عکس های پریناز ایزدیار در پشت صحنه سریال مثل یک کابوس
دو عکس از پری ناز ایزدیار به همراه آرمان صورتگر در پشت صحنه سریال مثل یک کابوس
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید.
دو عکس از پری ناز ایزدیار به همراه آرمان صورتگر در پشت صحنه سریال مثل یک کابوس
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید.
محمد صادقی- آدم هر چقدرم که درد داشته باشه، نباید خونواده ش و تنها بذاره.
پریناز ایزدیار- آدما با زیرِ یه سقف زندگی کردن یه خونواده نمی شن.
محمد صادقی- اگه سقف و با عشق و علاقه ساخته باشن، چرا!
پریناز ایزدیار- همه اولش با علاقه میرن زیر یه سقف!
_ _ _ _ _
پریناز ایزدیار- یادتونه همیشه بهم چی می گفتین؟! کسی می تونه خوب ببره که بلد باشه خوب ببازه! تا تهِ شک میرم... یا من به شک می بازم یا...
محمد صادقی- ولی این بازی نیست نگار! زندگیته!
پریناز ایزدیار- چه فرقی می کنه؟! بازیِ زندگیِ دیگه!
_ _ _ _ _
پریناز ایزدیار- بچه که بودیم... من و مهراد همیشه چشامون دنبال خرده ریزایِ همدیگه بود. خیلی وقتا از همدیگه دزدی می کردیم. من همیشه وسایلامو پیدا می کردم و ازش پس می گرفتم اما اون نه! آخه من تو باغچه چالشون می کردم. دیروز رفتم سراغشون... هیچ کدومشون نبودن! همشون پوسیده بودن بابا!!
_ _ _ _ _
محمد صادقی- با هر عزیزی که میره... یه تیکه از قلبت و چال می کنی! اما با مرگِ بچه ت... همشو! راستش الان می فهمم چرا سر بعضی از پرونده ها... وقتی از پدر و مادری می خواستم که قاتل بچشون و ببخشن... بُهت زده بهم نگاه می کردن و... متوجه ی منظورم نمی شدن!
_ _ _ _ _
محمد صادقی- اثر انگشت کسایی که دوستشون داریم... هیچ وقت از زندگیمون پاک نمی شه... حتی اگه خودمون بخوایم!
_ _ _ _ _
داریوش فرهنگ- شاهکار نه... بگو گند کاری!
بهرام ابراهیمی- حالا هر چی! پر فروش می شد.
داریوش فرهنگ- از کجا مطمئنی؟ تو که آخرش و نمی دونی!
بهرام ابراهیمی- اغلب کتابارو از ته به سر می خوندم... یادت رفته؟!
+ سریال مثل یک کابوس اگه اشتباه نکنم هر روز عصر ساعت شش و ده دقیقه یا یکم اینور اونور از شبکه یک سیما پخش می شه.

نام سریال: مثل یک کابوس (بازگشت)
ژانر: درام، اجتماعی، معمایی
سال تولید: 1390
تعداد قسمت ها: 20 قسمتکارگردان: شهرام شاه حسینی
تهیه کننده: فاطمه ثمرقندی
نویسنده: رویا خسرونجدی
بازیگران: محمد صادقی، داريوش فرهنگ، پريناز ايزديار، بهرام ابراهيمی، ناصر طهماسب، احمد ساعتچيان، زهره حميدی، شراره دولت آبادی، آرمان صورتگر، سارا بهرامی، نيما راد و اميد منصور فلاح
خلاصه داستان: بازگشت مردی به سرزمين مادری، بازگشتی است از پی بازيافتن حقيقتی از گذشته؛ گذشته ای پايمال شده كه رنگ و بوی تباهی می دهد. طرح و توطئه و خيانتی كه با خون آغشته شده، اينک با خون شسته خواهد شد...
منبع: http://parinazizadyar.blogfa.com
سریال مثل یک کابوس ساخته شهرام شاه حسینی
پخش شده از شبکه یک سیما در زمستان ۱۳۹۰
+ آهنگ تیتراژ ابتدایی سریال مثل یک کابوس
+ آهنگ تیتراژ پایانی سریال مثل یک کابوس با صدای حامد بهداد
+ خانه تیتراژ ایران

ابتدا برايمان بگوييد چه اتفاقی افتاد كه ما امروز پريناز ايزديار را به عنوان يک بازيگر می شناسيم؟
- من برای اولين بار در تله فيلم «در فال قهوه» به كارگردانی فرزاد موتمن بازی كردم كه در آن كار با شبنم قلی خانی همبازی بودم و بعد خانم قلی خانی مرا به گروه پنج كيلومتر تا بهشت معرفی كرد. نزد آقای افخمی رفتم و برای آن سريال تست بازيگری دادم كه خوشبختانه موفق شدم نقش روح را از آن خود كنم.
آيا قبل از بازی در سريال پنج كيلومتر تا بهشت برای كار ديگری هم تست بازيگری داده بوديد؟
- خير، خانواده من در ابتدا موافق نبودند كه من در حرفه بازيگری فعاليت كنم برای همين در مقطع پيش دانشگاهی از رشته تجربی به رشته هنر تغيير رشته دادم و در دانشگاه در رشته گرافيک تحصيل كردم تا اين كه توسط يكی از دوستانم متوجه شدم كه آقای حسن هدايت برای يكی از فيلم هايشان مشغول گرفتن تست بازيگری از افرادی هستند كه معروف و چهره نيستند و من هم با توجه به علاقه ای كه به بازيگری داشتم، رفتم و تست دادم. جالب است بدانيد آن روز احمد نجفی از من تست گرفت.
آيا دنيای بازيگری همان چيزی بود كه در ابتدا در ذهن داشتيد؟
- خير، به هيچ وجه. پس از ورود به عرصه بازيگری، ذهنيتم نسبت به اين حرفه تغيير كرد. به نظرم دورنمای بازيگری كه سبب جذب خيلی از افراد می شود با واقعيت هایی كه در اين چرخه هست، تفاوت بسياری دارد و مقوله بسيار جدی و البته دشواری است.
خب با وجود اين مسائل فكر می كنی بشود در اين عرصه ماند و كار كرد؟
- بله، اما به شرطی كه صبر، حوصله و البته تمرينات زيادی داشته باشيم. در غير اين صورت خيلی زود از گردونه خارج می شويم.
برويم سراغ مثل يک كابوس. چه شد كه در اين مجموعه بازی كرديد؟
- قبل از اين مجموعه، قرار بود در يک تله فيلم با آقای شاه حسينی همكاری كنم كه بنا به دلايلی اين امكان ميسر نشد تا اين كه توليد سريال مثل يک كابوس شروع شد و من برای بازی در آن دعوت شدم و پس از خواندن فيلمنامه قبول كردم كه دراين كار بازی كنم.
دوست داشتی با شهرامشاه حسينی همكاری كنی يا از فيلمنامه خوشت آمد؟
- هر دو، فيلمنامه آن قدر خوب بود كه من همان جلسه اول قرارداد بستم و خيلی دوست داشتم مخاطبانم يک كار متفاوت پس از پنج كيلومتر تا بهشت از من شاهد باشند چون نمی خواستم در نقش روح در ذهن مردم باقی بمانم. دوست داشتم به واسطه يک نقش متفاوت در يک موقعيت عادی قرار بگيرم. چون نقش روح به گونهای بود كه خيلی دست من برای اجرای آن باز نبود. بنابراين می خواستم بازي در فضای واقعی را تجربه كنم.
پشت صحنه مثل يک كابوس چگونه بود. آيا از همكاری با ديگر عوامل راضی هستيد؟
- همه چيز خيلی عالی بود و در طول كار با اعضای گروه تبادل نظرهای زيادی داشتيم كه روی كليت كار خيلی اثر داشت يا مثلا قبل از هر برداشت بازيگران مجموعه دور هم جمع می شديم و راجع به آن صحنه با هم حرف می زديم. به هر حال فضای دوست داشتنی در اين مجموعه حاكم بود.
آيا ويژگی خاصی هم علاوه بر آنچه در فيلمنامه بود به نقشت اضافه كردی يا خير؟
- بله. شخصيتي كه براي من در فيلمنامه طراحي شده بود، شخصيتي معصوم بود كه من تلاش كردم اين بعد شخصيت را كمرنگتر كنم، چون به نظرم كسي كه حقوقدان است، نميتواند آدم ضعيف و غيرجدي باشد، بنابراين «مريم» را از مظلوميت درآوردم و او را جديتر نشان دادم. البته در اين مورد آقاي شاهحسيني هم به عنوان كارگردان بسيار به من كمك كردند.
به بازي در سينما هم فكر كردهايد يا تصميم داريد فقط در تلويزيون، حرفه بازيگري را ادامه دهيد؟
- همان طور كه خود شما ميدانيد خيلي از افرادي كه امروز در سينما حضور پررنگي دارند، روزي كارشان را از همين تلويزيون شروع كردهاند و من هم ترجيح ميدهم در سريالها و فيلمهاي تلويزيوني بازي كنم تا اينكه بخواهم در يك كار ضعيف سينمايي ظاهر شوم. البته بازي در سينما هم طبيعتا فضاي خاص خودش را دارد كه اميدوارم با يك كار خوب بتوانم در اين عرصه هم تجربياتي را به دست آورم.
سخت ترين سكانس سريال مثل يك كابوس به نظر شما كدام سكانس بود؟
- قسمتي كه برادرم می ميرد. بازي در اين سكانس خيلي برايم دشوار بود.
آيا به جز بازيگري به شاخه هاي ديگر هنر هم علاقهمند هستيد؟
- فيلمسازي و مطمئن هستم كه روزي مستندي در ارتباط با بچههاي خيابان و بيسرپرست خواهم ساخت، چون بسيار دغدغه آنها را دارم.
بازي مقابل محمد صادقي چطور بود؟
- خيلي خوب. قبلا عدهاي به من گفته بودند كه ايشان آدم جدي و بداخلاقي هستند، اما واقعا اينطور نبود و من از حضور در كنار ايشان بسيار لذت بردم و بسيار از ايشان آموختم.
مهمترين دغدغه شما در ارتباط با بازيگري چيست؟
- اين كه بتوانم به هدفهايم در اين زمينه برسم و نقشهاي متفاوتي را بازي كنم.
بازي در كدام نقشها و فيلمنامهها برايتان دلپذيرتر است؟
- شرايط هر چقدر دشوارتر و نقش سختتر باشد، من راحتتر ميتوانم با آن ارتباط برقرار كنم. از نقشهاي دمدستي و راحت خوشم نميآيد و از طرفي ديگر دوست دارم در قصههايي كه مشكلات مردم در آن مطرح شده، حضور داشته باشم.
بازي در مثل يك كابوس تا چه حد شما را راضي كرد؟
- خيلي زياد. چون همانطور كه گفتم همه چيز در اين مجموعه بسيار حرفهاي بود و نقشي را در اين كار بازي كردم كه بسيار دوستش داشتم.
اين نقش چقدر به شخصيت شما دور يا نزديك بود؟
- تقريبا دور بود و خيلي سعي كردم كه او را به خودم نزديكتر كنم تا بتوانم بهتر شرايطش را درك كنم.
هنگام بازي مقابل دوربين چقدر به قضاوت مخاطبان فكر ميكنيد؟
- بيشتر سعي ميكنم در آن زمان كارم را درست انجام بدهم تا قضاوتهاي آينده نسبت به من قضاوتهاي مثبتي باشند. به هر حال اجراي درست نقش برايم مهمترين دغدغه است.
با توجه به اينكه به روزهاي آخر سال نزديك ميشويم، برايمان بگوييد چه حسي نسبت به نوروز داريد؟
- به شدت مرا به دوران كودكي ام ميبرد. از تخم مرغ هاي رنگي گرفته تا چيدن سفره هفت سين. به هرحال هركدام از اين سنت ها در جاي خود زيبا هستند.
+ محبوبه رياستی - جام جم