزی و بی حس و حال دونستن، که به نظر من یکی که بی حس و حال نبوده تا اینجا، فقط داره یه همچین شخصیتی و به ما نشون میده. (البته به غیر از اون تیکه ای که توی ماشین داره از ارغوان می پرسه شنیدم خواستگارای زیادی دارین و از این حرفا) وگرنه حمید گودرزی می تونه همون بازی پر شور و هیجانی که برای سریال مسافری از هند مقابل الهام حمیدی داشت و نشون بده، در حالی که بین شخصیت های این دو سریال یعنی فرزاد و بهزاد زمین تا آسمون فاصله س! صد درصد که حسن فتحی خودش می دونه چطور از بازیگراش خوب بازی بگیره. از طرفِ دیگه ویژگی های ظاهری و باطنی خودِ کارکتر هم مهمه.

فکر می کنم با وجود ظاهر ساده ی فیلمنامه، نویسنده های این سریال خوب دارن بیننده رو دور می زنن و سر چند راهی قرار میدن، و دقیقا بازیگرای سریال هم خیلی خوب توی این کار کمکشون می کنن، خصوصا حسین محجوب با این نقش خاکستریش که آدم نمی دونه دُز منفیش بیشترِ یا مثبت! من از اون تیکه ی بازیش که مثلا با خونسردی جوابِ خانواده ش و می داد خیلی خوشم اومد.

پایان قسمت چهاردهم خیلی عالی بود، لحظه ی حساسی تموم شد. درست وقتی که بیننده تشنه بود تا بیشتر و بیشتر از لحظات دادگاه و نتیجه ی نهایی بدونه و ببینه.

توی این دادگاه احتمالا بهزاد به جواب قانع کننده ای نمی رسه چون اینجوری سریال باید تموم بشه! شاید دوستش سهیل دورش بزنه. آخه زنش رفته بود پیش حسام و یه قرارایی با هم گذاشتن. شاید مربوط می شه به همون فیلمِ...و هزار شاید دیگه!

من آخر متوجه نشدم این خواننده ی آهنگ همه چی آرومه مجوز داره یا نداره؟؟ آخه هنوز که هنوز کلیپاش و شبکه های اونورِ آبی پخش می کنن. اونم چه کلیپایی! (از اون تیکه های خاله زنکی) خوبه واقعا این قسمتارو ممیزی نکردن ظاهرا از رقصِ اسلوموشن آقای محجوب خوششون اومده تخفیف دادن.

یکی اومده تو یه سایتی همچین چیزی نوشته: «کاش حداقل تو فیلمای سریالی فرهنگ اصیل ایرانه ها رو لکه دار نمی کردید. در فرهنگ ایران اسلامی یه وکیل دختر خونه موکل مرد تنها نمیره و باهاش غذا بخوره. در ضمن چرا همیشه دخترها باید تو فیلمها تحقیر بشن. همین فیلما رو نشون میدین که پسرا همیشه طلبکارن.»

گمونم ایشون قبلا یه سرشماری بین خانمای وکیل ایران انجام دادن و از یکی یکیشون پرسیدن آیا شما به خاطر کار به خونه موکلتون میرین یا نه، اونم یه موکلِ میانسالی که ضعف جسمانی داره و حتی نمی تونه روی پاهای خودش بایسته؟!

از اون ایرادای بنی اسرائیلی که به درد آدمایِ فوقِ مذهبی (افراطی ها) می خوره. توی این دوره و زمونه هیچی بعید نیست، اونم یه همچین مسئله ای!

نخواستم توی اون سایت جواب بدم چون دیدم یه سری الکی آی پی عوض می کنن و به این و اون رای منفی میدن دیدم همینجا راجبش بنویسم بهتره.

من که از بین سریال های در حال پخش فقط زمانه رو نگاه می کنم. یکمی از مرد نقره ای و نگاه می کردم اما بعد از اینکه ضعفِ فیلمنامه و شخصیت پردازی ضعیفش و دیدم کلا بی خیالش شدم. سریال یه تیکه زمین کسل کننده بود یکی دو قسمت دیدم دیگه ندیدم. سریال میلیاردر هم خیلی جذبم نکرد اما خانواده م می بینن. کلاه پهلوی خیلی براش ذوق و شوق داشتم اما قسمتای سوم به بعدش ریتم سریال انقدر کند شد که ناامیدم کرد اما حالا با رفتن بلانش و یه شوک خوب به بیننده، گمونم کم کم داره اون ریتم اصلیش و پیدا می کنه. من و یه جورایی یاد سریال های ترکیه ای میندازه، با این تفاوت که این ترکیه ایا خیلی وقت نمیشه که شروع کردن به زوم کردن روی موضوع خیانت مرد زن دار و زنِ شوهر دار و... خلاصه یه همچین چیزایی و مثلثا و مربعای عجیب غریب، اما خب قصه ی سریال کلاه پهلوی بر می گرده به رمانی که خود کارگردان سالها پیش نوشته و حسابی خاک خورده س ...

گفتم یه ذره راجب سریال های دیگه هم بنویسم بد نیست.


منبع: www.parinazizadyar.blogfa.com


نگاهی به سریال زمانه جدیدترین ساخته حسن فتحی


حسن فتحي جزو كارگردان هايي است كه به داشتن تيمي ثابت مشهور است و معمولاساخته هايش با حضور همكاراني ثابت ساخته مي شود. او چند سريال موفق خود را با همراهي «حسن بشكوفه» در مقام تهيه كننده ساخته و در چند اثر تلويزيوني اش «كتايون رياحي»، «پرويز فلاحي پور» و... بازي هاي خوبي ارائه كرده اند. «فردين خلعتبري» آهنگساز سريال زمانه نيز سابقه تجربه قبلي با وي را دارد و همچنين نام «افشين يداللهي» نيز در عنوان بندي سريال به عنوان ترانه سرا ديده مي شود هرچند به نظر مي رسد هنوز موسيقي، قابليت خود را در اين سريال نشان نداده و شعر عنوان بندي پاياني هم تازگي چنداني ندارد.

تلويزيون در همه جاي دنيا آدم هاي خودش را دارد. برخلاف شبكه هاي تلويزيوني ايران كه اغلب به دنبال جلب نظر كارگردانان سينما براي فعاليت در اين رسانه هستند، شبكه هاي مختلف تلويزيوني در دنيا توليدات خود را به كارگردان هايي مي سپارند كه به معني واقعي كلمه كارگردان تلويزيوني محسوب مي شوند و با شناخت درست و دقيق از قالب «تلويزيون»، سريال هايي مي سازند كه پيش از آنكه باشكوه، فاخر، عظيم و... باشد، با قاب تلويزيون و مختصات آن تناسب دارد و مي تواند از سوي بخش اعظمي از مخاطبان درك شود و توسط آنها دنبال شود. «حسن فتحي» از معدود كارگردان هايي است كه در ايران با حضور در تلويزيون و ثبت تجربه هاي مختلف در اين رسانه، به عنوان يك كارگردان تلويزيوني شناخته شده است. فردا دير است، پهلوانان نمي ميرند، شب دهم، روشن تر از خاموشي، مدار صفردرجه، ميوه ممنوعه، اشك ها و لبخندها و در مسير زاينده رود سريال هايي است كه فتحي طي حدود 20 سال گذشته ساخته است و پخش اغلب آنها با استقبال مخاطبان مواجه شده است. او در سينماي ايران نيز فيلم هاي «ازدواج به سبك ايراني»، «پستچي دو بار در نمي زند» و «كيفر» را نيز ساخته كه به جز فيلم اول، دو فيلم ديگر حداقل به لحاظ تجاري و استقبال مخاطبان، به موفقيت آثار تلويزيوني وي نبوده است. سريال «زمانه» جديدترين ساخته وي، اين روزها در حال نمايش از شبكه سه سيماست. اين سريال 45 قسمتي هر شب ساعت 45/20 از شبكه سه سيما نمايش داده مي شود و تكرار آن نيز روز بعد ساعت 30/14 از همين شبكه پخش مي شود. در مطلبي كه پيش روي شماست، با نگاهي به سه قسمت اوليه اين سريال تلويزيوني تلاش شده تا تحليلي مختصر و مفيد از اين سريال ارائه شود.

   
سريالي در مواجهه با مخاطبان بي حوصله
«بي حوصلگي» ويژگي مشترك اغلب مخاطبان تلويزيون است. آنها اين روزها آنقدر تحت بمباران برنامه هاي مختلف، فيلم هاي گوناگون و سريال هاي مختلف هستند كه در مواجهه با آثار تلويزيوني داخلي، با كم حوصلگي توقع دارند تا در همان قسمت هاي اوليه به سوال هاي آنها پاسخ داده شود، چندين گره براي ادامه داستان در سريال مطرح شود، بازيگرها با بازي هاي شگفت انگيز خود آنها را غافلگير كنند و... . به همين دليل است كه سنت تماشاي سريال ها به صورت هفتگي تقريبا منسوخ شده و به جز سريال هاي فاخر، كمتر پيش مي آيد تا مسوولان دست به خطر بزنند و سريالي را براي نمايش هفتگي بسازند. سريال زمانه در چنين شرايط و زمانه يي از شبكه هاي مختلف سيما پخش مي شود. اين سريال به تهيه كنندگي «اسماعيل عفيفه» ساخته شده است و بازيگراني همچون: حميد گودرزي، حسين محجوب، مهرانه مهين ترابي، پريناز ايزديار، هومن برق نورد، شهرام قائدي، رويا ميرعلمي، حسين مهري، آيدا فقيه زاده، تبسم هاشمي، فريبا متخصص، معصومه آقاجاني، ويدا جوان، صبا آقاجاني، حشمت آرميده و بهنام قرباني در آن ايفاي نقش مي كنند. سريال براي شبكه سه سيما ساخته شده و از حيث موضوع و نيز حضور بازيگران جوان، شايد بتوان آن را از معدود آثاري به شمار آورد كه با اهداف و چارچوب هاي ترسيم شده براي شبكه پخش كننده آن تناسب دارد. سازندگان سريال در خلاصه داستان هاي پيشين درباره اين سريال گفته اند «زمانه» داستاني است درباره قضاوت، تاوان و بخشش: داستان آدم هايي كه ديگران را در معرض قضاوت قرار مي دهند و بايد تاوان سنگيني برايش بپردازند. مشاهده سه قسمت اين سريال تلويزيوني، داستاني ديگر را پيش چشم ما قرار مي دهد. زمانه به سبك و سياق اغلب سريال هاي خانوادگي سيما قصه زندگي چند خانواده را روايت مي كند. خانواده اول خانواده حسام است: نقش حسام را «حسين محجوب» ايفا مي كند كه يك كارخانه دار ميانسال است و مانند آغاز اغلب سريال هاي تلويزيوني، زندگي خوب و خوشي دارد. خانواده دوم، خانواده برادر حسام است. پدر خانواده سال ها قبل طي ماجرايي فوت كرده است. بهزاد (با بازي حميد گودرزي) فرزند بزرگ اين خانواده، شركتي تبليغاتي را اداره مي كند و گرفتار مشكلات مالي شديد است اما با حمايت عموي خود سرپا ايستاده است. او قرار است با «بهار» دختر عموي خود ـ دختر حسام ـ ازدواج كند اما بنا به دلايلي تمايلي به اين ازدواج ندارد و انصراف خود را به دختر عمويش اعلام مي كند. اين مساله همزمان مي شود با وقوع رويدادهايي كه طي آن بهزاد متوجه مي شود پدرش سال ها قبل به دست عمويش به قتل رسيده و عمو طي 20 سال گذشته، با دادن حق السكوت به تنها شاهد اين ماجرا تلاش كرده تا مانع از فاش شدن اين راز شود.
   
قصه يي سرراست
فيلمنامه زمانه توسط «عليرضا كاظمي پور» نوشته شده است. سعيد تشكري و سعيد جلالي نيز ديگر نويسندگان فيلمنامه هستند. برخلاف برخي كارگردان ها كه معمولادر ساخته هاي خود به دنبال موضوع ها و سوژه هاي خاص و عجيب هستند، زمانه خط داستاني ساده و سرراستي دارد. احتمالامخاطب قرار نيست در اين سريال با قصه يي عجيب و پيچيده مواجه شود بلكه بخش عمده يي از داستان به احتمال زياد در حول و حوش همين ماجراي قتل و تاثير آن بر زندگي آدم هاي قصه رخ خواهد داد. زندگي خانواده هايي كه داستان به آنها مي پردازد، در آرامشي نسبي قرار دارد كه يك ازدواج خانوادگي مي تواند به استحكام اين پيوند خانوادگي كمك كند.

سريال با نمايش خواستگاري جواني به نام «توكليان» از دختر حسام آغاز مي شود و حسام در پاسخ به اين مرد جوان از خارج برگشته اعلام مي كند دخترش قصد دارد با فرد ديگري ازدواج كند. در قسمت سوم نيز زماني كه نامزدي بهزاد به هم مي خورد، خواهر بهار به او مي گويد كه شايد حالاوقت مناسبي براي فكر كردن به پيشنهاد ازدواج توكليان باشد!اتفاق ديگري كه در آغاز سريال رخ مي دهد، كشف اختلاس «سهيل» از سوي حسام در كارخانه است كه خود به ماجرايي مستقل تبديل مي شود و در طول كار ادامه مي يابد. «ورود ماجراهاي جديد با شخصيت هاي تازه به داستان» شيوه مرسومي است كه اغلب فيلمنامه نويس هاي تلويزيون از آن استفاده مي كنند و با وارد كردن شخصيت هاي مختلف به داستان، به واسطه ورود هر شخصيت، اتفاقي تازه را وارد قصه مي كنند و در جايي از داستان سرنوشت اين شخصيت ها را به يكديگر گره مي زنند. تا اينجاي كار شخصيت «سهيل» از يك شخصيت فرعي و حاشيه يي به مرور به شخصيتي محوري تبديل شده و احتمالااين سرنوشت در انتظار خانم وكيل جوان- با بازي پريناز ايزديار نيز خواهد بود.

   
تصاوير شيک از تهران
در سال هاي اخير به دليل مواجهه مخاطبان ايراني با حجم فراواني از سريال ها و فيلم هاي خارجي موجود در شبكه هاي ماهواره يي و نيز شبكه كنار خياباني توزيع فيلم، كارگردان هاي ايراني هم به تاسي از اين وضعيت به سراغ تصاوير شيك و زيبا رفته اند و تلاش مي كنند سريال هاي تلويزيوني خود را با چنين فضايي بسازند. ديگر از قاب بندي هاي نازيبا، نورپردازي هاي عجيب و... در سريال ها خبري نيست و حتي جدي ترين سريال ها نيز تلاش مي كنند فضاي كلي اثر را شيك و زيبا به تصوير بكشند. سريال زمانه نيز با تاسي به اين شيوه، ساختاري كلاسيك را در تصويربرداري در پيش مي گيرد و در نماهاي مختلف، قاب هاي زيبايي را پيش روي مخاطب قرار مي دهد. اين موضوع حتي در نمايش تصاويري عمومي از تهران نيز لحاظ شده و مشخصا جايي كه حسام در حاشيه اتوبان مي ايستد، نمايي از تهران نمايش داده مي شود كه در كمتر سريالي مي توان يافت.
   
تيم سازنده و همكاري هاي قبلی
حسن فتحي جزو كارگردان هايي است كه به داشتن تيمي ثابت مشهور است و معمولاساخته هايش با حضور همكاراني ثابت ساخته مي شود. او چند سريال موفق خود را با همراهي «حسن بشكوفه» در مقام تهيه كننده ساخته و در چند اثر تلويزيوني اش «كتايون رياحي»، «پرويز فلاحي پور» و... بازي هاي خوبي ارائه كرده اند. «فردين خلعتبري» آهنگساز سريال زمانه نيز سابقه تجربه قبلي با وي را دارد و همچنين نام «افشين يداللهي» نيز در عنوان بندي سريال به عنوان ترانه سرا ديده مي شود هرچند به نظر مي رسد هنوز موسيقي، قابليت خود را در اين سريال نشان نداده و شعر عنوان بندي پاياني هم تازگي چنداني ندارد. «خسرو كيوانمهر» به عنوان صدابردار و «بابك رضاخاني» در مقام تدوين گر نيز ديگر عوامل حاضر در اين همكاري هستند كه تجربه مشترك قبلي با فتحي داشته اند.
   
قابليت هاي بازيگري به نام حسين محجوب
«حسين محجوب» از بازيگراني است كه پس از حضور در سريال «ساده دلان» ساخته محمد حسين لطيفي، به چهره يي قابل اتكاء براي ايفاي نقش شخصيت هاي ميانسال تبديل شد. تا پيش از اين حضور او در سينما و تلويزيون بيشتر معطوف به نقش هاي كوتاه بود اما با اين فيلم كارگردان هاي ايراني قابليت هاي جديدي را در او كشف كردند. «زمانه» يكي ديگر از انتخاب هاي خوبي است كه اين بازيگر را با گريمي جالب در نقش مردي ميانسال مقابل دوربين مي برد. در سريال «ميوه ممنوعه» نيز فتحي با سپردن نقش اول سريال به «علي نصيريان»، بار روايت سريالي 30 قسمتي را بر دوش اين شخصيت گذاشت و حالابه نظر مي رسد اين تجربه با سريال «زمانه» دوباره تكرار شده است. زمانه در قسمت هاي اخير خود نشان داده در زمانه يي كه مخاطبان با آثار متفاوتي مواجه هستند، مي تواند انتخاب خوبي براي شب هاي زمستاني باشد. البته درباره سريال هاي تلويزيوني بايد هميشه با احتياط اظهارنظر كرد و اميدوار بود در جايي از داستان، اتفاق عجيبي براي قصه نيفتد و داستان از مسير عادي خارج نشود و تا پايان با ريتمي خوب و مناسب پيش برود.
   
   
 روزنامه اعتماد


مصاحبه با رویا میرعلی | به بهانه بازی در سریال زمانه


رويا ميرعلي بازيگر نقش ثريا فروزانفر در سريال تلويزيوني زمانه در گفتگو با خبرنگار حوزه تلويزيون باشگاه خبرنگاران گفت: من قبل از دعوت به سريال زمانه در يك تله فيلم به تهيه كنندگي اسماعيل عفيفه براي بازي قرارداد بستم كه بنا به دلايلي كار نيمه تمام شد و همچنين عفيفه از من كارهاي تئاتر ديده بود و شناخت قبلي نيز با حسن فتحي داشتم كه تمام اين عوامل دست به دست هم دادند تا من براي ايفاي نقش در سريال زمانه انتخاب شوم.

وي در خصوص نقش خود در اين سريال اظهار داشت: داستان زمانه قصه اي بود كه براي كل خانواده اتفاق مي افتاد و شايد اصل داستان از "بهزاد"، برادر من كه نقش آن را "حميد گودرزي"، ايفا مي كند، شروع شود؛ ولي تمام اين خانواده تحت تاثير اين مسئله قرار مي‌گرفتند.

ميرعلي ادامه داد: زماني كه حس كردم نقش براي بازي جا دارد به طوري صرف يك تيپ نيست و  داراي شخصيت مستقلي است نقش را پذيرفتم.

وي افزود: در عين كار خيلي تغييرات روي فيلمنامه صورت گرفت، اگر بازيگران پيشنهادي به حسن فتحي مي‌دادند وي با استقبال مي‌پذيرفت.

ميرعلي عنوان كرد: حسن فتحي چون خود مولف است بسيار اصرار داشت كه بازيگران خود براي كاراكترهايشان نظراتي را به نويسنده ها ارائه دهند.

وي بيان كرد: من از اين اتفاق بسيار ذوق زده شدم چون بازيگر تئاتر هستم و زماني كه اين اتفاق نيز در صحنه رخ ميدهد احساس كردم اين يك امتياز بزرگي براي من است.

وي تاكيد كرد: فيلمنامه قسمت به قسمت به دستمان مي رسيد و متن مكتوبي وجود نداشت كه تنها به صرف‌ آ‌ن كار كنيم و خوشبختانه هر چه پيشنهاد نظر داشتيم با فتحي در ميان مي‌گذاشتيم و زماني كه به  نتيجه مي‌رسيديم به صورت مكتوب براي نويسنده ها مي‌نوشتيم.

ميرعلي اظهار داشت: به هر حال اين اتفاق خوبي بود و من بسيار دوست داشتم كه كار بسته و تعيين شده پيش نمي‌رفت و كار خيلي به روز بود.

وي در خصوص حسن فتحي و كار با او عنوان كرد: كار با حسن فتحي يك اتفاق خجسته است او سالها در تلويزيون و سينما كار مي كند اما پيشينه تئاتري فوق العاده اي دارد و همين سبب شده كه فتحي يك سر و گردن از كارگردانان تلويزيون بالاتر باشد.

وي در اين خصوص تصريح كرد: فتحي بسيار به متن، شخصيت پردازي، قصه، فيلم نامه و روابط حساس است كه اين خود يك  امتياز بزرگ براي كارگردان محسوب مي‌شود.

ميرعلي افزود: كارگرداني و هدايت بازيگر وي بي نظير بود و خوشبختانه من هميشه با كارگردانان خوب به مانند "كيوان علي محمدي" و "اميد بنكدار" كار كردم ولي كار با حسن فتحي به مانند كلاس بازيگري بود و چيزهايي مدنظرشان بود كه شايد هر كارگرداني برايش اهميت نداشته باشد.

وي در ادامه گفت: جلوي دوربين فتحي بسيار راحت و با اطمينان كامل بازي كردم و او به شدت آدم تيزبين و دقيق بود.

وي اظهار داشت: حسن فتحي كارگردان فهيمي است و به نظر من جزء فيلمسازاني است كه هر بازيگري كه با او كار كند شانس بزرگي آورده در واقع در زندگي هنري اش سرنوشت و قسمت خوبي داشته است.

وي در خصوص بازخورد و استقبال مردم از سريال "زمانه" اظهار داشت: چون سريال قصه جذاب و ريتم فوق العاده اي دارد خوشبختانه بازخورد خوبي بين مردم داشته است.

وي  خاطرنشان كرد: كار در سريال "زمانه" تجربه خوبي برايم بود و از اين بابت بسيار خوشحالم و  اميدوارم سريال ديده شود.


پريناز ايزديار: مسئوليت‌ پذيری ارغوان را دوست دارم


عکس پریناز ایزدیار در سریال زمانه حسن فتحی  مصاحبه + زمانه + حسن فتحی + حمید گودرزی + سریالهای تلویزیون + پری ناز ایزدیار + پریناز ایزدیار + ارغوان آذرنیا + جام جم

پريناز ايزديار كه در سريال «5 كيلومتر تا بهشت» ساخته عليرضا افخمي نقش يك روح را بازي مي‌كرد، اين روزها در سريال «زمانه» در نقش ارغوان حضور دارد. ارغوان، وكيلي است كه زندگي‌اش دستخوش حوادث مي‌شود. به همين بهانه با او به گفت‌وگو نشستيم.


معمولا بازيگران جوان تلاش مي‌كنند در آثاري بازي كنند كه بيشتر ديده شوند، حتي به قيمت كليشه شدن، اما اين اتفاق براي شما نيفتاده است. بعد از بازي در سريال «مثل يك كابوس» ديگر در سريالي بازي نكرديد تا اين‌كه بازي در سريال «زمانه» را پذيرفتيد. دليلتان براي تامل در انتخاب نقش‌هايتان چيست؟

واقعيت اين است كه من بعد از بازي در سريال تلويزيوني «5 كيلومتر تا بهشت» خيلي خوب ديده شدم. يعني اتفاقي كه دلم مي‌خواست برايم، افتاد. همان زمان عهد كردم نقش‌هايي را قبول كنم كه جاي كار داشته باشد و از سوي ديگر شخصيتي كه قرار است اجرا كنم، ويژگي‌هايي متفاوت از ديگر كارهايم داشته باشد. به‌همين دليل براي پرهيز از تكرار شدن هر نقشي را نمي‌پذيرم، حتي وقتي دوباره بازي در سريال مناسبتي ماه رمضان به من پيشنهاد شد يا سريال‌هايي را كه موضوع آن شبيه به هم بود، قبول نكردم.

معتقدم بازيگر نبايد خيلي ديده شود و اين‌كه بيننده هر كانالي را كه مي‌زند او را در يك سريال ببيند. وقتي بيننده مرتب بازيگر را ببيند، خسته مي‌شود. البته اين نظر من است. بنابراين علاقه‌مند هستم تجربه‌هاي مختلف در آثار جديدم داشته باشم و خودم را تكرار نكنم.

بازيگران علاقه‌مند بازي در آثار مناسبتي هستند، چرا كه بيشتر ديده مي‌شوند، اما جالب است كه شما علاقه‌مند نيستيد در سريال مناسبتي بازي كنيد؟

همان‌طور كه گفتم احساس مي‌كنم بيننده از زياد ديدن بازيگر خسته مي‌شود. به همين دليل گزيده كار مي‌كنم. وقتي بازيگر در يك كار خوب بازي كند، حتما جبران مي‌كند. كار كردن با حسن فتحي خيلي لذتبخش است. او كارگردان توانمندي است و در طول كار كمك زيادي به بازيگر مي‌كند. البته بايد بگويم وقتي دو ماه در خانه بيكار باشم و بازي نكنم برايم سخت است، اما ترجيح مي‌دهم هميشه نقش‌هايي را بازي كنم كه برايم يك تجربه خوب را رقم بزند. در يك كار خوب بازي كردن خيلي ارزشمندتر از بازي در چهار كار معمولي است.

فكر مي‌كنم شانس و اقبال هم با شما بوده، چون با كارگردانان خوبي همچون حسن فتحي، عليرضا افخمي، مسعود آب‌پرور و فرزاد موتمن كار كرديد.

بله، كاملا درست است. بخشي از اين مساله به انتخاب من و بخشي ديگر به سرنوشت و تقديرم برمي‌گردد كه خدا را در اين باره شاكر هستم كه توانستم با كارگردانان حرفه‌اي كار كنم.

شما در سريال زمانه نقش ارغوان را بازي مي‌كنيد كه زندگي‌اش دستخوش اتفاقات زيادي مي‌شود. آيا حسن فتحي اين اجازه را به شما مي‌دهد تا پيشنهادهايي كه در ارتباط با نقش داريد براحتي بيان كنيد؟

بله، اتفاقا در اولين جلسه‌اي كه با حسن فتحي داشتم، او اجراي نقش ارغوان را كاملا به خودم واگذار كرد و به من گفت خودم را جاي ارغوان بگذارم تا كاملا موقعيت‌هاي او را درك كنم و بگويم اگر من جاي ارغوان بودم چه كار مي‌كردم. البته ارغوان كارهاي عجيب و غريب نمي‌كند، بلكه زندگي‌اش دستخوش اتفاقات مختلف مي‌شود. من تلاش كردم اين نقش را باور كنم تا بيننده هم با ارغوان همذات‌پنداري كند.

يعني پيشنهادهايي كه براي نقش ارغوان مي‌داديد در فيلمنامه اعمال مي‌شد؟

بله، آقاي فتحي جزو كارگرداناني است كه احترام زيادي براي نظر بازيگرانش قائل است و از آنها مي‌خواهد تا درباره نقش و ديالوگ‌هايشان نظربدهند.

در بازي شما احساس مي‌شود كه بيشتر قصد داشتيد مسئوليت‌پذيري ارغوان را نسبت به خانواده‌اش برجسته كنيد، دليل آن چه بود؟

بله، از روي تعمد است. براي اين‌كه مسئوليت‌پذيري ارغوان را دوست دارم، حتي در جاهايي كه احساسي تصميم ‌مي‌گرفت، نظراتم را به كارگردان مي‌گفتم كه سعي كنيم تا حدودي تصميمات او را منطقي‌تر نشان بدهيم.

در مقابل شما بازيگران باتجربه‌اي همچون هومن برق‌نورد، حميد گودرزي و... بازي دارند. حضور آنها تا چه ميزان در بازي به شما كمك مي‌كرد؟

خيلي كمك مي‌كرد. ما قبل از بازي در هر صحنه‌اي مرتب با يكديگر صحبت مي‌كنيم. مسلما تمرين قبل از بازي لازمه كار است و باعث مي‌شود تا نقش‌ها به پختگي برسند.

البته حسن فتحي هم جزو كارگرداناني است كه وسواس زيادي بويژه براي بازي دارد. وسواس‌هاي او برايتان مشكل نبود؟

نه، اتفاقا خيلي خوشحالم كه با كارگرداني كار مي‌كنم كه براي هر صحنه از كارش ارزش قائل است و براحتي هر صحنه ضبط نمي‌شود. با وجود آن‌كه بخش‌هاي پاياني سريال با پخش همزمان شد، اما به‌هيچ عنوان عجله‌اي در كار نداريم. همه گروه تلاش كردند تا اين مجموعه مورد رضايت مردم قرار بگيرد. اميدوارم بينندگان از ديدن اين سريال لذت ببرند. به‌هر حال قضاوت‌كننده اصلي مردم هستند.