عکس های پریناز ایزدیار بر روی مجلات


پریناز ایزدیار + هدی زین العابدین + نفیسه روشن + عکس پریناز ایزدیار بر روی جلد مجله مادران + Parinaz Izadyar  + تک عکس پریناز ایزدیار و هدی زین العابدین + عکس پریناز ایزدیار و نفیسه روشن در کنار هم + مریم معصومی + شهنام شهابی + جدیدترین عکس های پری ناز ایزدیار

تک عکس پریناز ایزدیار و هدی زین العابدین، پدیده های سال 90

و همینطور عکس پریناز ایزدیار و نفیسه روشن بر روی جلد مجله مادران در ادامه مطلب

مشابه عکس ها در آرشیو موجودِ ولی اینا کیفیت بهتری دارن. هر دو هم برای سال 1390 هستن.

پیشاپیش عید و به همه تبریک می گم. امیدوارم سالِ 92 سالِ خوبی برای همه ی ایرانیان در سراسر دنیا باشه.


ادامه نوشته

مصاحبه با پریناز ایزدیار | بعد از اتمام سریال پنج کیلومتر تا بهشت


پریناز ایزدیار و هدی زین العابدین Parinaz izadyar


● پریناز ایزدیار می گوید بازیگری از دور زیباست، از شهرت زده شدم!

اگر به او بگوییم «لوک خوش شانس» شب هایِ ماهِ رمضان تلویزیون، پر بیراه نگفته ایم؛ «پریناز ایزدیار» به واسطه زمان مناسب پخش سریال «پنج کیلومتر تا بهشت»، شاید بیشتر از همه بازیگران تازه وارد سریال های ماه رمضان دیده شد و این روزها حسابی سرش بابت مصاحبه های مختلف تلویزیونی و مطبوعاتی شلوغ است! شاید برای شما هم جالب باشد بدانید چگونه تا این حد معروف شده و دنیای این روزهای بعد از به شهرت رسیدنش چه شکلی است.

● خانواده ام مخالف سینما بودند

من هم مثل خیلی از بازیگران دیگر علاقه به بازیگری از بچگی در وجودم بود اما متاسفانه به خاطر مخالفت های خانواده ام، به رغم اینکه در دانشگاه در رشته سینما قبول شده بودم، مجبور شدم رشته گرافیک را انتخاب کنم! نخستین بار سال ۸۵ برای تست دادن برای بازی در فیلم سینمایی «یک شهر، یک مرد» به یک دفتر سینمایی رفتم که قبول شدم و نخستین کار م را با حضور در کار آقای «حسن هدایت» تجربه کردم. یک سال بعد تله فیلم «همان روز» به کارگردانی «علیرضا امینی» را بازی کردم و بعد از آن بود که تعداد تله فیلم هایم زیاد شد و با کارگردان هایی همچون فرزاد موتمن، مسعود آب پرور، فریدون فرهودی و شاهد احمدلو کار کردم و یک فیلم سینمایی هم به نام «داشتن یا نداشتن» را بازی کردم. در «ورود آقایان ممنوع» نیز ۶ ۵ سکانس جلوی دوربین «رامبد جوان» رفتم تا اینکه بحث حضور در «پنج کیلومتر تا بهشت» پیش آمد.

● واقعا اذیت شدم

شاید باور نکنید اما واقعا اذیت شدم تا به این جا رسیدم! بارها و بارها ناامید شدم و بابت از دست دادن کارهایی که برای بعضی های شان حتی قرارداد هم بسته بودم اشک ریختم و هر بار این مادرم بود که می گفت مطمئن باش یک موقعیت بهتر نصیبت خواهد شد و تمام اینها برایت جبران می شود. اکثرا بازیگران تازه وارد دوست دارند حضور در یک سریال را تجربه کنند چراکه با سریال یا حضور در یک فیلم سینمایی خوب است که بالا می آیی. نمی دانم چرا اما بارها برای بازی در یک سریال با من صحبت می کردند حتی قرارداد هم امضا می کردم اما دقیقه ۹۰ همه چیز بهم می ریخت! البته امروز فهمیدم که این خواست خدا بوده و از خوش شانسی من بود که حضورم در آن کارها منتفی شد و با «پنج کیلومتر تا بهشت» دیده شدم.

● زندگی خصوصی ام محدود شده


شاید حضور در یک تله فیلم که زیاد هم دیده نمی شود اما کارگردان و بازیگران حرفه ای دارد، بسیار بیشتر به نسبت یک سریال مناسبتی به پیشرفت یک بازیگر کمک کند اما مزیت سریال های مناسبتی این است که می تواند سکوی پرتاب یک بازیگر باشد. خود من قبل از این سریال این همه کار انجام داده بودم اما دیده نشده بودم! البته بازیگران، کارگردان و عوامل حرفه ای «پنج کیلومتر تا بهشت» در این اتفاق نقش بسیار عمده ای داشتند. بعد از پخش این سریال اتفاقات زیادی برای من افتاده و زندگی ام دستخوش تغییرات بسیاری شده؛ از جمله اینکه زندگی خصوصی ام را یک مقدار محدودتر کرده ام. انگیزه ها و هدف هایم بزرگ تر شده و بین اهالی سینما دیده شده ام.

● برایم جالب نیست

قبل از روی آنتن رفتن سریال، اصلا تصور نمی کردم چهره ام طوری باشد که به یاد مردم بماند چون چهره بازیگر در تلویزیون و سینما با خود واقعی اش بسیار متفاوت است. بعد از پایان سریال ۲ سفر به شیراز و مشهد داشتم که در هر دوی شان مردم در فرودگاه، هتل و خیابان ها به سمتم می آمدند و ابراز احساسات می کردند. حتی بچه های کوچک هم من را می شناختند و دوست داشتند برای شان حرف بزنم. شاید باور نکنید اما شهرت به هیچ عنوان دیگر برایم جالب نیست. چند روز پیش به یکی از دوستان صمیمی ام داشتم می گفتم باورم نمی شود به این سرعت از شهرت خسته شده باشم! چون قبلا عاشق شهرت بودم، اصلا اگر کسی می گفت از شهرت خوشم نمی آید مطمئن بودم دارد دروغ می گوید و به خودش هم این موضوع را می گفتم! من از نظر خودم اصلا کسی نیستم. چند شب پیش در یک رستوران مشغول خوردن غذا بودم که دیدم چند نفر از مردم که به من لطف دارند، همین جور بالای سرم ایستاده اند و دارند غذا خوردنم را نگاه می کنند! داشتم کلافه می شدم. خودم هم تصور نمی کردم به این زودی از شهرت دلزده شوم!

● آواز دهل از دور خوش است!

اصولا بازیگری از دور زیبا به نظر می رسد، برای همین هم هست که خیلی ها دوست دارند بازیگر شوند . برای من که آن چیزی که از قبل تصورش را داشتم نبود! فکر می کردم بازیگری خیلی کار آسان تر و بی دغدغه تری باشد. شاید خیلی از ما وقتی بچه ایم بگوییم اگر بازیگر شویم، بعد از آن معروف و محبوب می شویم و خیلی رؤیایی فکر می کنیم! اما در همان کار اول و دوم متوجه شدم این خبرها نیست با وجود اینکه سختی های کار را دیدم، پشتکار بسیار خوبی داشتم و هرگز دست از تلاش نکشیدم.


+ ظاهرا یه مصاحبه دونفره بوده که هدی زین العابدین هم اونجا بوده!